گام پنجم چه چیزی داشت که سه کشور اروپایی بحث مکانیسم ماشه را مطرح کردند؟
ربطی به گام پنجم ندارد و اروپا به دنبال این است که با تهدید هر چه بیشتر ایران به سمت کاهش تعهدات خود نرود به عبارتی برجام، سه بخش دارد. بخش تحقیق و توسعه، بخش غنی سازی و همچنین بخش اصلیتر و آخر که بازرسیها است. شاید سنگینترین امتیاز کشور در همین بخش سوم باشد. در حقیقت بازرسیهای سرزده و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در ذیل همین بخش انجام میشود. شاید شدیدترین نظام بازرسی های هسته ای در جهان بر روی ایران اعمال میشود لذا اروپاییها می خواهند با این اقدام ایجاد بازدارندگی کنند و ایران کماکان به تعهدات خود در این بخش باقی بماند چون گام ششم حتما باید به این سمت برود.به نظر شما سه کشوری که مکانیسم ماشیه را مطرح کردند آیا تحت فشار آمریکا بودند؟
آنها اینطور مدعی هستند که ترامپ اروپا را تهدید کرده است. اما باطن قضیه چیز دیگری است، آنها از ابتدا نیز تهدید کرده بودند که کاهش تعهدات را برنمیتابند و در حقیقت زیاده خواهی نسبت به ایران از همان ابتدا وجود داشت. وقتی صحبتی از اینیستکس نمیشود به معنی این است که در ابتدا با قول واهی و به عبارتی با هویج میخواستند ما را دربرجام نگه دارند و حالا با چماق این کار را میکنند. همان اهرم فشار بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت به هر تقدیر این استراتژی روش اروپاییان بود و نشان میدهد اروپا و غرب از ابتدا به این بازرسیها اهمیت میداد و به این دلیل تهدید میکند.آینده ایران و این سه کشور را چگونه میبینید؟
مشخص است که اگر گام ششم را برداریم که باید برداریم به احتمال زیاد آنها به سمت اجرای مکانیسم ماشه میروند. آنها الان مکانیسم ماشه را شروع کرده اند ولی اجرا و خاتمه یافتن آن یعنی رایگیری در شورای امنیت که قطعنامه جدیدی جایگزین قطعنامه قبلی خواهد شد. این یعنی بازگشت تحریمهای شورای امنیت و این اتفاق قطعا در قالب گام ششم رخ خواهد داد و بعید به نظر میرسد که قبل از اجرای گام ششم دست به چنین اقدامی بزنند. بیشتر به نظر میرسد کاری بازدارنده انجام میدهند. معنی این حرف این نیست که ما نباید به سمت گام ششم برویم، قطعا ما باید در گام ششم همه چیز را تمام کنیم. ماهیت تقابل غرب و جمهوری اسلامی به اوج خود رسیده است و طرف ایرانی اگر استراتژی مقاومت فعال را تمام قد و حداکثری اجرا نکند طرفی از این استراتژی نمیبرد. لذا ایران باید از همه اهرمهای خود در مقابل آمریکا و فشار حداکثریاش استفاده کند که یکی از آنها گام ششم و کاهش تعهدات برجامی است. این مساله بعد از شهادت حاج قاسم قطعیت بیشتری پیدا کرد. که ایران باید به شکل حداکثری استراتژی مقاومت فعال را پیش ببرد.آیا ایران باید از برجام بیرون بیاید؟
گام ششم باید تعلیق پروتکل الحاقی باشد ولی بقیه بازرسیها بر اساس همان نظام NPT و پادمان باقی میماند یا نمیماند. قطعا گام بعدی ایران در این زمینه است و به محض اینکه ایران در زمینه نظارت و بازرسی گامی برداشت حتما تمام میشود و چه ایران رسما از برجام خارج شود و یا فقط همین کار را انجام بدهد، هر دو به یک معنا خواهد بود و اقدام آخر است.آیا اقدام آخر به ضرر ما خواهد بود؟
خیر. به هیچ عنوان این طور نیست. تنها راهی که ما جواب گرفته و میگیریم استراتژی مقاومت فعال است. راههای دیگر از جمله دیپلماسی و مذاکره به هیچ نتیجه ای نیانجامیده است تنها راه این است که در بخش اقتصادی به دیپلماسی اقتصادی، توان منطقه و اقتصاد مقاومتی بنگریم و در بحث کلانتر نیز در روابط خارجی خود به دنبال دیپلماسی قدرت و اجرای دیپلماسی قدرت باشیم. مقاومت فعال برای ما توأم با نتیجه بوده است ولی کافی نیست چون مقاومت فعال را باید حداکثری ایجاد کرد. همانطور که آمریکا کمپین فشار حداکثری دارد جمهوری اسلامی نیز باید مقاومت حداکثری ایجاد کند.وزیر امور خارجه اشاره کرد که با اجرای مکانیسم ماشه، ما از NPT خارج می شویم. آیا خروج از NPT به مصلحت ایران است؟
مساله این است که تا زمان برجام و پروتکل الحاقی خروج از NPT بی معنا است. پروتکل الحاقی یعنی معاهده منع گسترش و الحاق شده به NPT است. وقتی پروتکا الحاقی داوطلبانه انجام میشود نمیتوان از NPT خارج شد، آن پیش شرطی برای این است. لذا اول باید تکلیف برجام مشخص شود که با اجرای مکانیسم ماشه قطعا برجام هم تمام می شود. با اتمام اجرای پروتکل الحاقی ما قطعا از NPT خارج می شویم. اما خروج و یا عدم خروج ما از NPT نباید به صورت تک اقدام مطرح شود. کشور ما نیازمند استراتژی کلی است تا در ذیل آن سیاست کلی تقابل با غرب خروج یا ماندن در NPT به عنوان تکه ای از پازل کلی مورد نظر باشد. وقتی تصویر کلی ما ترسیم نشده است، این نوع تقابل گام به گام و یا اقدام به اقدام نتایج غیر قابل تصور و بزرگی نخواهد داشت. چون هزینه ها و فایده هایی دارد این هزینه ها و فایده ها زمانی حداکثری میشود که در یک طرح بزرگ استراتژیک این تکه های پازل را مورد بحث قرار بدهید.ایران اعلام کرد در صورت بازگرداندن تحریم های شورای امنیت راهبرد هسته ای خود را تغییر می دهد آیا این تهدید است؟
راهبرد ما مقاومت فعال است اما منظور این است که از این همکاری و شفافیتی که در ذیل برجام بوجود آمد و اجرای پروتکل الحاقی و... به سمت بسته تر شدن میرویم که یکی از الزامات آن خروج از NPT خواهد بود. ولی راهبرد اصلی مقاومت فعال است و اگر چیز دیگری است هنوز طرح نشده و مشخص نشده است که چه چیز خواهد بود. ولی برداشت این است که قطعا به عنوان اهرم فشار و تهدید مطرح خواهد شد.ارزیابی شما از مصاحبه دکتر ظریف با اشپیگل چیست؟
این حرفها که ما بازیگری منطقی هستیم و جنگ نمیخواهیم و در حقیقت طرفدار مذاکره هستیم به سر رسیده است. آمریکا با کمپین حداکثری و با ترور حاج قاسم و با حملات پیوسته و با حملات جنگ نرم و سرد و تعدی و خصومت تشدید شده مدت زیادی است که نشان داده ارزشی برای مذاکره قائل نیست. اصولا آمریکا از طریق مذاکره به دنبال حل اختلاف با ما نبود و معمولا به مهار کردن ما فکر می کرد، لذا مشخص است که آمریکا در زمان اوباما و در حال حاضر اهداف دیگری از مذاکره داشتند، اما از زمانی که حاج قاسم ترور شد حتی بیان این حرف بی مورد است و در راستای عملیات روانی و رسانه ای و ایجاد تصویر یک دیپلماسی طرفدار منطق، کارایی ندارد.دستگاه دیپلماسی ایران بعد از خروج آمریکا از برجام به دنبال ترسیم این بود که جمهوری اسلامی بازیگری منطقی است و آمریکا با بی منطقی صحنه را بهم میریزد، در زوایه دیپلماسی این موضوع کاربرد رسانه ای دارد، ولی در فضای جهانی که قوانین جنگل حاکم است و هر کسی زور بیشتری دارد، احترام دارد و برای مسئولیت پذیری و منطق ارزشی قائل نیست، نمیتوان با منطق و گفتگو کاری را پیش برد. برجام این را به ما نشان داد، ولی آقای ظریف و دولت بعد از خروج آمریکا از برجام سعی کردند روش خود را پیش ببرند که بیشتر در راستای عملیات روانی و رسانه ای در صحنه جهانی منظور نظر بوده است. استفاده طولانی مدت از این منطق و این نوع سیاست شاید باعث شده است که دستگاه دیپلماسی ما عادت کند و متوجه تغییر دوران و تغییر مؤلفه ها نباشد. بعد از شهادت حاج قاسم دلیلی باقی نمانده است.
استراتژی ما در تقابل با آمریکا همیشه مشخص بود ولی از آنجایی که مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه فرمودند: «جنتلمن های پشت میز مذاکره همان تروریستهای فرودگاه بغداد هستند»؛ یعنی باید استراتژی دیپلماسی قدرت را در پیش بگیرید. لذا جایی برای چنین حرفهای رسانه ای نیز باقی نمیماند وگرنه در جهان به عنوان ضعف ما تلقی میشود ولی ما باید به دنبال دیپلماسی قدرت باشیم.