این ویروس که از آن به عنوان بزرگترین بحران پس از جنگ جهانی دوم یاد میشود، برای اولین بار در شهر ووهان استان هوبئی چین شناسایی شد. آنهم پس از اینکه مردم این شهر برای مدتی بدون علت مشخصی دچار سینه پهلو میشدند و حتی به این دلیل به سرعت جان خود را از دست می دادند، در حالی هیچ واکسن و درمانی نمیتوانست نجات جان آنها را تضمین کند، لذا افزایش افراد مبتلا به این بیماری ناشناخته موجب شد که پزشکان چینی با این واقعیت که بشر درگیر نوع جدید و همه گیری از ویروسها شده است، روبرو شوند.
متاسفانه در مدت کوتاهی بیش از 100 کشور جهان به این ویروس آلوده شدند که در نتیجه آن سازمان بهداشت جهانی به عنوان نهاد مرجع بین المللی هماهنگ کننده اقدامات بهداشتی و درمانی تلاشهای بین المللی برای مهار این ویروس را آغاز کرد.
با این حال اغلب کشورهای جهان از جمله چین، روسیه و ایران شیوع این ویروس را که کمتر نمونه مشابه ای برای آن در طول تاریخ یافت میشود، ناشی از یک جنگ بیولوژیکی یا دستکاری هدفمند بشر در مکانیزیمهای زیستی میدانند و در همین رابطه دولت ایالات متحده امریکا را به عنوان متهم اصلی در این زمینه معرفی میکنند.
جنگ زیستی چیست؟
در دانشنامه های معتبر بین المللی جنگ زیستی یا Biological warfare را با عنوان استفاده آگاهانه و عمدی از عامل یا عوامل بیماریزا یا مواد سمی برای صدمه زدن به مردم، حیوانات و طبیعت تعریف می کنند.این دست سلاح ها همواره در طول تاریخ به اشکال مختلف مورد بهره برداری قرار گرفته اند و همواره دارای هدف ثابت و مشخصی بوده اند که آنهم چیزی جز از بین بردن تعداد قابل توجهی از انسان ها در یک زمان مشخص نبوده است.
به طور مثال در جنگ های قرن 17میلادی فرانسویها از عوامل بیماریزا برای درهم شکستن دشمنان خود استفاده میکردند. ارتش انگلیس نیز با استفاده از افراد و خوراکیهای آلوده به آبله و ارسال آنها به خطوط دشمن زمینه تضعیف قوای رقیب را فراهم میکرد.
در جنگ پاراگوئه جنازه های مبتلا به بیماری وبا به عنوان یک سلاح زیستی استفاده میشد و سربازان با انداختن آنها در چاه های آب، نیروهای دشمن را بیمار کرده و میکشتند.
در جریان جنگ جهانی دوم نیز ژاپنیها تحقیقات گستردهای در مورد پرورش و رهاسازی ککهای آلوده به طاعون انجام دادند و حتی بمبهای حاوی تعداد زیادی موش و کک آلوده به طاعون را ساختند و در جریان آزمایشات توسعه این سلاح تعداد قابل توجهی از زندانیان غیرنظامی و اسیران جنگی چینی، کرهای را به طاعون مبتلا کردند.
البته استفاده از سلاحهای نامتعارف زیستی محدود به چند قرن و دهه اخیر نیست و حتی در 14قرن قبل از میلاد مسیح نیز هیتیها که قومیت غالب ساکن در منطقه آناتولی یا ترکیه امروزی بودند، برای ایجاد وحشت در شهرها و قلههای دشمنان خود از حیوانات آلوده به بیماریهای پوستی مانند تولارمی استفاده می کردند.
چرا سلاحهای زیستی مرگبار هستند؟
سلاحهای زیستی که با هدف مغلوب کردن رقیب یا دشمن طراحی میشوند، اغلب از عوامل بیماریزای غیر قابل پیشبینی و بسیار مقاوم استفاده میکنند تا امکان درمان یا مقابله با آنها به راحتی ممکن نباشد. به همین دلیل نیز در طول تاریخ این دست سلاح ها همواره به دلیل ایجاد مرگ و میرهای زیاد در بین ارتشهای شیطانی از محبوبیت بالایی برخوردار بوده اند که یک تاریخی نمونه معاصر آن ارتش رژیم بعث عراق است.البته سلاحهای بیولوژیک اشکال مختلفی دارند و نرخ شیوع آنها به شدت متفاوت است. به طور مثال بیماری وبا هر چند در عرض چند ساعت قربانی را به کام مرگ میکشاند، اما نرخ شیوع آن از انسان به انسان پایین است ولی در مقابل این بیماری طاعون از سرعت آلوده سازی بالاتری برخوردار است. ولی امروزه درمان آن به کمک آنتی بیوتیکها ممکن شده است و نمیتوان به وسیله طاعون کشورهای توسعه یافته را هدف قرار داد.
بد نیست بدانیم که یکی از دلایلی که برخی از دانشمندان با توجه به آن ویروس کرونا را یک سلاح بیولوژیک میخوانند، توجه به نرخ بالای انتقال و مرگ و میر ناشی از این ویروس است. به طوری که بر اساس برخی تحقیقات هر فرد آلوده، توان آلوده سازی 59 هزار نفر را دارد.
آمریکا متهم ردیف اول
حدس و تحلیل برخی کارشناسان این است که شیوع یکباره این ویروس در جهان در حالی رخ داد که چین و آمریکا درگیر مهمترین رقابت اقتصادی قرن حاضر هستند و هیچچیز جز شیوع یکباره یک ویروس مرگبار نمیتوانست چرخ اقتصاد چین را که در مراحل آخر این رقابت قرار داشت از کار انداخته و فضای تجدد حیات اقتصادی آمریکا را تا حدودی فراهم کند.از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا، دارای بزرگترین ذخایر سلاحهای نامتعارف جهان میباشد و علاوه بر آن با بررسی ساختار قدرت این کشور میتوان منابع و انگیزه های اقتصادی و سیاسی زیادی برای توسعه این دست سلاحها برشمرد. از جمله برجسته شدن نقش چین به عنوان قدرت اول اقتصادی جهان و شروع زوال هژمونی آمریکا در جهان!
کش و قوس در قبول و رد این نظریه
در مقابل قائلان به این نظر برخی کارشناسان و فعالان رسانه ای میگویند اگر امریکا این ویروس را ساخته بود، میتوانست کشورش را از هجمه این ویروس نجات دهد. به دلیل آنکه سازنده ویروس حتما برای آن واکسن و دارو درست میکرد تا خودش دچار صدمه نشود. در برابر این استدلال برخی دیگر میگویند امریکا خودش نمیدانسته که این شیوع اینقدر آسیبزاست، او توان کنترل ویروس را از دست داده است.این کش و قوسها در فضای مجازی ادامه دارد. برخی آن را تایید، برخی دیگر رد میکنند. برخی آن را توهم توطئه میدانند و برخی دیگر به گفتههای کارشناسان چینی، روسی و حتی امریکایی مانند «مایکل جونز» اتکا میکنند.
اولین کسانی که در این مورد سخن گفتند عامه مردم بودند. آنها به فیلم شیوع به کارگردانی «استیون سودربرگ» در سال 2011 ساخته شد، استناد کردند. که داستان آن مربوط به شیوع ویروسی است که توسط شبپرک چرمی به انسان منتقل میشود و تلاشهای جهانی برای از بین بردن آن ناکام میماند. فیلمی که با واقعیتهای امروز کرونا ویروس مطابقت کامل دارد و این فیلم جز دهها فیلم بیوتکنالوژی هالیوود است که از تغییر سلاح در جنگهای آینده از نظامی به بیوتکنالوژی خبر میدهد. وجود برخی شباهتها این گمان را مطرح کردند که این همان ویروسی است که در فیلم آمده و یک سلاح بیولوژیک ساخته شده توسط ایالات متحده است.
پس از آن این چینیها بودند که از سلاح بودن کرونا سخن گفتند، اما بعدا آن را تکذیب کردند. بعد از آن کارشناسان رژیم اشغالگر در 5اسفند98 در این مورد سخن گفتند. «جروزالم پست» می نویسد برخی سیاستمدارن صهیونیست به طور ضمنی کرونا ویروس را به فرضیههایی درباره جنگ افزارهای بیولوژیکی گره زدهاند که از آن میان میتوان به اظهارات «لوی ابکاسیس» نامزد پست وزارت بهداشت این رژیم اشاره کرد.
وی با متهم کردن رژیم صهیونیستی به عدم آمادگی برای مقابله با کرونا، ادعای تلآویو مبنی بر آمادگی معمول برای مواجهه با حملات ناشی از جنگافزارهای بیولوژیکی را زیر سوال برد. اگرچه ابکاسیس به طور مستقیم کرونا ویروس را یک جنگافزار بیولوژیکی تلقی نکرده، اما پیوند دادن آن با آمادگی رژیم صهیونیستی برای مقابله با چنین تسلیحاتی خود جای سوال دارد.
این در حالی است که پیشتر در اواخر ماه میلادی ژانویه، همزمان با آغاز شیوع این ویروس، «دنی شوهام» یکی از مقامات اطلاعاتی سابق اسرائیل مدعی شده بود کروناویروس محصولی آزمایشگاهی است که عمدا به بیرون درز پیدا کرده است.
دانشمندان روس هم این شیوع را حمله بیولوژیکی دانستند. شبکه تلویزیونی روسیا الیوم در ۱2اسفند۹۸ با «ایگور نیکولین» یک دانشمند و زیست شناس روس مصاحبه میکند. او میگوید: «چینیها از هزاران سال حیوانات مختلف را میخورند، اما چرا طی ۲۰ سال گذشته بیماریهایی مانند ویروس کرونا در آن پدید آمده است و با اشاره به جنایت آمریکا در ایجاد آزمایشگاههایی برای آزمایشهای غیرمتعارف در خارج از آمریکا تأکید کرد ویروس کرونا، سلاح بیولوژیک آمریکاست که از آن برای کنار زدن دشمنان خود از جمله چین و ایران استفاده میکند. ایگور نیکولین این را هم گفت که تدابیر دولت روسیه تا این لحظه از شیوع این ویروس به شکل همه گیر جلوگیری کرده است.»
روز گذشته یعنی 10فروردین99 «مایکل جونز» نویسنده و پژوهشگر آمریکایی مستقر در ایالت ایندیانا نیز در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم تأکید کرد: «ویروس کرونا یک سلاح بیولوژیک است و با توجه به اینکه هنوز منشأ اصلی این ویروس ناشناخته است، ایران باید نسبت به هرگونه پیشنهاد کمک از سوی ایالات متحده بسیار مشکوک و مظنون باشد.»
بر اساس این گزارش وی افزود: «شیوع ویروس کرونا از یک حلقه قاچاق ایجاد شده است که شامل وینیپگ کانادا، دانشگاه هاروارد آمریکا و ووهان در چین است. ایالات متحده برنامه توسعه تسلیحات بیولوژیک خود را تا حدی به چین منتقل کرده بود ولی چینیها به اساتید دانشگاههای آمریکا مثل چارلز لیبر در هاروارد پول پرداخت میکردند تا قاچاق این مواد خطرناک را تسهیل کند، موادی که در نهایت به ووهان ختم شده است. تا زمانی که منشأ اصلی این ویروس روشن شود، ایران باید نسبت به هرگونه پیشنهاد کمک از سوی ایالات متحده بسیار مظنون و مشکوک باشد.»
البته برخی فعالان فضای مجازی در مقابل این ادعای جونز هم استدلالهای قبلی شان را آورده اند و حرف های او را بی اهمیت، غیر علمی و متوهمانه دانستند.
تاکنون هیچ شخصیت رسمی در جمهوری اسلامی این احتمال را تایید نکرده و همه آن را فقط احتمالی میدانند که اگر یک درصد واقعیت داشته باشد، باید مراقبتها را حول این محور سازمان کرد.