*نگاهی به وضعیت فعلی تمامی فدراسیون های ورزشی ما را به این نکته می رساند که اوضاع ورزش ما خوب نیست. اکثر ورزشکاران رشته های مختلف از وضعیت امکانات و حمایت روسای فدراسیون ها می نالند. اکثر روسای فدراسیون ها از عدم حمایت و بودجه ی اختصاص یافته از سوی وزارت ورزش. در نهایت این نارضایتی باعث عدم نتیجه گیری و مدال آوری می شود و این چرخه ی معیوب در نهایت به سمت افول ورزش کشور.
*یکی از مهمترین عواملی که در ورزش کشور ما بیداد می کند، بی ثباتی مدیریتی است. اکثر فدراسیون ها به دلیل قانون عدم بکارگیری بازنشسته ها با تغییرات مدیریتی مواجه شده اند. وزارت ورزش حدود 2 سال با روش های مختلف از اجرای این قانون سر باز زد اما در نهایت با فشار نهادهای نظارتی تن به این کار داد. این تاخیر در اجرای قانون از سوی وزارت، ضربه ی سنگینی به ورزش کشور زد چرا که اکثر فدراسیون ها با بی برنامگی کار خود را نصفه و نیمه اجرا کردند و هیچ پاسخگویی در قبال نتایج و عملکردها نبود. حتی کسانی که مسئولیت سرپرستی را عهده دار بودند نیز به دلیل بلاتکلیفی از برنامه ریزی نداشتند و نتوانستند پاسخگوی ورزشکاران خود برآیند.
*دیگر مسئله ی مهمی که چرخه ی ورزش کشور را کند کرده و باعث بروز مشکلات بسیار زیاد و شکایت های بین المللی شده است، عدم شفافیت مالی و مهمتر از آن پاسخگو نبودن مدیران فدراسیون هاست. وقتی فرهنگ پاسخگویی در وزارت ورزش نیست، آیا می توان از روسای فدراسیون ها انتظار پاسخگویی داشت؟ در حالی که اگر وزارت ورزش نقش ماهیتی خود را که همان نظارت برورزش کشور است، انجام می داد و از زیرمجموعه های خود نسبت به عملکردشان جواب می خواست، خیلی از مشکلات کنونی به وجود نمی آمد. اینجاست که مدیران و روسای فدراسیون ها وقتی می بینند از سوی نهاد بالادستی هیچ گونه پرسشگری و مطالبه ای صورت نمی گیرد، به راحتی به سمت تخلف کشیده می شوند و بنای مجموعه ی تحت هدایتشان نیز براساس مدیریت غیرشفاف گذاشته می شود.
*علی کفاشیان یکی از مدیران سابق فدراسیون فوتبال بعد از گذشت 6 سال لب به اعتراف گشوده و گفته بافشار محمود گودرزی(وزیر وقت ورزش دوره ی ریاست جمهوی احمدی نژاد) و با وجود مقاومت یک ساله نتوانسته از برکناری مهدی محمدنبی دبیرکل وقت فدراسیون و دو نائب رئیسش(فریده شجاعی و آیت الهی) جلوگیری کند. این گفته های رئیس خندان سابق فدراسیون فوتبال قابل تامل است. چرا که اساسا وزیر ورزش حق دخالت در امور داخلی فدراسیونی را ندارد چه برسد به تعیین یا برکناری عوامل اجرایی آن. اینجاست که مشخص می شود این دخالت های بی مورد باعث شده مدیران نیز به راحتی از زیر بارمسئولیت شانه خالی کنند و ضعف های خود را چه به لحاظ مالی و چه عملکردی متوجه نهاد بالادستی سازند.
*چرا وزارت ورزش به عنوان متولی ورزش باید به خود اجازه دهد تا در مورد ریز مسائل فدراسیون ها از قبیل انتخاب نائب رئیس، دبیرکلی و حتی انتخاب سرمربی نظر خود را اعمال کند؟ کفاشیان در تازه ترین افشاگری خود در مورد انتخاب افشین قطبی، حتی انتخاب اسکوچیچ سرمربی کنونی تیم ملی فوتبال را زیر سوال برده و گفته: "یکجورهایی ما مجبور بودیم این مربی را انتخاب کنیم درست مثل دراگان اسکوچیچ!؛ بازیکنان تیم ملی حتی قطبی را قبول نداشتند و می گفتند او مربی نیست." این تنها نمونه ی خیلی کوچکی از دخالت های وزاری ورزش در فدراسیون هاست. شاید اگر وزارت ورزش در انتخاب سرمربیان تیم های ملی دخالت نمی کرد، راحت می شد در مورد قرارداد سنگین و بی نتیجه ی مارک ویلموتس بلژیکی از مهدی تاج رئیس وقت فدراسیون فوتبال بازخواست کرد؛ قراردادی که میلیون ها ارز را در این شرایط سخت اقتصادی و تحریم های ظالمانه ی آمریکا و غربی ها از کشور خارج کرد و به نوعی هدر رفت.
*افشاگری های این چنینی در فدراسیون های ورزشی ایران به خصوص فوتبال ما کم نیست اما مشخص نیست چرا هیچ نهاد نظارتی به رغم این همه مشکلات و تخلفات مالی، پا پیش نمی گذارد و یک بار برای همیشه مسئولانی که چنین افشاگری هایی را انجام می دهند، دعوت به پاسخگویی نمی کند تا مشخص شود پشت سر این همه پرونده های مالی و تخلفات و فساد گسترده در ورزش چه کسانی هستند تا آنها را به دست قانون بسپارند. گویا دیگر وقت آن رسیده که بازرسی کل کشور، قوه ی قضائیه و مسئولان تحقیق و تفحص مجلس دست به کار شوند تا هرچه زودتر هم متخلفان را به سزای اعمال خود برسانند و هم اینکه جلوی دلالان و مافیای نقل و انتقالات که هرساله چندین بازیکن و مربی درجه ی چندم و بنجل را به فوتبال ایران قالب می کنند، بگیرند.