در این میان اگر کمی دقیقتر به ماجرا نگاه کنید به سادگی خواهید فهمید که برخی خواه یا ناخواه مسائل داخلی را نه به سیاست خارجی، بلکه با زیادهروی و سوءتدبیر به تحولات درونی ایالات متحده گره زدهاند و از همان روزها تا ایام اخیر، اقتصاد و بعضا سیاست در کشور منتظر وقوع رویدادهایی در خاک آمریکاست تا خود را با آن تنظیم کنند. بهعبارتی همین شرطیسازی افکارعمومی هم بود که اثرات اقتصادی برجام را حداقلیتر از آن چیزی کرد که میتوانست اتفاق بیفتد و بعدا در جریان بازگشت تحریمها نیز همین روال اتفاق افتاد و در بسیاری از بازارها تاثیری فراتر از آنچه آمریکاییها انجام دادهاند، مشاهده شد.
بعید است کسی در کشور فراموش کرده باشد که بسیاری از فعالان بازارهای مختلف در این سالها بهجای اینکه گوششان به تصمیمات و اظهارات مسئولان داخلی باشد به قیام و قعودها و کنشهای کاخ سفید بود و از آن تاثیر میپذیرفتند. معالاسف این الگوی رفتاری در بخش قابلتوجهی از فعالان سیاسی اصلاحطلب و بخشی از دولتمردان همچنان قابل مشاهده است و به وضوح دیده میشود که عدهای منتظر نشستهاند تا نتیجه انتخابات ایالاتمتحده روشن شود تا شاید با پیروزی نماینده دموکراتها در کارزار انتخابات در وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران نیز تحول جدی و قابلتوجهی ایجاد شود، وضعیتی که بیشباهت به یک بحران نیست و باعثشده بخشی از تلاشها برای تغییر در فضای اقتصادی کشور به کما برود و مانع کوششهای موثر و پیگیرانه برای رفع مشکلات مردم شود.
واضحترین مثال در این خصوص، اظهارات بهزاد نبوی از فعالان موثر در جریان اصلاحات است، او که با روزنامه شرق گفتوگو کرده است در پاسخ به سوالی به این مضمون که «بهنظر میرسد دولتمردان ایران در انتظار نتیجه انتخابات آمریکا هستند، به نظر شما این امر تاثیری در لغو تحریمها خواهد داشت»، گفت: «طبیعی است که اگر دموکراتها پیروز شوند سیاستهای آمریکا بهطور کلی تغییر میکند و احتمالا به برجام بازمیگردند و بدیهی است که تحریمها برداشته خواهد شد اما اگر ترامپ دوباره رئیسجمهور شود، آینده برایم چندان قابل پیشبینی نیست.»
البته انتقادها به تصورات و رفتار بعضی از اعضای دولت و حامیان اصلاحطلبشان بهمعنای این نیست که فعالان سیاسی و مسئولان سیاست خارجی نسبت به تحولات جهان ازجمله آمریکا بیتوجه باشند، چنانکه نتیجه چنین انتخاباتی میتواند برای ایران یا برخی از کشورهای جهان حائز اهمیت باشد اما بهواقع مقصود این است که حتما منتظر نشستن و چشم دوختن به تحولات ایالات متحده و امید بستن به اتفاقی که وقوع یا عدم وقوع آن دراختیار ما نیست، اشتباه جبرانناپذیر و خطای بسیار بزرگی است، علاوهبر اینکه در این مساله اطمینانی هم وجود ندارد با پیروزی بایدن آنچه خواسته فعالان دستگاه سیاست خارجی ماست رخ دهد چهبسا اینکه دموکراتها بهگونه دیگری راه ترامپ و جمهوریخواهان را ادامه دهند و شرایط 180 درجه متفاوت از انتظارات باشد. در این خصوص البته استدلالهایی هم وجود دارد که دقت در آنها توضیح میدهد چرا مسیری که برخی در داخل پیش گرفتهاند اشتباه اندر اشتباه است.
چه کسی بیشتر دشمنی کرده؟ جمهوریخواهان یا دموکراتها؟
اول: همیشه در داخل گفته شده جمهوریخواهان دشمن تند و تیزتری برای ایران هستند و برعکس دموکراتها اهل تعامل و گفتوگو هستند، یا به بیان حسن روحانی در توصیف اوباما، «مودب و باهوش» هستند. برای این استدلال عملکرد افرادی چون جرج بوش پسر یا هماکنون دونالد ترامپ ذکر میشود و دائما آنها را جنگطلب و در مقابل دموکراتها را صلحطلب میخوانند. البته در جنگطلب بودن جمهوریخواهان شکی نیست اما باید دید که حداقل در مقابل ایران دموکراتها آیا کاری کمتر از جنگ انجام دادهاند که مستحق تقدیر و توصیفاتی چون مودب و باهوش باشند؟پاسخ به این سوال چندان پیچیده نیست و با یک سوال کوتاه و گرفتن پاسخ آن میتوان به تشریح ماجرا پرداخت. سوال کوتاه این است که هماکنون چالش اصلی میان ایران و آمریکا امکان وقوع جنگ است یا تحریمهای اقتصادی؟ و در گذشته چطور؟ پاسخ به این سوال احتمالا در کلام بسیاری از کارشناسان اعم از اصلاحطلب و اصولگرا این است که گزینه جنگ در کمتر ایامی نه روی میز که نزدیک به میز بوده و این چالش تحریم و مسائل اقتصادی است که مساله اصلی امروز و دیروز ایران و آمریکاست. با رسیدن به این نقطه و مشخص شدن موضوع اصلی حالا باید بررسی کرد چه کسی سازمان و ساختار اصلی تحریمها علیه ایران را چیده است؟ جمهوریخواهان یا دموکراتها؟
نگاهی به تحریمهای آمریکا علیه ایران از بدو انقلاب و جمهوری اسلامی نشان میدهد آمریکا از آغاز تا پایان دولت اوباما ۳۵بار ایران را تحریم کرده است که از این مجموعه ۲۴بار توسط دموکراتها و ۱۱بار جمهوریخواهان بوده. از طرفی از نظر کمیت اوباما با اعمال ۱۱تحریم علیه ایران رکورددار است و در دوره او به اندازه تمامی دولتهای جمهوریخواه، ایران تحریم شده است و از طرف دیگر مهمترین و سختترین تحریمها از جمله CISSADA ، NDAA2012، CAATSA ، قانون محدودیت ویزا و... همگی یا تصویب یا اجرایشان مربوط به دولت اوباماست و در واقع بهتر است بگوییم دولت ترامپ صرفا تحریمهایی را که اوباما تدوین و ساماندهی کرده بود علیه ایران اجرا کرد. علاوهبر این در خصوص چالش این روزهای ایران با آمریکا که همان به کار گرفتن مکانیسم ماشه علیه ایران است هم باید گفت ترامپ در مسیری درحال حرکت است که اوباما و جان کری آن را ساخته و تسطیح کردهاند.