«مهمترین مساله ای که در چهارچوب انتخابات ریاست جمهوری آتی در آمریکا مطرح است، این نیست که آیا ترامپ، بایدن را شکست می دهد یا سیاست های حزب جمهوری خواه قادر هستند بر دموکرات ها فائق آیند یا خیر؛ آنچه در این میان بیش از همه اهمیت دارد این است که آیا ترامپ به رویه های مفسدانه خود خاتمه می دهد؟ آیا وی با تمسک به تاکتیک های مساله دار و اقتدارگرایانه خود، قادر است موفق شود و بار دیگر پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شود یا خیر؟ اگر پاسخ به پرسش مذکور، مثبت است، باید منتظر تبعاتی به شدت وخیمی باشیم».
رئیس جمهور در آمریکا، از قدرت بسیار زیادی برخوردار است. در این راستا، سیستم سیاسی آمریکا، نظارت های قانونی فراوانی را نیز برای ریاست جمهوری این کشور، در نظر گرفته است. با این حال، حتی آیا بنیانگذاران آمریکا نیز به خوبی متوجه شده بودند که صرفا قانون و نظارت نمی تواند مانع از سواستفاده یک رئیس جمهور در آمریکا از قدرت خود شود. آن ها همواره نگران ظهور یکچنین انسانی در قامت ریاست جمهوری آمریکا بودند. در این راستا، به طور خاص "الکساندر همیلتون" در سلسله مقالات خود می گوید که کنگره آمریکا با استفاده از اختیاراتی نظیر استیضاح رئیس جمهور این کشور، می تواند با سواستفاده های احتمالی رؤسای جمهور آمریکا از قدرت، مقابله کند. به نظر می رسد این نگرانی ها(در مورد سواستفاده رئیس جمهور آمریکا از قدرت) در برهه کنونی، به شدت فرصت مطرح شدن دارند و نمی توان از آن ها چشم پوشی کرد.
وقتی ترامپ به قدرت رسید، من مقاله ای در آتلانتیک منتشر کردم و این استدلال را مطرح کردم که با ریاست جمهوری وی، آمریکا احتمالا در مسیر اقتدارگرایی و دیکتاتوری قدم خواهد گذاشت. من در آن گزارش تاکید داشتم که تمامی شواهد حاکی از این هستند که ریاست جمهوری ترامپ، عمیقا حاکمیت قانون و اتحاد ملت آمریکا را به چالش خواهد کشید. من به صراحت در آن مقاله گفته‌ام که ترامپ، موقعیت رهبریِ جهانی آمریکا را تضعیف خواهد کرد و عمیقا موجب ایجاد شکاف میان آمریکا و متحدان این کشور در اقصی نقاط جهان خواهد شد. همزمان با ریاست جمهوری ترامپ، همانگونه که من پیش بینی کردم، خسارات زیادی بر آمریکا وارد شد. با این حال، با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا، این سوال مطرح می شود که خسارت به آمریکا و اعتبار جهانی و وضعیت داخلی آن، تا چه حد ادامه خواهد یافت و آیا اساسا بار دیگر، مردم آمریکا با رای دادن به ترامپ، زمینه را برای تضعیف کشورشان فراهم می سازند یا خیر.
آسیب های ترامپ به آمریکا، روز به روز و با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بیش از پیش، آشکار می شوند. ترامپ عملا در آستانه انتخابات، سرویس خدمات پستی آمریکا را زیر سوال می برد و می گوید به آن در برگزاری انتخابات آمریکا، اعتمادی ندارد. وی جهت سرکوب اعتراضات در آمریکا، به وضوح از زور و نیروی نظامی استفاده کرده و عملا کلیه افرادی را که در ساختارها و نهادهای آمریکایی بر خلاف او و منافعش عمل می کنند، از کار برکنار می کند. او حتی زمینه را برای مداخله خارجی کشورهایی نظیر روسیه به نفع خود، در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا نیز فراهم می سازد. سطح و میزان پاسخگویی نیز در دوره ریاست جمهوری وی، عمیقا سقوط کرده و دیگر، نهادها در آمریکا، همچون گذشته پاسخگو نیستند. امری که تا حد زیادی تحت تاثیر دستورکار خودِ ترامپ قرار دارد.
آن هایی که تهدیدِ ترامپ برای آمریکا را حداقلی ارزیابی می کنند، عمدتا به ضعف های شخصیتی وی نظیر: تنبلی، ناآگاهی وی از مکانیسم ها و سازوکارهای دولتی، اشاره می کنند. این در حالی است که باید توجه کنیم که رئیس جمهور آمریکا، به تنهایی عمل نمی کند. سیاستمداران جمهوری خواه که انتظار می رفت جلوی رویه های مخرب ترامپ بایستند نیز عملا وی را تحریک می کنند و به او اعتماد به نفس بیشتری را تزریق می کنند.
شاید عمیق ترین و بدترین تاثیرگذاری ترامپ بر عرصه سیاسی آمریکا را بتوان بر اثرگذاری وی بر نوعِ نگاه و رویکرد حزب جمهوری خواه به دموکراسی، تلقی کرد. من(نویسنده گزارش) در دولت جرج بوشِ پسر کار کرده ام. وی نخستین رئیس جمهور آمریکا پس از دهه 1880 بود که علی رغم شکست در رای مردمی، با استفاده از رای الکترال، رئیس جمهور آمریکا شد. بوش این مساله را یک مشکل برای خود می دید و درست بر همین اساس بود که قول داد بر اساس علایق و دیدگاه های هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، حکومت خواهد کرد. وی در این رابطه گفت: «من به عنوان نماینده یک حزب به کرسی ریاست جمهوری انتخاب نشده ام. من به دنبال خدمت به یک ملت هستم.»
وی همچنین تاکید داشت که رئیس جمهور آمریکا، در واقع نماینده هر آمریکایی، با هر پیشینه و رنگ و مذهبی در این کشور است. «من هر آنچه در توانم دارم برای کمک به آمریکایی ها و منافعشان به کار خواهم گرفت. من سعی خواهم کرد تا هر کاری بکنم تا بتوانم احترام تک تک آمریکایی ها را به دست آورم.» شاید شما بگویید که جرج بوش در تحقق وعده خود شکست خورد. با این حال، باید به این نکته توجه داشته باشید که او حداقل یک مشکل مهم را شناسایی کرده بود. دو دهه بعد از وی، ترامپ عملا در خدمت منافع طیف محدودی از جامعه آمریکاست و نشان داده که نماینده واقعی ملت آمریکا نیست.
جمهوری خواهان در دوره ریاست جمهوری ترامپ عادت کرده و یاد گرفته اند که باید در راستای منافع ترامپ قدم بردارند. آن ها در این زمینه کاملا مغرضانه رفتار کرده اند. آن ها همواره از این ترسیده اند که اگر مطابق با میل و خواست ترامپ رفتار نکنند، احتمال اینکه بازنده باشند بسیار بالاست. از این رو، آن ها اتخاذ قوانین و رفتارهای فراقانونی را به مثابه یک الزام پنداشته اند. آن ها هرگونه اقدامی علیه این رویه خود را نیز حمله مستقیم به ارزش ها و بقای خود تحلیل کرده اند. من سال 2017 در مقاله ای نوشتم که آمریکا در برهه کنونی، با بدترین تهدید بر علیه دموکراسی و ارزش های آمریکایی رو به رو شده است.
ترامپ عمیقا از قدرت خود سواستفاده می کند و به نزدیکان و متحدان خودش، امکان برخورداری از مزایای قدرت را می دهد. مثلا وی به تازگی از فرمان عفو ریاست جمهوری استفاده کرده و "راجر استون" همکار مفسد خود را از زندان آزاد کرده است. چرا باید ترامپ از قدرتی که جنبه حقوقی دارد و باید آن را مسئولانه استفاده کند، در راستای اهداف و منافع شخصی اش بهره می برد؟ چرا او از منابع دولتی در راستای منافع شخصی و کسب و کارهایش استفاده می کند و در این زمینه به هیچ کس پاسخگو نیست؟ چرا فرار مالیاتی می کند و مالیات خود را مثل میلیون ها آمریکایی پرداخت نمی کند؟
واقعیت این است که این رفتارها غلط هستند و هیچ کس هم نیست که جلوی ترامپ بایستد و مانع از نقض قانون و خط قرمزها توسط وی شود. آمریکا بایستی متحد شود و با تمام قوا، در برابر این رویه های ترامپ بایستد. انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا، یک انتخابات سرنوشت ساز است. ملت آمریکا بایستی یک نَه بزرگ به ترامپ بگوید و اجازه ندهد که وی بار دیگر رئیس جمهور آمریکا شود. اگر وی این فرصت را بیابد و بار دیگر کرسی ریاست جمهوری آمریکا را تصاحب کند، بدون تردید آسیب های به مراتب جدی تری را به آمریکا و وجهه بین المللی آن وارد خواهد کرد.
نویسنده: دیوید فروم، وی نویسنده و تحلیلگر ارشد پایگاه خبری آتلانتیک است.
