بازخوانی بیانات رهبر انقلاب در جمع دانش‌آموختگان دانشگاه‌های افسری نیرو‌های مسلح

ترسو‌ها عقلانی عمل نمی‌کنند

سال‌هاست که جریانی در کشور به بهانه رفع تهدید یا سایه جنگ از کشور بر طبل ضرورت مذاکره و سازش با امریکا می‌کوبند و برجام بدون ضمانت اجرایی را با توجیه عقلانیت پیش می‌برند و حتی پس از عهد‌شکنی و خروج امریکا از برجام و بی‌اعتنایی کشور‌های اروپایی به تعهدات برجامی، مذاکره نکردن پیرامون توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای کشورمان را دلیل نافرجام ماندن برجام و بی‌اعتمادی امریکا و اروپا می‌دانند و مذاکره روی این مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی را اقدامی عقلانی برای خروج از چالش پیش‌آمده معرفی می‌کنند.
سه‌شنبه، 22 مهر 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ترسو‌ها عقلانی عمل نمی‌کنند

سال‌هاست که جریانی در کشور به بهانه رفع تهدید یا سایه جنگ از کشور بر طبل ضرورت مذاکره و سازش با امریکا می‌کوبند و برجام بدون ضمانت اجرایی را با توجیه عقلانیت پیش می‌برند و حتی پس از عهد‌شکنی و خروج امریکا از برجام و بی‌اعتنایی کشور‌های اروپایی به تعهدات برجامی، مذاکره نکردن پیرامون توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای کشورمان را دلیل نافرجام ماندن برجام و بی‌اعتمادی امریکا و اروپا می‌دانند و مذاکره روی این مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی را اقدامی عقلانی برای خروج از چالش پیش‌آمده معرفی می‌کنند.

جالب‌تر اینکه همین جریان مرعوب قدرت غرب که متأثر از موضع تهاجمی القائات دستگاه تبلیغی و رسانه‌ای و جنگ روانی امریکا و متحدان اروپایی آن گرفتار اشتباه محاسباتی شده و هرگونه ایستادگی و مقاومت را به مثابه خودکشی تلقی می‌کرد، نوشیدن یک جام زهر دیگر را برای حفظ موجودیت نظام و تأمین منافع ملی کاملاً عقلانی به حساب می‌آورد.

پیامد این نوع برداشت و رویکرد سیاسی، پذیرش سلطه غرب و حتی ضرورت تبدیل شدن به یک کشور متحد و دنباله‌رو و دست کشیدن از هویت انقلابی یا نرمالیزاسیون بود که با تصور موازنه قدرت نابرابر بین ما و امریکا و متحدان آن این تغییر هویتی را عقلانی جلوه می‌داد.

رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در همان بحبوحه پیشبرد خط برجامی دو کشور، با نگاه به چنین پیامدشومی، جهاد کبیر را نسخه درمان این بیماری سیاسی – معرفتی دانسته و بر طرح دشمن برای تحمیل اشتباه محاسباتی به نخبگان سیاسی اشاره داشتند، که اگر به خوبی از سوی جریان مرتبط فهم می‌شد، امروز کشور در وضعیتی متفاوت قرار داشت.

اگر این جریان به‌جای ارسال سیگنال‌های ضعف و ترس به باند اوباش حاکم بر کاخ سفید و متحدان اروپایی آن و دراز کردن دست گدایی و پیگیری سیاست التماس درمانی، به اصلاح رویه اشتباه خود پرداخته و با تکیه بر مؤلفه‌های واقعی قدرت و نگاه به موازنه جدید قدرت، مطالبه‌گری از غرب را جایگزین سازش و التماس می‌کردند و با کنار گذاشتن برترپنداری غرب به بهره‌گیری از سایر کانال‌ها و منابع برای تأمین منافع رو می‌آوردند و اقدام متقابل را در برابر سیاست‌های تهاجی غرب به اجرا می‌گذاشتند، شاهد خباثت‌ها و رذالت‌های کمتری از سوی اراذل حاکم بر کاخ سفید و متحدان اروپایی آن می‌بودیم.

اینک دوباره فرمانده معظم کل قوا در جمع دانش‌آموختگان دانشگاه‌های افسری نیرو‌های مسلح، با طرح ضرورت برخورداری از محاسبه صحیح و عقلانی، برای حفظ اقتدار، هویت ملی و تأمین منافع ملی یاد کردند که خوشبختانه در عرصه قدرت دفاعی به کار بسته شده و موجب تأمین امنیت و ایجاد طمأنینه و آرامش مسئولان و مردم شده است.

از نگاه معظم له این محاسبه صحیح، معادل عقلانیت بوده و پیامد و دستاورد آن هم تأمین امنیت و اقتدار ملی بوده که آرامش را به مردم و ترس و واهمه را به دشمن منتقل کرده و تأثیر آن بر دشمن به آن اندازه است که رئیس‌جمهور امریکا را به یاوه‌گویی برای جبران این ترس واداشته و البته ماهیت رذل و اوباش‌گونه او را نیز برملا ساخته است.

اما این بار، امام خامنه‌ای با صراحت بیشتری ذات مدعیان عقلانیت را در روند حاشیه‌سازی برای کشور مورد اشاره قرار داده و اعلام داشتند: «ترسو‌ها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند، زیرا عقلانیت به معنای محاسبه درست است. البته دشمن تلاش دارد تا معنای غلط عقلانیت را تلقین کند و برخی هم نادانسته در داخل همان حرف دشمن را تکرار می‌کنند.»‌ در واقع این خطاب به کسانی است که تاکنون ترس و وحشت خود از دشمن و حتی بی‌عرضگی و کم‌کاری خود برای ایفای مسئولیت و چشم‌دوختن به دست بیگانه را به اسم عقلانیت توجیه کرده‌اند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «اسم عقلانیت و عقل را می‌آورند، اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است.» همین ترس است که موجب اشتباه در محاسبه و ناممکن تلقی کردن ایستادگی در برابر دشمن و ناچار بودن به سازش ولو با چاشنی ذلت می‌شود که دفاع از نوع دیدار نامتعارف و تحقیرآمیز ترامپ با رئیس‌جمهور صربستان به توجیه پیگیری منافع ملی صربستان از سوی جریان رسانه‌ای و توجیه‌تراش، جریان مدعی عقلانیت در کشور، نشانگر ماهیت و ذات حقیر و ذلیل آن است که در صورت کاربست نتیجه‌ای جز ذلت و تحقیر برای کشور نخواهد داشت.

البته بیش از آن باید تأثیر طمع و آلودگی به مطامع مادی قدرت در این جریان سیاسی را عامل اشتباهات محاسباتی و عبور از عقلانیت با توجیه عقلانیت اشاره داشت که گاه با چاشنی فساد اطرافیان یا وسوسه نفوذی‌ها شکل مضحک‌تر و مبتذل‌تری به خود گرفته و این مدعیان را در جایگاه مترجمان سیاست ارعاب و فشار دشمن قرار داده و برخی را نسبت به استقلال سیاسی و نداشتن قصد خیانت آنان به کشور مردد می‌سازد.(1)
 

بازخوانی مصادیق مشهور انفعال در مقابل دشمن

نگاهی دقیق و جامع‌تر از توجه به یک سخنرانی، نشان می‌دهد که آنچه رهبری در این سال‌ها تلاش کرده‌اند با کمک گرفتن از علم، تجربه، منطق و... درخصوص نسبت ما با قدرت‌های جهانی به‌ویژه ایالات متحده بیان کنند، یک مجموعه درهم تنیده از مفاهیم مرتبط و البته بسیار دقیقی است که اگر در کنار هم مدنظر قرار گیرد، می‌تواند شاکله‌ و چارچوبی کامل و کم‌نقص برای تفکر و عمل در این زمینه باشد. در این مجموعه مفاهیم قابل تاملی از حکمت، عزت و مصلحت گرفته تا تحریف، عقلانیت و... قرار دارد.

برای مثال دیروز که رهبری از عقلانیت گفتند و توضیح دادند که «بعضی‌ها اسم عقلانیت و عقل را می‌آورند اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است درحالی که فرار کردن و ترسیدن، عقلانیت نیست. ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند.» خواه‌ناخواه افرادی که قدری حافظه تاریخی فعالی دارند ابتدا به یاد توضیحات اخیر درخصوص خط تحریف افتادند و سپس لیست بلندبالایی از شکست‌ها و پیروزی‌های داخلی و خارجی را مرور کردند که هرکدام به نوعی مبتنی‌بر همین منطق بوده است، منطقی که می‌گوید اگر در مقابل دشمن منفعل شده و عقب‌نشینی کنی، حتما سرنوشتی سخت‌تر از روزهای مقاومت و ایستادگی خواهی داشت و هزینه‌های چندین برابری را باید پرداخت کنی. در ادامه برخی از آنها را مرور می‌کنیم.
 

لیبی؛ از مذاکره تا مرگ

در ژانویه سال ۲۰۰۴ که معمر قذافی و دیگر مسئولان وقت کشور لیبی حدود ۲۵ تن سند و سازه‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ازجمله تمامی سانتریفیوژها و مواد غنی‌شده را به واشنگتن می‌فرستادند، هرگز گمان نمی‌کردند که تنها ظرف ۶ سال آمریکا عامل اصلی سقوط دولت‌شان باشد و با آن فضاحت یک‌یک آنها را از میان بردارد.  ماجرای لیبی و معمر قذافی با ایالات متحده به سال‌ها قبل برمی‌گشت. پس از آنکه قذافی تلاش کرد در زمینه هسته‌ای فعالیت‌هایی را انجام دهد(ازجمله رآکتور تحقیقاتی که با مشارکت شوروی در شهر تاجورا با قدرت ۱۰ مگاوات راه‌اندازی کرد و چند رشته دانشگاهی مرتبط را نیز بنیان گذاشت) و البته همزمان به محور کشورهای ضداسرائیلی هم پیوست، لیبی وارد چالش‌های متنوع و پیچیده‌ای با ایالات متحده شد؛ از آتش‌سوزی در سفارت آمریکا تا درگیری در مدیترانه و سلسله اتفاقاتی مشابه.

در این میان لیبی برای سال‌ها از سوی ایالات متحده مورد تحریم‌های سفت‌وسختی قرار گرفت که البته برخی از موارد آنها با ایران یکسان و مشابه بود و بعدها در جریان پرونده‌هایی چون لاکربی وارد منازعه‌ای سخت‌تر با ایالات متحده شد. بخش موردنظر ما در این نوشتار اما از سال ۲۰۰۳ و پس از پایان دادگاه‌های بین‌المللی و توافق آمریکا و فرانسه با لیبی برمی‌گردد، زمانی که با وجود توافق با ایالات متحده، قبول مسئولیت حمله به هواپیماها و پرداخت غرامت چندصد میلیون دلاری و همچنین گرفتن رای شورای امنیت سازمان ملل برای برداشته شدن تحریم‌ها علیه لیبی، سفیر آمریکا زیرمیز می‌زند و اعلام می‌کند رفع تحریم‌ها منوط به تعطیلی برنامه هسته‌ای لیبی است و تا زمانی که این برنامه به‌طور کامل تعطیل نشود تحریم‌ها هم برداشته نخواهد شد.

در جریان این اتفاق لیبی که در چندین مرحله عقب‌نشینی کرده بود نهایتا دوباره سر تعظیم فرود آورد. این‌بار عقب‌نشینی بزرگ‌تری را پذیرفت. در اواخر سال ۲۰۰۳ لیبی توقف کامل برنامه‌های اتمی خود به همراه بازرسی‌های جداگانه‌ای را می‌پذیرد و همین وضعیت هم شرایط را برای عادی شدن روابط و رفع تحریم‌ها فراهم می‌کند و روابط به اصطلاح گل‌وبلبل میان دو کشور شکل می‌گیرد، اما خب چندی نمی‌گذرد که ائتلافی از چند کشور به رهبری ایالات متحده با لیبی وارد جنگ شده و قذافی را در سال 2011 سرنگون می‌کنند.
 

عرفات، ساف و نتایج سازش

یکی از نمادهای عوض کردن مقاومت با سازش ماجرای مذاکرات یاسر عرفات و سازمان آزادی‌بخش فلسطین با آمریکا و رژیم‌صهیونیستی است. این سازمان که از اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی با هدف نابودی رژیم‌صهیونیستی فعالیت خود را آغاز کرده بود درنهایت با فرسایشی شدن درگیری‌ها عقب نشست و در سال ۱۹۹۱ طی نشستی در مادرید توافقنامه‌ای را با رژیم اشغالگر قدس با نام توافقنامه اسلو برای صلح و سازش امضا کرد.

در این توافقنامه نه‌تنها نشانی از مقاومت نبود بلکه یاسر عرفات و سازمان به اصطلاح آزادی‌بخش فلسطین هم رژیم‌صهیونیستی را به رسمیت شناختند و هم بخش عظیمی معادل ۷۸ درصد از خاک فلسطین را به صهیونیست‌ها تقدیم کردند. در اینجا هم ساف با اتهاماتی چون فعالیت‌های تروریستی و تحت فشار آمریکا، پای میز مذاکره آمده بود و امید داشت که با چنین توافقی هم از زیر فشارهای بین‌المللی خلاص شود و هم بتواند بعد از سال‌ها به‌عنوان یک دولت اداره‌کننده کشور مستقل فلسطینی و به رسمیت شناخته شده توسط آمریکا باشد.

آن توافق اما نه‌تنها منجر به حل‌وفصل مشکلات فلسطینیان با آمریکا و رژیم‌صهیونیستی و حامیان آنها نشد بلکه حالا کار به جایی رسیده که صهیونیست‌ها مدعی مالکیت قریب به ۹۰ درصد از خاک فلسطین اشغالی هستند و قدس را به‌عنوان پایتخت خود برگزیده‌اند و گروه‌های فلسطینی همچنان راهی جز مقاومت ندارند.
 

از نامه جام زهر تا مذاکرات سعدآباد

«اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهم‌تر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود.» مهم‌ترین عبارت نامه‌ای با عنوان مشهور جام زهر است که صد و اندی از نمایندگان مجلس ششم خطاب به رهبر انقلاب نوشتند و از ایشان خواستند که از مواضع اصولی خود عقب‌نشینی کنند. حتما می‌پرسید چرا؟ آنها در ابتدای آن نامه توضیح داده بودند: «شاید در تاریخ پرفرازونشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت.

تنها با تسامح می‌توان وضعیت ایران را در زمان اشغال در جنگ جهانی دوم یا پیش از پذیرش قطعنامه 598 با وضع کنونی قابل مقایسه دانست که در اولی با قطع هرگونه امید در داخل، عامل خارجی سرنوشت کشور را رقم زد و در برهه دوم اراده و تدبیر و دوراندیشی حضرت امام خمینی و اتکا به مردم کشور را نجات داد. اما شاید دوره کنونی از این لحاظ بی‌مانند باشد که شکاف‌های سیاسی و اجتماعی با تهدید خارجی و برنامه آشکار دولت ایالات متحده آمریکا (به‌عنوان قدرتی که در برابر خود مانعی نمی‌بیند) برای تغییر نقشه ژئوپلیتیک منطقه همزمان شده و نظام ناچار به کنش و واکنش در برابر این برنامه است.»  درست حدس زدید، در این نامه اصلاح‌طلبان از رهبری خواسته بودند در مقابل ایالات متحده عقب نشسته و اساسا کشور را به نقطه‌ای 180 درجه عکس آنچه در طول انقلاب بوده، ببرند.

این نامه در آن روزها حرف‌وحدیث‌های زیادی به‌پا کرد و هرچند در حاکمیت توجهی به آن نشد اما نتایج تفکری مشابه آنچه در نامه یادشده آمده بود، در جریان مذاکرات هسته‌ای در همان سال‌ها مشاهده شد، زمانی که ایران در جریان نشست‌هایی در بروکسل و تهران در مهرماه سال 1382، با تعطیلی و پلمب کارخانه‌های مربوط به صنعت هسته‌ای خود موافقت می‌کند و البته اجرای پروتکل الحاقی را هم به‌صورت داوطلبانه می‌پذیرد اما در عین ناباوری به جای مساعدت از سوی غرب، بدعهدی و فشارهای مداوم و مضاعف می‌بیند.

حسن روحانی نهایتا در سال 84 و در نامه‌ای به دبیرکل وقت آژانس انرژی می‌نویسد: «اکنون مشخص است که مذاکرات، آن‌گونه که در توافقنامه پاریس خواسته شده بود، درحال پیشرفت نیست و این به دلیل خط‌مشی سه کشور اروپایی/ اتحادیه اروپا در طولانی کردن مذاکرات بدون کمترین تلاش برای حرکت به سوی برآورده ساختن تعهدات‌شان، طبق توافقنامه‌های تهران و پاریس است. این استمرار کش‌دار منحصرا معطوف به تامین این مقصود است که تعلیق را تا جایی که امکان دارد حفظ کند، تا آن را در عمل به توقف تبدیل نماید. این، برخلاف روح و مفاد توافقنامه پاریس می‌باشد و در راستای اصول مذاکرات با حسن نیت قرار ندارد.»

اگر مقاومت نکرده بودیم؟

در مقابل همه اینها البته مواردی هم وجود دارد که نشان می‌دهد آنجایی که کشور در مقابل دشمن عقب ننشسته چه تفاوت و نتیجه‌ای حاصل شده است. برای دانستن این موارد البته نیازی نیست که خیلی به سال‌های قبل برگردیم چراکه در جریان همین ماجرای فشار حداکثری حداقل دو نمونه واضح وجود دارد که اگر ایران عقب نشسته بود معلوم نبود چه اتفاقاتی در کمین است. برای مثال در جریان تعرض پهپاد جاسوسی و چندصد میلیون دلاری آمریکا به خاک ایران به صورتی واضحی مشاهده شد اگر واکنش به‌موقعی صورت ‌نگرفته بود، کشور ممکن بود تا آستانه درگیری نظامی هم پیش برود. در ماجرای بعدی و در جریان توقیف نفتکش گریس یک توسط نیروی دریایی بریتانیا هم به آشکارترین شکل ممکن مشاهده شد که اگر استنا ایمپرو توقیف نمی‌شد، هرگز امکان آزادی نفتکش ایرانی با مذاکره و خواهش و تمنا وجود نداشت و چه‌بسا دیگر هیچ کشتی و نفتکشی متعلق به ایران امکان حرکت در آب‌های بین‌المللی را نداشت. ناگفته نماند ارسال نفتکش‌های متعدد به ونزوئلا در ماه‌های اخیر تنها یکی از دستاوردهای آن مقاومت و واکنش متقابل است.
 

پالس جریان‌های سیاسی داخل ایران به «بوش پسر» مصداق انفعال مقابل دشمن بود

عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر در گفت‌وگو با «فرهیختگان» در باب سخنان رهبر انقلاب درباره انفعال و ترسیدن درمقابل دشمن معتقد است: «اگر دشمن را مهاجم تصور کنید، طبیعی است که در برابر مهاجم منفعل یا فراری باشید و او قدرت مانور و تهاجم بیشتری خواهد داشت که در این امر تردیدی نیست»، مشروح مصاحبه در ادامه آمده است.
 
روز گذشته رهبر انقلاب درباره وضعیت کشور فرمودند که ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند، اسم ترسیدن و فرار کردن و میدان را خالی کردن عقلانیت نیست، به نظر شما منفعل بودن درمقابل دشمن چطور منجر به شکست می‌شود؟ مهم‌ترین مصادیق این امر در دو دهه اخیر چیست؟
وقتی کسی به منزل شما حمله می‌کند یا سارقی به منزل شما می‌آید، اگر شما را خائف و لرزان ببیند خیلی با آرامش و فرصت بیشتری به غارت منزل‌تان اهتمام می‌ورزد اما اگر شما را در حالت دفاع و تهاجم مقابل ببیند، طبیعی است که خائف خواهد بود.  در ارتباط با سران سرمایه‌داری همین مساله را همواره شاهد بوده‌ایم، سردمداران و کشورهای سرمایه‌داری وقتی ملت‌ها را ترسان می‌بینند هر بلایی بخواهند سر آنها می‌آورند اما وقتی ملت‌ها را مقاوم می‌بینند به‌ گونه دیگری عمل می‌کنند.


ایستادگی ملت‌ها موجب بازدارندگی و عقب‌نشینی دشمن شده است

ما در تجربیات تاریخی و در ارتباط با تاریخ سایر ملت‌ها این معنا را به‌کرات شاهد بودیم و گاهی مواقع ایستادگی ملت‌ها موجب بازدارندگی و عقب‌نشینی دشمن شده است. ما در تاریخ خود نیز این مساله را به‌کرات دیده و لمس کرده‌ایم و امروز هم این مساله را به‌وضوح شاهد هستیم.
 

ایستادگی یک ملت هزینه زیاده‌خواهی دشمن را بالا می‌برد

کسانی که در برابر دشمن خائف و لرزان هستند موجب تجری دشمن شده‌اند اما در مواقعی که ایستادیم این‌چنین نبود و دشمن حساب کار خود را کرد و متوجه شد با ملتی مواجه است که هزینه زیاده‌خواهی او را بالا می‌برد، طوری‌که هزینه زیادی را بر زیاده‌خواهان تحمیل می‌کند که قابل‌محاسبه نیست.

این درسی است که از تاریخ و از مبارزات ملت‌ها دریافت می‌کنیم. ملت‌ها زمانی می‌توانند از حقوق خود دفاع کنند که عزم ایستادگی داشته باشند و درغیر این‌صورت اگر این احساس در آنها ایجاد شود که طرف مقابل قدرت بیشتری دارد همواره تحت‌فشار خواهند بود و هیچ زمانی رها نخواهند شد.
 

لیبی تجربه مهمی پیش‌روی ماست

اگر بخواهید موارد تاریخی را اشاره کنید حضور ذهن دارید، به‌ویژه دهه 80 که دولت اصلاحات بود یا مصادیق خارجی همانند لیبی که مجبور شدند کل صنعت هسته‌ای خود را تقدیم آمریکا کنند اما در عمل هیچ اتفاقی رخ نداد. اتفاقی رخ داد، نه‌تنها این مساله باعث نشد که در آن نقطه متوقف شوند بلکه تمام کشور لیبی را به هم ریختند. هنوز لیبی عرصه تاخت‌وتاز قدرت‌های مسلط است؛ آنها بی‌نظمی را حاکم کردند تا بتوانند به‌راحتی نفت لیبی را غارت کرده و بدبختی را برای ملت لیبی رقم بزنند. لذا این تجربه مهمی پیش‌روی ماست.
 

تسلیم لیبی هرگز مهاجم را متوقف نکرد

تصور این بود که وقتی لیبی تمام مطالبات آمریکا را پاسخ دهد، این تنش‌ها متوقف می‌شود و اجازه می‌دهند لیبی زندگی خود را داشته باشد، لذا تسلیم شدند اما آن تسلیم هرگز مهاجم را متوقف نکرد و تهاجم تا جایی پیش رفت که تمامی ساختارهای قانونی را از بین بردند و کشور را امروز دچار تجزیه و بی‌قانونی صرف کردند و این بهترین شرایط برای غارت کامل است که هیچ کسی هم متوجه این غارت نمی‌شود.

این کشور درحال‌حاضر درگیر جنگ‌های داخلی است، اما هیچ فردی از ملت لیبی و سایر ملت‌ها متوجه نمی‌شود نفت و منابع لیبی کجا می‌رود، چراکه هیچ فضای آرامی وجود ندارد که مسائل داخلی لیبی رصد شود. دشمن یک به‌هم‌ریختگی در لیبی ایجاد کرد و امروز این کشور را غارت می‌کنند به‌گونه‌ای که از این ملت هیچ چیزی نمی‌ماند.
 

برای تسلیم شدن باید مدام به دشمن باج داد

بنابراین تسلیم هرگز به این معنی نیست که مهاجم را قانع کند. مهاجم از فرد تسلیم‌شده بیشتر مطالبه می‌کند مگر اینکه احساس کند هجمه برای او هزینه دارد و مثل بچه ضعیف در مدرسه اگر بلافاصله بایستد و متولیان مدرسه و والدین خود را در جریان قرار دهد و شکایت و ایستادگی کند، آن دوستان قلدر را متوقف می‌کند و اگر سر تعظیم فرود بیاورد هر روز باید باج بدهد و این باج دادن هر روز بیشتر می‌شود.
 
مصادیق داخلی این تفکر کجا بوده است و ما در چه مواقعی به این پرتگاه نزدیک شدیم؟
خوشبختانه در سال‌های اخیر چنین چیزی درمورد ما صادق نیست. درست است که تفکر تسلیم‌طلبی وجود دارد ولی هرگز حاکمیت نیافته است و نتوانسته مشی خود را بر مشی انقلاب اسلامی و بر مشی عامه عموم ملت ایران حاکم سازد. ملت ایران انقلاب کرد تا تن به زیاده‌خواهی‌های مسلط بر خود ندهد و طبیعتا نتوانستند در این سال‌ها چنین شرایطی را مجددا بر ما رقم بزنند و هرگز هم قادر نخواهند بود، چراکه ملتی که یک مبارزه طولانی داشته تا از سلطه بیگانه رهایی یابد، بیگانه را به‌خوبی می‌شناسد، در دوران پهلوی هرچه به آنها امکانات می‌دادند، متوقف نمی‌شدند و بیشتر مطالبه می‌کردند.
 
مصادیق و رگه‌های این تفکر در برخی دولت‌های بعد از انقلاب نیز وجود داشته است؟
در برخی دوره‌ها تفکر عدم ایستادگی بعضا به‌صورت رگه‌هایی دیده می‌شد ولی حاکمیت نیافته است و نمی‌تواند حاکمیت هم یابد، چراکه ملت همچنان به آن میثاق خود برای اینکه اجازه ندهد بیگانه‌ای بر آن مسلط شود، پایدار بوده و برای آن ارزش قائل است.
 

مردم برای مبارزات خود ارزش قائل هستند و تسلیم تفکر انفعالی نمی‌شوند

ملت ایران برای مبارزات خود طی چندین دهه ارزش قائل است و ازاین‌رو حاضر است برای جلوگیری از بازگشت تسلط بیگانگان ایثار و فداکاری کند لذا رگه‌هایی که در جامعه می‌بینید، قادر نیست مسلط شود. این تفکر می‌تواند در زمینه‌هایی پالس غلط به دشمن دهد کمااینکه مدعی شود مردم در این زمینه حاضر به ایستادگی نیستند اما در این سال‌ها مقاطعی بوده است که آنها حتی علائم غلط هم داده‌اند.
 

پالس جریان‌های سیاسی داخل ایران به بوش پسر مصداق انفعال درمقابل دشمن است

مثلا در زمان بوش پسر برخی جریانات داخلی علائمی را ارائه دادند و طی نامه‌هایی که به رهبری می‌نوشتند، مدعی بودند باید در برابر آمریکا تسلیم شویم و همین مساله موجب شد که آمریکایی‌ها احساس کنند اگر به دو کشور مجاور ما حمله کنند، ما کاملا خود را تسلیم خواهیم کرد. بنابراین این احساس در کاخ سفید از طریق برخی نمایندگان و عناصری که در قدرت قرار داشتند، ایجاد شد که تصور باطلی هم بود.

این درحالی است که ملت ایران کاملا متفاوت از افرادی هستند که به‌خاطر دنیا و قدرت حاضر هستند ‌شأن ملت خود را تنزل بدهند و به‌ شأن خود ضربه بزنند؛ بنابراین هرگز خصوصیات آنها با خصوصیات ملت ایران که در یک مبارزه طولانی بر دشمن و بیگانه پیروز شده‌اند، مشابهتی ندارد.

منبع:

(1) روزنامه جوان
(2)فرهیختگان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط
ستاد ملی مقابله با کرونا با صدور اطلاعیه ای از اقدامات قرارگاه بهداشتی و درمانی نیروهای مسلح قدردانی کرد
ستاد ملی مقابله با کرونا با صدور اطلاعیه ای از اقدامات قرارگاه بهداشتی و درمانی نیروهای مسلح قدردانی کرد
يکشنبه، 25 اسفند 1398
ماموریت برای جلوگیری از حمله بیولوژیکی
ماموریت برای جلوگیری از حمله بیولوژیکی
شنبه، 24 اسفند 1398
سردار عراقی: با تمام توان در خدمت مجموعه ستاد ملی مقابله با کرونا هستیم
سردار عراقی: با تمام توان در خدمت مجموعه ستاد ملی مقابله با کرونا هستیم
پنجشنبه، 15 اسفند 1398
حمله موشکی به پایگاه امریکایی عین الاسد در بالاترین سطح استانداردها انجام شد
حمله موشکی به پایگاه امریکایی عین الاسد در بالاترین سطح استانداردها انجام شد
پنجشنبه، 3 بهمن 1398
تماس تلفنی وزیر دفاع روسیه با سرلشگر باقری
تماس تلفنی وزیر دفاع روسیه با سرلشگر باقری
پنجشنبه، 26 دی 1398
بیانیه مهم ستاد کل نیروهای مسلح در خصوص سقوط هواپیمای اوکراینی
بیانیه مهم ستاد کل نیروهای مسلح در خصوص سقوط هواپیمای اوکراینی
شنبه، 21 دی 1398
سرلشکر باقری: هرگونه شرارت جدید آمریکا پاسخ کوبنده‌تر و قاطع تری خواهد داشت
سرلشکر باقری: هرگونه شرارت جدید آمریکا پاسخ کوبنده‌تر و قاطع تری خواهد داشت
چهارشنبه، 18 دی 1398
روایت سردار باقرزاده از وضعیت پیکر سپهبد شهید قاسم سلیمانی
روایت سردار باقرزاده از وضعیت پیکر سپهبد شهید قاسم سلیمانی
سه‌شنبه، 17 دی 1398
گفت و گوی تلفنی وزیر دفاع روسیه با سرلشکر باقری
گفت و گوی تلفنی وزیر دفاع روسیه با سرلشکر باقری
دوشنبه، 16 دی 1398
ستادکل نیروهای مسلح: عاملان شهادت سپهبد سلیمانی منتظر انتقام سخت و پشیمان‌کننده باشند
ستادکل نیروهای مسلح: عاملان شهادت سپهبد سلیمانی منتظر انتقام سخت و پشیمان‌کننده باشند
جمعه، 13 دی 1398