به گزارش روزنامه لبنانی «الاخبار»، جعجع در این نشست گفته است من ۱۵هزار جنگجو دارم و قادر به مقابله با حزبالله هستیم، زیرا حزبالله در نتیجه تحولات لبنان و منطقه بسیار ضعیف شده است!
بر اساس این گزارش، جعجع در ادامه گفت که از حمایت آمریکا، عربستان سعودی، امارات و دیگر کشورها برخوردار است و به ادعای او، حزبالله از آن جایی که ضعیفتر از هر زمان دیگری است، ناچار به امتیازدهی است.
جنبلاط با حیرت از این جلسه خصوصی خارج شد و ضمن دیوانه خواندن کسی که خواهان جنگ داخلی در لبنان است به برخی از دوستانش گفت: اینها نشانهای خطرناکی از فتنه جنگ داخلی و طرحی است که برای لبنان آماده شده و اوضاع بدتر خواهد شد.
پیشینه مواضع جعجع
اظهارات سمیر جعجع مسبوق به سابقه است. وی که وابستگی آشکار به آمریکا و اسرائیل دارد و مشهور به دشمنی با مقاومت و حزبالله است، بارها حزبالله را متهم به وابستگی به ایران و بر هم زدن اوضاع داخلی لبنان کرده است. وی همچنین خواستار خلع سلاح حزبالله و دست برداشتن این حزب از مبارزه با رژیم صهیونیستی شده است. در ماه می ۲۰۰۸ جعجع در دیدار با «میشل سیسون» سفیر وقت آمریکا گفت آمریکا مطمئن باشد که القوات اللبنانیه 7 تا 10 هزار نیروی آموزش دیده دارد و آماده جنگ با حزب الله است. جعجع از سفیر آمریکا درخواست حمایت و ارائه سلاح کرده بود. جریان این گفتگو در یکی از ایمیل های فاش شده سیسون توسط ویکیلیکس منتشر شده است.نکته قابل توجه آن است که جعجع حتی از سوی متحدان خود در جریان 14 مارس به ویژه «سعد حریری» رهبر حزب «المستقبل» و نیز ولید جنبلاط رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان مورد اعتماد نیست. جعجع در دوره جنگ های داخلی لبنان در دهه هفتاد میلادی رئیس فالانژها بود و در آوریل ۱۹۹۴ به اتهام دست داشتن در انفجار کلیسای «سیده نجات» که در اثر آن ۱۱ نفر کشته و تعدادی مجروح بهجا ماند، به زندان افتاد.
سناریوی غرب
به نظر میرسد طراحی غرب با محوریت فرانسه و آمریکا برای مدیریت صحنه داخلی لبنان وارد مرحله حساسی شده است. مهمترین مانع این پروژه وجود مقتدارنه حزبالله و سلاح آن است که تاکنون موفق به مقابله با آن نشدهاند. سناریوی محور غرب به طور جدی از زمانی آغاز شد که ناکارآمدی و فساد مالی نهادینه مرتبط با جریان 14مارس در این کشور موجب اعتراضات مردمی شد و نهایتا دولت سعدحریری کناره گیری کرد.دولت بعدی یعنی دولت «حسن دیاب» هم مستعجل بود، چون به دنبال انفجار مهیب بیروت و فشارهای جریان 14 مارس استعفا کرد. این جریان به همراه حامیان خارجی ادعا کردند انفجار بیروت مرتبط با حزبالله بوده و در نتیجه دولت دیاب را که از حمایت حزبالله برخوردار بود تحت فشار گذاشتند.
پس از انفجار بیروت، امانوئل مکرون رئیسجمهوری فرانسه ضمن سفر به لبنان، فعالیت های خود را در این کشور افزایش داده و درصدد اعمال نفوذ بیشتر در لبنان با هدف روی کار آوردن دولتی همسو و مهار حزبالله می باشد. البته فرانسه قادر به نادیده گرفتن حزبالله به عنوان یک بازیگر بزرگ و مهم در لبنان نیست، اما با حمایت بین المللی و فشار بر نیروهای داخلی لبنان، سعی دارد این حزب را تبدیل به یک حزب سیاسی کند.
به گفته برخی محافل داخلی لبنان، اظهارات اخیر جعجع جای تعجب ندارد، چون لبنان در مرحله اجرای نقشه مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا قرار دارد. به گفته این محافل نقشه پمپئو برای تسلیم کردن لبنان از ۲۰ ماه قبل آغاز شده است و 2 مرحله آن یعنی خلأ سیاسی و فروپاشی مالی و اقتصادی اجرا شده و اینک در انتظار مرحله سوم یعنی درگیری نظامی هستند.
مذاکره در باره ترسیم مرزها
مساله مذاکره درباره ترسیم مرزهای لبنان و رژیم صهیونیستی از دیگر طرح هایی که اخیرا در قالب سناریوی مزبور مطرح شده است. هدف از طرح این مساله، سوق دادن لبنان به سمت عادیسازی مناسبات با رژیم غاصب در چهارچوب طرح معامله قرن است که امارات متحده عربی و بحرین پیشگام آن بوده اند.هدف دیگر این طرح آن است که با حل و فصل نقاط اختلافی مانند مزارع شبعا، دستاویز وجود سلاح در دست حزب الله را از بین برده و در قالب قطعنامه1559 به خلع سلاح این حزب بپردازند.
قطعنامه1559 در سپتامبر2004 توسط شورایامنیت صادر شد و ضمن تاکید بر تمامیت ارضی لبنان و خروج نیروهای بیگانه، خواستار خلع سلاح میلیشیاهای نظامی لبنان شده است.
موضعگیری حزبالله در اینباره کاملا روشن است. آن گونه دبیر کل حزبالله سید حسن نصرالله بارها تاکید کرده مساله ترسیم مرزها مسالهای است که دولت لبنان باید درباره آن تصمیم بگیرد، نه این که با فشار و دیکته خارجی انجام شود. از طرفی، با توجه به ضعف ساختاری ارتش لبنان، مادامی که حتی یک وجب از خاک این کشور در اشغال اسرائیل باشد، سلاح مقاومت مشروع بوده و کسی قادر به خلع این سلاح نخواهد بود.
جنگ داخلی، توهم یا واقعیت؟
لبنان از سال1975 تا 1990 درگیر جنگهای داخلی چندجانبه با انگیزههای طائفه ای و سیاسی بود. در جریان جنگ 15 ساله حدود 120هزار تن کشته و بیش از یک میلیون نفر آواره شدند و یا لبنان را ترک کردند. با امضای معاهده طائف در سال۱۹۸۹ جنگ های داخلی پایان یافت و قدرت سیاسی میان سه طائفه مسیحی، سنی و شیعه تقسیم شد.در شرایط کنونی، با توجه به خاطره تلخ لبنانیها از جنگهای خونین داخلی، غرب به اجرای سناریوهای مختلفی میپردازد که عمدتا جنبه تبلیغاتی و روانی دارد. اظهارات سمیر جعجع هرچند به شکل آشکار و رسمی بیان نشده، اما نقل قول آن توسط ولید جنبلاط نشان میدهد گزینه آشوبسازی و فشار بر حزبالله تا حد تهدید درگیری نظامی در دستور کار طراحان غربی قرار گرفته است.
قطعا هرگونه رویارویی نظامی با حزبالله ریسک بزرگی است که هیچیک از گروههای رقیب تمایلی به آن ندارند، زیرا ضمن آن که از توانمندیهای حزبالله در هراس هستند، نگران ورود لبنان در چرخهای از جنگهای خونین داخلی هستند که فرجامی بسیار تیره و تار خواهد داشت. بنا براین اظهارات سمیر جعجع را باید در قالب علمیات روانی علیه حزبالله و زمینه سازی برای مهار این جنبش با کمک خارجی در جهت اجرای پروژه مکرون و دخالت آمریکا ارزیابی رد.
در سطحی فراتر، فشار بر حزبالله را میتوان در قالب پروژه فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران تفسیر کرد که ترامپ در واپسین دوره ریاستجمهوری خود تلاش دارد حلقههای این فشار را کامل کرده و به زعم خود دستاورد تازه ای برای انتخابات آتی کسب کند.
اشاره جعجع به ضعف حزبالله، حاکی از همپوشانی فشارهای مختلف است، به ویژه تحریمهای شدید اقتصادی علیه حزبالله و حامی اصلی آن یعنی جمهوریاسلامی که آمریکا و متحدانش را به این جمعبندی رسانده که محور مقاومت به دلیل مضیقه مالی، توان فعالیتهای گذشته را ندارد، غافل از آنکه جایگاه و ظرفیتهای مقاومت فراتر از آن است که با این گونه فشارها و بهویژه جنگ روانی دچار ضعف و رکود شود.
حزبالله لبنان طی سالهای آشوب و بحران و جنگ نشان داده است از درایت و تجربه کافی برای عبور از چالشها برخوردار بوده و نه تنها در دام جنگ داخلی نمیافتد، بلکه به ثبات و آرامش لبنان کمک شایانی میکند.
جمع بندی
اظهارات جنجالی سمیر جعجع علیه حزبالله را میتوان حلقه جدیدی از عملیات روانی علیه محور مقاومت قلمداد کرد که هدف از آن تاثیر بر افکار عمومی لبنان و منطقه علیه حزبالله و حامی اصلی آن یعنی جمهوریاسلامی است. این اظهارات ضمن دامن زدن به نگرانی از جنگ داخلی در لبنان، قصد دارد بار دیگر مساله سلاح حزبالله را مطرح کرده و ضمن بزرگنمایی خطر حزبالله در داخل، مطالبه خلع سلاح این نهاد انقلابی را تکرار کند.اما اشتباه جعجع این است که لبنانیها به هیچوجه از جنگهای خونین داخلی خاطره خوشی ندارند و وقتی جعجع اعتراف میکند 15هزار نیروی جنگجو و آموزش دیده دارد، در وهله اول از او و نیروهایش نگران میشوند، به ویژه آن که وی پرونده سیاهی از خیانت و جنایت علیه لبنانیها دارد. این درحالی است که سلاح حزبالله صرفا جهت مقابله با رژیم صهیونیستی تعریف شده و هرگونه درگیری و جنگ داخلی برای حزبالله خط قرمز محسوب میشود.