برای ماردونا که شبیه هیچ کس نبود/پسرِ زرینِ تسخیرنشدنی!

مارادونا چه در زمین فوتبال و چه در زندگی شخصی خود شبیه هیچ کس نبود. همان طور رفتار و زندگی کرد که دلش می خواست و هیچ چهارچوبی نتوانست او را تسخیر کند اما لقب هایی را در دنیای فوتبال از آن خود کرد از پسرزرین تا صاحب گل قرن و "دست خدا".
شنبه، 8 آذر 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدمجتبی سیدی
موارد بیشتر برای شما
برای ماردونا که شبیه هیچ کس نبود/پسرِ زرینِ تسخیرنشدنی!
به گزارش خبرنگار ورزشی راسخون، نمی دانم چه رازی در مرگ نهفته است که هیچ وقت از تازگی نمی افتد. هر مرگی که در دنیای پیرامون ما اتفاق می افتد، انگار برای اولین مرتبه است که این راز نهفته شخصی را در آغوش می گیرد و ارتباطش را با دنیا قطع می کند. همیشه مرگ انسان ها تلخ است اما بعضی رفتن ها این قدر دردناک و تلخی اش زننده است که با هیچ شیرینی ای طعمش از بین نمی رود. بعضی از مرگ ها تا عمق جان آدمی نفوذ می کند. هیچ وقت فراموش نمی شود. هیچ وقت از تلخی اش کم نمی شود. با این که 2، 3 روزی از خبر درگذشت دیه گومارادونا می گذرد اما هنوز هم تلخی اش از بین نرفته و در صدر اخبار است. این خبر این قدر شوک آور بود که دنیای ورزش به خصوص فوتبال را در بهت و حیرت فرو برد. هنوز هم باورمان نشده که دُن دیه گو دیگر در این دنیا نفس نمی کشد. دیگر جنجال نمی آفریند. شاید خبر مرگ او آخرین باری بود که مارادونا را به تیتر اول روزنامه ها و شبکه های خبری دنیا تبدیل کرد.
 
* از منطقه ی فقیرنشین بوینس آیرس آرژانتین برخواست و استعدادش را شکوفا کرد. در سن 16سالگی به پیراهن تیم ملی آرژانتین رسید و توانست خیلی زود خودش را به عنوان ستاره ی نوظهور مطرح کند. او با توپ دلبری می کرد. جادو می کرد. توپ فوتبال وقتی به پاهای مارادونا می رسید، انگار جان می گرفت. توپ چنان رقصی زیرپاهای ال دیه گو می کرد که زیرپای هیچ بازیکن دیگر. چنان زیر پای دُن دیه گو آرام می گرفت انگار عاشق در آغوش معشوق. او با توپ عشق بازی می کرد. حرکات اعجاب انگیزش در مستطیل سبز چنان دلبرانه بود که میلیون ها نفر را در سرتاسردنیا عاشق خودش و فوتبال کرد. خیلی ها به عشق دیدن بازی های محبوبشان فرسخ ها می پیمودند. خیلی ها از قاب تلویزیون به پای جادوگری هایش چشم می دوختند و باهر حرکتش دلشان قنج می رفت. ال دیه گو با توپ کارهایی می کرد که از هرکسی ساخته نبود و نیست.
 برای ماردونا که شبیه هیچ کس نبود/پسرِ زرینِ تسخیرنشدنی!
* اما چرا مارادونا با وجود حاشیه های زیادی که در زندگی شخصی خود داشت، این قدر محبوب بود؟ در واقع اگر بخواهیم به درستی این مسئله را بشکافیم باید در طریقه ی رفتار این ابرستاره ی دنیای فوتبال با مردم کنکاش کنیم. او که از دل همین مردم برخواسته بود، بعد از ستاره شدن هیچ گاه برای مردم عامه کلاس نگذاشت. آن طور رفتار نکرد که مورد پسند باشد. آن طور بود که دلش می خواست باشد. هیچ وقت در چهارچوب های اخلاقی و حرفه ای تسخیر نشد. آن طور بود که بود. خودِ واقعی اش را به نمایش گذاشت. شهرت و محبوبیتش باعث نشد تا از خیلی از کارها دست بکشد. هرطور که مغزش فرمان می داد و دلش به آن راضی می شد، رفتار می کرد. شاید به خاطر این بود که هیچ وقت نتوانست دست از اعتیاد بکشد. او بارها به دام اعتیاد افتاد. ترک کرد. افسردگی گرفت. حتی به زندان رفت. درگیر شد. محکوم شد. بارها شکست خورد. بارها زمین خورد. بارها اشتباه کرد و بازهم اشتباهش را تکرار کرد اما از نفس نیفتاد و بازهم بلند شد. به خاطر زندگی عامه پسندش بود که او محبوب ماند. در دنیای سیاست هم وارد شد. مبارزه و مخالفت با امپرالیسم و نظام سرمایه داری را مخفی نکرد. برایش اهمیتی نداشت که در این راه آسیب ببیند. همیشه از کشورهای مظلوم حمایت می کرد و آمریکاستیزی اش را بارها در دیدار با رهبران کشورهای مختلفی چون کوبا و ونزوئلا نشان داده بود. هرچه بود اما او خودش بود و شبیه هیچ کس نبود.
 
*مارادونا از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ در لباس ناپولی توپ زد. در این مدت برای تیمش افتخارات زیادی کسب کرد. او که تنها بازیکن غیرایتالیایی ناپلی ها بود، با جادوگری اش توانست این تیم را پله پله از میان غول های سری A بالا بیاورد. نائب قهرمانشان کرد. بعد از 90 سال این تیم را به قهرمانی رساند. 2 نائب قهرمانی کسب کرد. قهرمانی سوپرجام ایتالیا را برایشان به ارمغان آورد. با آنها قهرمان لیگ اروپا شد و دوباره توانست آنها را قهرمان سری A کند. جالب است که ناپلی ها هنوز بعد از آن قهرمانی، دیگر نتوانسته اند بدون دُن دیه گو بربام فوتبال ایتالیا بایستند. شاید به خاطر این است که هنوز هم مردم شهرناپل مارادونا را می پرستند. وقتی خبر مرگش را شنیدند، با وجود بیماری کرونا به خیابان ها آمدند. برایش سرود خواندند و شمع روشن کردند. رئیس باشگاه ناپولی پیشنهاد کرد که نام ورزشگاه خانگی شان به مارادونا تغییر کند. بازیکنان ناپولی هم در لیگ اروپا قبل از بازی با برتن کردن پیراهن شماره ی 10، به دن دیه گوی بزرگ ادای احترام کردند.
 برای ماردونا که شبیه هیچ کس نبود/پسرِ زرینِ تسخیرنشدنی!
*اسطوره ی فوتبال آرژانتین و ابرستاره ی دنیای فوتبال با جادوگری هایش با توپ خیلی ها را عاشق پیراهن آلبی سلسته کرد. او در 16 سالگی پیراهن تیم ملی اش را به دست آورد. در اولین حضورش در جام جهانی درخشید اما محبوبیت و شهرتش برای جام جهانی 1986 بود. جایی که در یک چهارم نهایی در دیدار با انگلیس کولاک کرد. انگلیسی ها که تحت فشار خط آتش آرژانتین بودند، با اشتباه مدافعشان که توپ را به سمت دروازه خودی ارسال کرد، مارادونا با همان قد کوتاهش جهشی بلند کرد و بالاتر از پیتر شیلتون توپ را با دست به درون دروازه فرستاد. بعدها بود که این گل به «دست خدا» معروف شد. اما انگار کار مارادونا هنوز کامل نشده بود و می خواست اثری خلق کند که هیچ وقت از یادها بیرون نرود. او دقیقه 55 از میانه ی میدان توپ را برداشت و بازیکنان انگلیس را یکی پس از دیگری کنار زد. او با حرکات اعجاب انگیز و سحرآمیزش همه ی بازیکنان حریف و حتی گلرشان را هم درو کرد تا یک گل انفرادی و استثنایی را به ثمر برساند که به گل "قرن" معروف شد. اسطوره توانست بادرخشش آلبی سلسته را به قهرمانی جام جهانی برساند. مارادونا با قدوقامت کوتاه اما بااستعداد بود و قدرت مثال زدنی اش در کنترل توپ و دریبل های مهارنشدنی اش باعث شد تا در فوتبال به شهرت برسد جایی که در جام جهانی 1986 به خاطر درخشش به او لقب"پسرزرین" دادند.
 برای ماردونا که شبیه هیچ کس نبود/پسرِ زرینِ تسخیرنشدنی!
*مارداونا با وجود اثرگذاری اش روی میلیون ها انسان در علاقمند شدن به فوتبال اما در زندگی شخصی اش بارها دچار لغزش شد. وقتی به خاطر استفاده از کوکائین تست دوپینگش در سال 1991 برای اولین بار به مثبت اعلام شد، 15 ماه از فعالیت های فوتبالی محروم شد. او پس از اتمام محرومیتش حتی در سن 34 سالگی هم برای آلبی سلسته یک ابرستاره و امیدشان در جام جهانی 1994 بود. در بازی مقابل یونان گلزنی کرد اما بعد از اینکه از او تست دوپینگ گرفتند، مشخص شد که بار دیگر تستش مثبت است و ال دیه گو از جام جهانی اخراج و با رسوایی به آرژانتین برگردانده شد.
*حالا دیگر دنیای فوتبال بی مارادونا شده است. فوتبالی که شاید داشتن خیلی از علاقمندان قدیمی اش را مدیون ساق پای او و جادوگری هایش با توپ است. چه باورمان شود چه نشود دیگر دن دیه گو نیست. کسی که تا زنده بود در هیچ چهارچوبی نگنجید و تسخیر نشد. او ابرستاره ای بود که فقط خودش بود. شبیه خودش رفتار می کرد و شبیه هیچ کس نبود.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.