این موضوع آنچنان دارای اهمیت است که دانشمندان حوزه جامعهشناسی برای تسهیل فرایند بررسی نسلهای مختلف بشر، یک نظام طبقهبندی شده ویژه را طراحی کردهاند که بر مبنای آن متولدین دورههای مختلف تاریخی را براساس تغییرات اساسی در شیوه زندگیشان، نامگذاری میکنند. در این نظام طبقهبندی نسلهای مختلف بشر، با کلید واژه هایی مانند نسل X و نسل Y و نسل Z نامگذاری شدهاند تا امکان شناسایی آن ها برای سایر پژوهشگران آسان باشد.
البته در کشور ما این شیوه طبقهبندی آنچنان که باید رایج نیست و پژوهشگران ایرانی از شیوههای دیگری برای طبقهبندی نسلهای جامعه ایرانی استفاده میکنند که البته وحدت رویهای هم در این زمینه وجود ندارد که این مسئله ناشی از بیتوجهی دولتها و به تبع آن مراکز دانشگاهی و پژوهشی به تغییرات نسلی در کشور است.
در کشور ما نسل دهه شصت یا دهه شصتیها اشاره به نسلی دارد که در شرایط سخت دوران جنگ تحمیلی و شروع دوره سازندگی پسا جنگ به دنیا آمدهاند. متولیدن این نسل به دلیل سیاست خاص کشور در تشویق به فرزندآوری، عمدتاً دارای خانوادههایی پرجمعیت هستند در حالی که متولدین دهه هشتاد به دلیل شرایط اقتصادی خاص کشور و سالها تاکید بر شعار انحرافی «فرزند کمتر، زندگی بهتر» عمدتاً دارای خانواده هایی کم جمعیت و حتی تک فرزند هستند. بدون شک جمعیت خانواده خود یک فاکتور تاثیرگذار بر زیست اخلاقی، عاطفی و حتی اجتماعی یک انسان است. لذا تنها همین عامل خود موجب تمایز اخلاق و روحیات دو نسل دهه شصتی و دهه هشتادی نسبت به یکدیگر شده است!
رسانه عامل تمایز نسل های بشر
امروزه جامعه شناسان، رسانه و تکامل تکنولوژیهای رسانهای را به عنوان عاملی تاثیرگذار برتفاوت و تمایز نسلها در نظر میگیرند به همین دلیل نیز از رسانه بهعنوان ابزاری برای دستهبندی نسلهای بشر استفاده میکنند. بر اساس معیار رسانهای امروزه شاهد سه نسل X، Y و Z هستیم، رادیو و تلویزیون رسانه مرجع و رایج نسل ایکس است، چراکه این نسل شامل متولدین سالهای ۱۹۶0 تا ۱۹۸0 میلادی است و در اینبازه زمانی فراگیرترین رسانه رادیو و تلویزیون بود.نسل Y یا نسل هزاره شامل متولدین سالهای ۱۹۸0 تا ۲۰۰۰ میشود، متولدین این بازه زمانی شاهد نسل جدیدی از رسانه تحت عنوان اینترنت بودند و از طریق این شبکه جهانی میتوانستند به راحتی با سایر نقاط جهان ارتباط برقرار کنند، علاوه بر این در این دوره کمکم شاهد ظهور رسانههای خبری مستقل از دولتها بودیم که این مسئله تاثیر قابل توجهی بر افکار عمومی داشت. چراکه تا پیش از این خصوصا رادیوها و شبکههای تلویزیونی، انحصاراً تحت کنترل دولتها بودند لذا کمتر در این رسانه امکان نقد دولتها وجود داشت.
در نهایت نسل Z یا زومرها که با نامهای نسل نت و نسل اینترنت نیز شناخته میشود، نام گروهی از مردم است که از اواخر دهه ۱۹۹۰ تا اوایل ۲۰۱۰ به دنیا آمده اند و به دلیل ویژگیها به شدت متمایز خود نسبت به سایر نسلهای پیشین از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
در واقع تا پیش از نسل زد، نسلهای مختلف بشر به صورت آهسته و پیوسته روند متمایز شدن نسبت به نسلهای پیشین را طی میکردند اما در نسل زvد شاهد وقوع تمایزهای کاتاستروفیک نسبت به نسلهای پیشین هستیم! نسل زد با رشد جهان فنآوری و گسترش رسانههای جدید، تکامل یافته است؛ بنابراین سبکهای مصرف رسانهای نسل زد با نسلهای پیشین متفاوت است. این نسل که اکنون در دوران نوجوانی به سر میبرد، گونههای جدیدی از مواجهه با رسانه را در پیش گرفته و دارای ذائقه رسانهای متفاوت است.
از ویژگیهای نسل زد میتوان به کنشگری فعال آنها در مواجهه با مسائل مختلف اشاره کردT چراکه این نسل بر خلاف نسلهای پیشین که صرفاً دریافت کننده پیامها بودند، خود به تولید کننده پیام و محتوا بدل شده است. به عبارت دقیقتر این نسل بر خلاف نسل های پیشین رویکرد منفعل نسبت به رسانه ندارد و به لطف رسانههای اجتماعی در دسترس خود به کاربری فعال بدل در مواجهه با رسانه بدل شده است که همزمان علاوه بر دریافت پیامهای گوناگون خود به تولید و انتشار حجم قابل توجهی از پیامهای رسانهای میپردازد.
این نسل به دلیل مواجهه با بمباران اطلاعات به اقیانوسی از اطلاعات دسترسی دارد، اما به دلیل عمیق نبودن اطلاعات بیش از سایر نسلهای پیشین در خطر انحراف محاسباتی در فرایند زندگی فردی و اجتماعی قرار دارد.
بی اعتنایی به رویکردها، آداب و حتی سیاستهای نسلهای پیشین از جمله ویژگیهای قابل توجه نسل زد است که این مسئله خود موجبات نگرانی بسیاری از نظام های سیاسی جهان خصوصاً در ایالات متحده آمریکا را فراهم کرده است چراکه براساس ارزیابیهای اخیر اندیشکده های آمریکایی نسل زد یا همان Generation Z آمریکایی باوری نسبت به نقش جهانی آمریکا در نظام بینالملل ندارند و با توجه به افزایش سهم نسل زد از سبد رای مردم آمریکا این دیدگاه میتواند آینده سیاسی متفاوتی را برای ایالات متحده رقم بزند.
نسل شناسی جامعه ایرانی
امروزه متولدین دهه شصت بخش قابل توجهی از جمعیت جوان کشور را به خود اختصاص دادهاند و در یک روند گام به گام درحال تحویل گرفتن مسئولیت اداره کشور از نسل قبل هستند، این نسل در شرایطی پا به عرصه هستی گذاشت که تنها چندسال از سرنگونی رژیم سابق و شروع دفاع مقدس نگذشته بود و کشور در شرایط خاص و ویژه ای قرار داشت.رشد جمعیت در این دوره به گونهای بود که زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی توان پاسخگویی به این جمعیت را نداشت به همین دلیل اجرای سیاستهایی مانند توزیع کالا به صورت سهمیه بندی شده و شیفتبندی مدارس به دو تا سه نوبت در این دوره در دستور کار دولتها قرار داشت.
متولدین این ایام به دلیل حجم بالای همسالان خود در یک فضای رقابتی رشد کردند که یک نمود این رقابت در حضور میلیونی دهه شصتیها در کنکور سالیان گذشته قابل مشاهده بود! این نسل در هنگام حضور در عرصه پر رقابت کنکور هیچگاه تصور نمیکرد که نسل بعد از آنها به دلیل کاهش جمعیت بتواند بدون کنکور وارد دانشگاه شود و دانشگاهها بر سر جذب دانشجو با هم به رقابت بپردازند!
بعد از نسل دهه شصتیها که امروز درحال ورود به ایام میان سالی هستند، نسل دهه هفتادیها پا به عرصه وجود گذاشت، این نسل در دوران سازندگی و بهبود شرایط اقتصاد کشور به دنیا آمدند و تحصیل آنها در دورانی بود که شرایط اقتصادی واجتماعی وضعیت مطلوبتری داشت، به همین دلیل متولدین این دوره میتوانستند از امکانات رفاهی و آموزشی بهتر و باکیفیتتری نسبت به نسل قبل استفاده کنند.
اما بعد از دهه هفتادیها شاهد ظهور دو نسل دیگر یعنی نسل دهه هشتادی و دهه نودی هستیم! این دو نسل در حالی پا به عرصه هستی گذاشتند که اینترنت در کشور ما رونق گرفته بود و خانوادهها علاوه بر رادیو و تلویزیون ملی به انواع دیگر رسانه نیز دسترسی داشتند، از اینرو از لحاظ فرهنگی این دو نسل متفاوت از نسلهای پیشین تربیت شده و میشود.
یکی از ویژگیهای این دو نسل ساختار خانوادگی آنها است چراکه متولدین دهه هشتاد و نود عمدتاً دارای خانواده هایی کم جمعیت بوده و غالباً تک فرزند هستند، به همین دلیل نیز این نسل در محیط خانوادگی تنها محسوب میشوند، از همینرو متولدین این نسل تلاش میکنند با تکیه بر رسانههای اجتماعی و برقراری دوستیهای اینترنتی تنهایی خود را برطرف کنند که این مسئله زمینهساز شیوع بسیاری از چالشهای اخلاقی در این نسل شده است.
اما در مقام مقایسه دهه نودیها (که امروز حداکثر سن آنها 10 سال است) به شدت متفاوت از دهه هشتادیها خواهند بود چراکه این نسل در شرایط پیچیده فرهنگی و اقتصادی به دنیا آمده و خواهی نخواهی این شرایط در فرایند تربیت آنها تاثیرگذار خواهد بود!
به طور مثال فراگیری کرونا موجب رونق آموزش مجازی به متولدین دهه 90 شد و بسیاری از دهه نودیها سال اول مدرسه خود را در فضای پرالتهاب شیوع کرونا آغاز کردند و عملاً کیفیت آموزش ارائه شده به آنها قابل مقایسه با نسلهای قبل نیست که تبعات این ضعف در سالهای آتی به وضوح مشخص خواهد شد.
متاسفانه پژوهشهای جهانی نشان میدهد که نسل جهانی Z که دهه هشتادیها و نودیهای ما هم به نوعی شامل آن می شوند از لحاظ نگرش به مسائل جهانی پلورالیست هستند که این مسئله را میتوان به عنوان زنگ هشداری برای جوامع دینی در نظر گرفت.
پلورالیسم به مکتبی (مکتب فکری، دینی، فرهنگی و...) گفته میشود که «حقیقت»، «نجات» و «رستگاری» را منحصر در یک تفکر، دین، فرهنگ و... نداند، بلکه همه این مؤلفهها را مشترک بین همه مکتبها بداند؛ به نحوی که در همه آنها چه به صورت برابر و چه به صورت نابرابر توزیع شده است. بنابراین از منظر هواداران این مکتب انحرافی، هیچ فرهنگ، اندیشه و دینی بر سایر فرهنگها، اندیشهها و ادیان، برتری ندارد و پیروان هر آیینی در صراط مستقیم هستند و همه آنها از نجات، حقیقت و رستگاری برخوردارند!
نسل Z با نسل ساختارشکن
نسل زد برخلاف نسلهای پیشین از همان بدو حضور اجتماعی خود در معرض رسانهها و تریبونهای یک سویه تحت کنترل دولتها نبوده و همواره رسانههای تعاملی در دسترس این نسل قرار داشته است که نمونه شاخص و پر مخاطب آن اینستاگرام است، از اینرو نسل زد کمتر تحت تاثیر سیاستهای رسمی دولتها قرار دارد و عملاً متفاوت از سیاستهای رسمی میاندیشد و حتی در بهزنگاهها متفاوت از خواست دولتها ابراز وجود میکند!این مسئله آنقدر دارای اهمیت است که اندیشکدههای گوناگونی در سطح جهان به بررسی آن پرداختهاند و هر روز مقالات جدید در این رابطه منتشر میشود. بهطور مثال اندیشکده آمریکایی «کارنگی» در مقالهای به بررسی تاثیر متولیدن نسل زد بر آینده سیاست آمریکا پرداخته است.
در این مقاله میخوانیم: «متولدین نسل زد آمریکا هیچوقت در زیر سایه تهدید یک کشور رقیب زندگی نکردهاند به همین دلیل بهجای اینکه به جنگ یا رقابت میان قدرتها فکر کنند، بیشتر به موضوعاتی مانند گرم شدن کره زمین یا حقوق بشر توجه دارند».
هرچند در کشور ما توجهی به این موضوع و نقش نسل زد یا همان دهه هشتادی و نودیها در شکلدهی آینده سیاست داخلی و خارجی کشورمان نشده است. اما بررسی برخی از کنشهای شاخص این نسل مانند ماجرای تجمع چند هزار نفری دهه هشتادیها در مجتمع تجاری کوروش تهران که پس از یک فراخوان مجازی صورت گرفت به خوبی نشان داد که حکمرانی بر این نسل با بهرهگیری از مدلهای سنتی حکمرانی بر نسلهای پیشین بهراحتی ممکن نخواهد بود چراکه این نسل برخلاف نسلهای قبل از خود عمدتاً دارای طبعی معترض و ساختارشکن است!
از سوی دیگر نسلZ به دلیل تربیت شدن در یک فضای غیر متمرکز که ناشی از فراگیری فضای مجازی است الزاماً خود را متعهد به قبول چهارچوبهای فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی جامعه نمیداند بههمین دلیل یکی از ویژگیهای این نسل ساختارشکنی است.
امکان تبدیل به یک تهدید
ناتوانی دولت ها و مردم نسل قدیم در جهان از درک و شناخت نسل Z زمینه را برای تبدیل شدن این نسل به یک تهدید جدی علیه آینده نظامات فرهنگی و حتی سیاسی کشورها فراهم کرده است. چراکه سرعت بالای تحولات تکنولوژیک فاصله بین نسلی را به شدت افزایش داده و عملاً نسل جدید با نسل قبل از خود کمتر قرابتی احساس میکند، لذا خواهینخواهی فهم مشترک بین نسل Y و Z به شدت کاهش یافته و از همینرو با افزایش نقش سیاسی و اجتماعی نسل زد شاهد افزایش تقابل آنها با نسل Y خواهیم بود. نسل زد مشکلات خود را ناشی از تصمیمات نسلهای پیشین میداند، لذا بهسرعت در مسیر اخذ تصمیمات جدید حرکت خواهد کرد که این مسئله زمینه طرح ارزشهای جدید و تلاش برای کنار گذاشتن ارزشهای قدیمی جامعه را مهیا خواهد نمود.هر چند پدیده مخالفت نسل جدید با قدیم یک امر طبیعی است اما این مسئله وقتی خطرناک میشود که زمام فکر و فرایند تغذیه فکری و ادراکی نسل Z در دست اغیار قرار داشته باشد! متاسفانه باید پذیرفت که امروزه بخش قابل توجهی از نوجوانان کشور ما در فضای مجازی ساخته و پرداخته آمریکا و دیگر کشورهای غربی که تلویحا مخالف انقلاب اسلامی هستند فعالیت میکنند، لذا عملاً بخش قابل توجهی از فضای تربیتی آنها در دست دشمن است، لذا اگر از هم اکنون فکری برای خارج کردن دشمن از فضای تربیتی دهه هشتادیها و نودیها نشود، طبیعتاً در آینده شاهد بروز چالشهای دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زیادی در کشور خواهیم بود که مهار برخی از آنها شاید غیر ممکن باشد.
چه باید کرد؟
نسل زرد نسل اینترنت و فضای مجازی است، در واقع نسل زد، بومیان فضای مجازی هستند و هر روز در معرض هزاران پیام رسانهای قرار دارند درحالی که عمده اعضای این نسل از سواد رسانه ای مناسبی برخوردار نیستند و به راحتی هر پیام مخربی میتواند بر ذهن و ادراک آنها تاثیر جبران ناپذیری بگذارد. از اینرو ضروری است که نهادهای فرهنگی و آموزشی کشورمان با انجام یک برنامهریزی دقیق برای ارتقاء سواد رسانهای و دیجیتال نسل جدید کشورمان وارد عمل شوند.علاوه بر نهادهای آموزشی کشور بایستی با آموزش والدین فاصله بین نسلی بین اعضای خانوادههای را کاهش دهند و اینگونه نقشآفرینی خانواده در تربیت فرزندان دهه هشتادی و نودی را افزایش دهند و در نهایت اینکه دولتها با همکاری بخش خصوصی و شرکتهای دانش بنیان بایستی در راستای توسعه و تولید پلتفرمهای ارتباطی رقابتی با نمونههای خارجی اقدام کند تا حداقل بخشی از سبد مصرف نسل جدید در دایره پلتفرمهای داخلی تعریف گردد و تمام زیست مجازی نسل جدید در بستر پلتفرمهای خارجی بیتفاوت به ارزشهای فرهنگی و اجتماعی کشور ما قرار نداشته باشد.
فراموش نکنیم که در سالهای پیشرو با فراگیری اینترنت ماهوارهای دیگر فیلترینگ داخلی قادر به مهار دسترسیهای نامطلوب در فضای مجازی نخواهد بود. بنابراین از هماکنون باید با تکیه بر اقدامات فرهنگی و آموزشی از نسل جدید در مقابل تهدیدات فضای مجازی حمایت کرد.