شعر، موسیقی، سناریو و... نماهنگ «دهه هشتادیا» موافقان و مخالفان جدی دارد؛ یک شکاف نسلی بزرگ یا تغییرات عادی اجتماعی؟!

شوک دهه هشتادی‌ها

سازندگان «دهه‌هشتادی‌ها» در باره این اثر می‌گویند: نوجوانان تقریبا بخش فراموش شده تولیدات رسانه‌ای در کشور ما هستند. مشکل اصلی این است که نسبت به ویژگی‌ها، سلیقه‌ها و علاقه‌های این نسل خبر نداریم و برای همین است که آثاری مختص آنها کم ساختیم. طبیعی است که وقتی ما کاری نمی‌کنیم، دیگران این خلأ را با تولیدات متفاوتی پر می‌کنند.
دوشنبه، 15 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شوک دهه هشتادی‌ها
عاطفه جعفری: شروع نماهنگ‌شان، مخاطب را کنجکاو می‌کند که ادامه بدهد و تماشا کند. بعد هم از دغدغه‌های نوجوانانه می‌گویند و آهنگ شروع می‌شود، نماهنگ جدید ماوا روز گذشته منتشر شد، نماهنگی که برای نوجوانان دهه هشتادی ساخته شده است و دوباره می‌خواهد دغدغه‌های این نسل را مطرح کند. اتفاقا اسم نماهنگ را هم «دهه هشتادیا» گذاشته‌اند. فارغ از نقدها و نظراتی که در مورد این اثر مطرح شده است، در این گزارش به سراغ تهیه‌کننده نماهنگ رفتیم تا او برایمان از روند کار و نوع ساخت این اثر بگوید.

سازندگان «دهه‌هشتادی‌ها» در باره این اثر می‌گویند: «نوجوانان تقریبا بخش فراموش شده تولیدات رسانه‌ای در کشور ما هستند.  مشکل اصلی این است که نسبت به ویژگی‌ها، سلیقه‌ها و علاقه‌های این نسل خبر نداریم و برای همین است که آثاری مختص آنها کم ساختیم. طبیعی است که وقتی ما کاری نمی‌کنیم، دیگران این خلأ را با تولیدات متفاوتی پر می‌کنند. ما در مرکز موسیقی ماوا مدتی است تمرکز خود را بر این حوزه گذاشته‌ایم و در تلاشیم که آثاری را برای مخاطب نوجوان طراحی و تولید کنیم. در تلاشیم که این آثار صرفاً محدود به یک بخش از مخاطبان نباشد و هر اثری برای جامعه مخاطبان هدف آن اثر تولید شود. کما اینکه در محرم امسال هم نماهنگ «گره» برای بخشی از این مخاطبان تولید شد و با استقبال آنان روبه‌رو شد و نماهنگ «دهه‌هشتادی‌ها» برای بخش دیگری از مخاطبان نوجوان، با حال و هوای دیگر و ادبیاتی دیگر تولید شد.

از ابتدای ورود به این حوزه می‌دانستیم که با مسیر طی نشده و پر چالشی روبه‌رو هستیم و پس از تولید هر اثر نیازمند شنیدن دقیق نظرات، انتقادها و پیشنهادهای مخاطبان و صاحب‌نظرانیم، تا ادامه این مسیر را دقیق‌تر و درست‌تر از قبل طی کنیم. پس با آغوش باز شنوای نظرات همه شما هستیم. به امید اینکه این نقد و نظرات کمک کند تا مخاطب نوجوان در تولیدات رسانه‌ای کشور دیده شود.» مرکز موسیقی ماوا، در حوزه تولید نماهنگ‌هایی ویژه نوجوانان کارش را تازه شروع نکرده است و قرار نیست که به این زودی‌ها تولید این جنس کارها را کنار بگذارد. از جمله کارهای مهمی که طی این مدت انجام داده‌اند و دیده شدند، ساخت نماهنگ رویای ایرانی است که در برگیرنده فضایی نشاط‌‌آور و پرانرژی با محوریت تلاش نسل نوجوان کشورمان برای ساختن آینده است. نماهنگ بارکد 2 که برای تولید ملی ساخته شده است، هم از جمله این نماهنگ‌ها بود.

 

علی شمس، تهیه‌کننده نماهنگ «دهه هشتادیا» در گفت‌وگو با «فرهیختگان»

با ساخت «دهه هشتادیا» حواس‌ها را متوجه این نسل کردیم

تاکنون کار برای غیرنوجوان تولید نکردم و طی 11-10 سالی که کار می‌کنم بالغ بر 80-70 اثر تولید کردم و بدون استثنا همه کار نوجوان بودند. برای فعالیت در این حوزه، با نوجوان‌ها سروکله زدن، ارتباط گرفتن و مطالعه مسائل نوجوان‌ها یک امر غیرقابل انکاری است و حتما باید این اتفاق بیفتد. باید این قشر را بشناسد، فضای این قشر را بشناسد، آرزوهایی را بفهمد.

علی شمس، تهیه‌کننده نماهنگ دهه هشتادی‌ها است و در تجربه کاری‌اش، ساخت آثار مختلفی برای نوجوانان دارد و همه دغدغه‌اش این است که این قشر توسط مسئولان فراموش شده‌اند و باید بیش از پیش به آنها توجه کرد گفت‌وگویی با او داشتیم و در مورد تولید این اثر با هم صحبت کردیم.

کمی در مورد روند تولید این اثر بگویید...
 از ایده تا طراحی و اجرای کار حدود 10 ماه طول کشیده است. این کار هم در مرکز ماوا شروع می‌شود و به‌خاطر حساسیت‌هایی که کار داشته، پروژه 3-2 بار به‌طور کامل استحاله شد و اصلا تبدیل به چیز دیگری شد. حوالی 20-15 روز قبل از عید غدیر بچه‌ها با من به‌عنوان تهیه‌کننده تماس گرفتند و گفتند پروژه‌ای هست که می‌خواهیم تولید کنید و باید برایش جلسه بگذاریم. جلسه تشکیل دادیم و رفقا صحبت‌هایشان را کردند، یک شعری آماده شد که اصلاح نشده شعری است که الان در کار می‌شنوید. آن شعر را شنیدیم و بچه‌ها خواندند و ایرادات را گرفتم.

قرار شد شعر اصلاح شود و بعد دوباره آمدند و دوباره با ایرادات جدیدی مواجه شدیم و دوباره اصلاح کردیم و فکر می‌کنم 3-2 باری شعر اصلاح شد. برای آهنگسازی رفت و 4-3 نفر اتود کار را زدند، بهترین مدل اتودی که شنیدم اتود نیما علامه بود. اتود آن را شنیدیم و دیدیم قابل توجه است و می‌شود کار کرد. اصلاحات را نیما علامه انجام داد، دوباره برای من فرستاد. یک‌سری گیر داشت که برطرف شد و دوباره خوانده شد، گروه سرود اجرا کرد، اما باز هم مورد پسند نبود و دوباره تک‌خوان شد. تک‌خوان اضافه کردیم. بعد از 6-5 بار اتود به نقطه‌ای رسیدیم که کار قابلیت تولید در این لحظه را داشت. آنجا با چند کارگردان صحبت کردم، یک‌سری سر ضبط بودند، یک‌سری می‌توانستند و من نظر مساعدی نداشتم. درمجموع برای حضور و کارگردانی آقای مهران علوی توافق کردیم و ایشان به پروژه اضافه شدند. بازنویسی فیلمنامه را شروع کردیم و بازیگر انتخاب کردیم و لوکیشن دیدیم و کار برای اجرا رفت.

مطمئنا کاری که برای نوجوانان امروز ساخته می‌شود، باید جذابیت‌ها و ریزه‌کاری‌های بصری خاصی داشته باشد. شما به‌عنوان کسی که این کار را برای نوجوانان ساخته‌اید، به چه چیزهایی توجه کردید، که فکر می‌کنید مخاطب نوجوان را با آن درگیر می‌کند؟
اکثر کارهایی که انجام دادم، همگی در حوزه نوجوان بوده است و به نظرم طیف وسیعی از آنها را دربرمی‌گیرد. وقتی از نوجوان صحبت می‌کنید، منظور دختر است یا پسر؟ منظور مذهبی یا غیرمذهبی است؟ منظور جریان انقلابی است یا منعطف؟ این بازه وسیعی است. ماوا دو کار در محرم برای نوجوان تولید کرد که یکی کار «گره» بود که ویژه بچه‌های هیاتی، مذهبی، جلسه برو و با مداح در ارتباط، بود. یک قشری هم هستند در این کشور زندگی می‌کنند و ارادت ویژه‌ای به سیدالشهدا دارند، اما در ظاهر اهل منبر رفتن و جلسه روضه رفتن، نیستند اما ارادت به ساحت امام حسین دارند. این موضوع بدین معنا نیست که این آدم به سیدالشهدا ارادت ندارد یا مخالف جریان سیدالشهدا است. اتفاقا اینها به امام حسین علاقه دارند اما زبان گفت‌وگوی‌شان متفاوت است. با زبان دیگری با امام حسین ارتباط می‌گیرند. بیشتر تمرکز ما برای ساخت کلیپ «دهه هشتادی‌ها» برای نوجوان‌های پسری بود که شاید به اندازه مخاطب «گره» مذهبی نیستند یا حداقل بروز مذهبی ندارند، اما به سیدالشهدا ارادت دارند.

نکته دیگری که حائز اهمیت است اینکه گفت‌وگوهایی بعد از ساخت این اثر برایمان مهم بود. اینکه بحث‌ها و نظراتی درباره تولید محتوا برای نوجوان و تربیت نوجوان مطرح می‌شود. من برکت این گفت‌وگوهایی که الان بین بزرگان فرهنگی این کشور اتفاق می‌افتد را از نماهنگ بیشتر می‌دانم. یعنی آن اتفاق بزرگ‌تری است. نماهنگ «دهه هشتادی‌ها» بهانه بود تا آن بحث‌ها شکل گیرد و این الان شکل می‌گیرد یعنی عده‌ای مبانی تربیتی خود را ارائه می‌دهند و عده‌ای مخالفت می‌کنند و عده‌ای می‌گویند این مدل تربیت درست است و برخی می‌گویند نادرست است. اینها با هم گفت‌وگو می‌کنند. هیچ‌گاه این گروه‌ها با هم گفت‌وگو نکرده بودند. برکت نماهنگ دهه هشتادی‌ها علاوه بر مخاطبش در گفت‌وگوهای خوبی است که با مبنا شکل گرفته است.

پیچیدگی‌های دوران نوجوانی تولید اثری مختص آنها را هم سخت می‌کند. برای سازندگان یک نماهنگ نوجوانانه، کدام بخش از وجوه شخصیتی یک نوجوان مهم‌تر است و چگونه می‌توان در ساخت کلیپ بر پیچیدگی‌ها ارتباط با آنها فائق آمد؟
تاکنون کار برای غیرنوجوان تولید نکردم و طی 11-10 سالی که کار می‌کنم بالغ بر 80-70 اثر تولید کردم و بدون استثنا همه کار نوجوان بودند. برای فعالیت در این حوزه، با نوجوان‌ها سروکله زدن، ارتباط گرفتن و مطالعه مسائل نوجوان‌ها یک امر غیرقابل انکاری است و حتما باید این اتفاق بیفتد. باید این قشر را بشناسد، فضای این قشر را بشناسد، آرزوهایی را بفهمد.

نوجوان نه کودک است که در تخیلات خود پرواز کند و نه بزرگ شده که واقعیت‌سنجی کند. نوجوان به قول روانشناسان یک پا بر زمین دارد و یک پا روی آسمان. هنوز کمی خیال‌پردازی دارد ولی خیال‌پرداز و کودک نیست و همچنان بزرگ نشده که فقط رئال ببیند و فقط واقعیت‌ها را درک کند. وقتی بچه وسط گیم‌نت شروع می‌کند خواندن و حس گرفتن واقعا تصور می‌کند روی استیج اجرا می‌کند و سلبریتی‌ها و آدم‌های زیادی حضور دارند. منتها ارادت به سیدالشهدا دارد، یعنی یک عالم این مدلی است. به‌نظرم دلیل دیده شدن کار و وایرال شدنش، همین است که نوجوان خود را در کار و نماهنگ می‌بیند. کمی با این نماهنگ ارتباط برقرار می‌کند.

بازخوردهایی که از نماهنگ گرفتید، چطور بود؟
کار یک کار معمولی نیست و این مسلم است. کار معمولی را همه می‌بینند و از کنار آن رد می‌شوند، گفت‌وگو درباره این کار زیاد است. معلوم است عده‌ای مخالف جدی کار هستند و عده‌ای موافق جدی هستند. برکت دهه هشتادی‌ها را علاوه‌بر مخاطب، به گفت‌وگوهایی می‌دانم که بین آدم‌ها درباره نوجوان شکل می‌گیرد. در کشور ما چند میلیون نوجوان داریم که عملا برنامه دقیق و حساب‌شده‌ای برای آنها تدارک نمی‌بینند. به نظرم این گفت‌وگوها زمانی شکل می‌گیرد که چوبی در لانه زنبور کرده باشید. این اتفاقات رقم می‌خورد و گفت‌وگوها شکل می‌گیرد. صاحب‌نظران در میدان می‌آیند و درباره این حرف می‌زنند. اتفاقی که الان افتاده است، یعنی عده‌ای معتقدند این مدل تربیت دینی نیست و برخی معتقدند این هست. این گروه‌ها با هم حرف می‌زنند. من کار خود را ساختم و کنار رفتم و این بحث‌ها به من مربوط نمی‌شود و تخصص این بحث‌ها را ندارم و نمی‌خواهم وارد این بحث‌ها شوم. منتها الان اتفاق خوبی می‌افتد که آدم‌ها با هم گفت‌وگو می‌کنند و این نسل حامی پیدا می‌کند، یعنی این بخش از جامعه که میلیونی است حامی پیدا می‌کنند و آدم‌ها آنها را می‌شنوند. فکر کنیم ما بهترین کار نوجوان این کشور را ساختیم یا حتی بدترین کار نوجوان کشور را ساختیم.

به نظرم این مساله خیلی مهم نیست. آن چیزی که اهمیت دارد باید به این قشر توجه شود. در مورد بازخوردها اگر بخواهم مثال عینی بیاورم باید بگویم، بازخوردهای مثبت در بین مخاطبان است یعنی کار در 12 ساعت نزدیک 400 هزار بار دیده شده است، یعنی بین آدم‌ها می‌چرخد و بازدید می‌شود، علت این است که مخاطب خود را پیدا کرده و دست‌به‌دست می‌شود. آدم‌ها این نماهنگ را می‌بینند و درباره آن حرف می‌زنند و موضع می‌گیرند و کارمعمولی نیست. همچنین در بازخوردهای منفی که گرفتیم می‌گویند این مدل ادبیات، ادبیات گفت‌وگو با امام نیست، ادبیات گفت‌وگو با سیدالهشدا و جریان کربلا نیست. نوجوان دهه هشتادی باید یاد بگیرد با امام خود درست صحبت کند. من هر دو را قبول دارم منتها چه کنم که این نسل این گونه صحبت می‌کند؟ بی‌احترامی‌ای که دهه 60 در ذهن خود دارد دهه 80 ندارد، یعنی وقتی می‌گوید سوتی‌های خود را بشمارم، سخیف حرف نمی‌زند، بلکه ادبیات این نسل اینچنین است.

کمی دقیق‌تر به واقعیات اجتماعی نگاه کنیم متوجه می‌شویم که ادبیات این نسل این مدلی است، یعنی وقتی می‌خواهد بگوید اشتباه کردم می‌گوید سوتی دادم. این در ادبیات دهه هشتادی کاملا طبیعی است. مگر ادبیات دهه شصتی‌ها همان ادبیات دهه 50 است؟ اصلا اینچنین نیست. مگر موسیقی که دهه شصت گوش می‌دادند همان موسیقی دهه 50 است؟ این تغییر را باید جامعه مدیران فرسوده و پیر این کشور بپذیرند؛ این نسل تغییر کرده و تغییر آنها بد نیست. این مدیری که دهه شصتی یا پنجاهی  است و الان بر فرهنگ کشور مدیریت  می‌کند، یک زمانی کارهایی می‌کرد که نسل قبل از او قبول نداشتند و منتقد او بودند. مگر مداحی دهه هفتاد همان مداحی دهه پنجاه است؟ کلا تغییر کرده ولی الان پذیرفته شده و این پذیرفتن درست است و جریان هم درست پیش می‌رود.

یک انتقادی که می‌شود در مورد حضور مداحان در این کلیپ است که با کلیت کار همخوانی ندارد. این نقد را قبول دارید؟
این به‌لحاظ فرم است. چون در موسیقی به این جمع‌بندی رسیدیم که حتما صدای مداحان را می‌خواهیم و دلمان می‌خواهد مداح دهه شصتی که کارهای زیادی اجرا کرده و شنیده شده، این بچه‌ها را ببیند. اگر از من بپرسید در یک جمله دغدغه تولید این اثر چه بود، می‌گویم دیده شدن نوجوانان بود. مساله من این است که نوجوانان دیده نمی‌شوند. این قشر میلیونی به چشم کسی نمی‌آید. هیچ کسی اینها را نمی‌بیند، به‌خاطر همین دیالوگ‌های ابتدایی کار را گذاشتم که بچه‌ها با هم حرف می‌زنند و یکی از بچه‌ها می‌گوید چه کسی ما را می‌بیند! می‌گوید به ما فحش ندهند، تشویق کردن پیشکش! من معتقدم این دهه هشتادی‌ها دیده نمی‌شوند. غیر از مواردی که قرار است سرنوشتی را تغییر دهند مثلا در انتخابات خیلی به آنها توجه می‌شود، مثلا در راهپیمایی‌ها خیلی به آنها توجه می‌شود. انتخابات تمام شود اینها فراموش می‌شوند تا انتخابات بعدی که قرار است دوباره شرکت کنند.

 این مدل غلط است. مساله دهه هشتادی‌ها این است که دیده نمی‌شوند. در فیلمنامه چند فوتبالیست و بازیگر بودند و بازیگر هم گرفتیم منتها به‌خاطر اینکه تصویر خوب نشد در تدوین حذف کردم. ولی من می‌خواستم بازیگران و فوتبالیست‌ها باشند، فوتبالیست‌ها نبودند چون در دوره المپیک بود و ورزشکاران و سلبریتی‌های ورزشی غالبا ایران نبودند و فوتبالیست‌ها هم اعداد عجیبی گفتند که نتوانستیم پای کار بیاوریم. مساله این بود که اینها توسط یک عده آدمی که معروف هستند و جایگاه دارند و اصطلاحا سلبریتی هستند، دیده شوند. رسول خادم اینها را ببیند، محمدحسین پویانفر و... اینها را ببیند. اگر رسول خادم، مهدی ترابی، مهدی رحمتی و... می‌آمدند فضای کار هم تغییر می‌کرد.

نکته پایانی و تکمیلی دارید، بفرمایید؟
باید از مجموعه ماوا تشکر کنم که با جرات و رشادت پای این مجموعه ایستاده است و هیچ کسی در این کشور اینچنین اهتمام به حوزه نوجوان ندارد. قطعا برای ماوا هزینه‌بر است که هم مالی است و هم معنوی! کار سیاسی انجام دهید صدبرابر دیده و شنیده می‌شوید، ولی کار نوجوان مشتری چندانی ندارد و درباره آن حرف نمی‌زنند و همه منتظر هستند کار بعدی اتفاق افتد. مجموعه ماوا واقعا دلیرانه در این حوزه وارد شده است، هم به‌لحاظ مادی و هم به‌لحاظ هزینه اعتباری، هزینه می‌کند و بی‌نهایت این جرات را ستایش می‌کنم. عضو مجموعه ماوا نیستم و تهیه‌کننده بیرونی‌ام و به‌طور طبیعی برای ایده‌های خود دنبال سرمایه‌گذار می‌گردم و هرکسی بیاید و حمایت کند خوشحال می‌شوم، منتها برخی از مجراها هستند رسالت اینچنینی دارند، اما جرات ورود به این حوزه را ندارند. تفاوت ماوا با مجموعه‌های دیگر این است که رشادت و شهامت ورود به این عرصه را دارد و پای هزینه‌های آن هم می‌ایستد.

 

به بهانه انتشار نماهنگ «دهه هشتادیا»

این گروه سنی خاص

نماهنگ «دهه هشتادیا» به نوجوان امروز به‌صورت کاملا نامحسوس پیام می‌دهد که می‌دانیم جهانت و کلماتت با نسل و نسل‌های قبل از خودت فرق دارد، اما این را هم می‌دانیم که تو نیاز داری با شیوه‌ها و کلمات خودت، با دنیای خودت که با خیلی از بزرگ‌ترها بیگانه است، به امام‌حسین(ع) عشق بورزی.
محمدجواد توسلی، روابط عمومی موسسه ماوا: محرم یکی از بهترین فرصت‌ها برای تربیت کودکان و نوجوانان است و همیشه خانواده‌ها تلاش کرده‌اند، بهترین استفاده را از آیین‌های ماه محرم ببرند. در این ماه علاوه‌بر عزاداری برای امام‌حسین(ع) و حرف‌زدن از راه کربلا، نسل‌های تازه با یک عزاداری جمعی روبه‌رو می‌شوند که همه تلاش دارنددر آن سهمی داشته باشند و بی‌دعوت به مجلس روضه‌خوانی از هر دری که پرچمی سیاه دارد و صدای نوحه می‌آید، وارد می‌شود. این ماه نه‌فقط در باطن، که در ظاهر هم فرصت تربیت مطلوبی برای همه انسان‌هاست و در گذر زمان نیاکان ما هم بسیار تلاش کرده‌اند موارد تربیتی زیادی را در این ماه به نسل‌های بعدی بیاموزند.

سرعت تغییرات جهان در گذشته به‌اندازه امروز نبوده و تربیت عاشورایی نسل جوان اصولا با روش‌هایی یکسان انجام می‌‌شده‌. یک پدربزرگ جهانی داشت که چندان از نوه‌اش دور نبود و می‌توانست با همان شیوه‌های معمول کودکی خودش نسل بعدی را هم عاشورایی کند. امروزه اما جهان تغییرات بسیاری را پشت‌سر گذاشته و مدام با شتاب تندتری هم پیش می‌رود، آن‌قدر که تفاوت میان جهان یک پدر با فرزند اول و دومش محسوس است و حتی می‌توانم بگویم نوجوان قبل از کرونا با نوجوان بعد از کرونا کاملا تفاوت کرده است. شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس و مجازی‌شدن آموزش‌ها چنان در نوجوان‌ها اثر گذاشته که سرعت تغییرات نسلی را تا این حد کاهش داده است. پس می‌تواند با نگرش درست نسل‌های قبل ارزش‌های مدنظر جامعه و خانواده را به زبان و شیوه‌های امروزی ارائه کرده و پیوند میان نسل تازه و ارزش‌ها را حفظ و برقرار کند.

اما نوجوانان تقریبا بخش فراموش‌شده تولیدات رسانه‌ای در کشور ما هستند. درباره ویژگی‌ها، سلیقه‌ها و علاقه‌های آنان کمتر فکر کرده و کمتر کاری اختصاصی برایشان تولید می‌کنیم و طبیعی است که وقتی ما کاری نمی‌کنیم، دیگران این خلأ را با تولیدات متفاوت‌تری پر می‌کنند. ما در مرکز موسیقی ماوا مدتی است تمرکز خود را بر این حوزه گذاشته‌ایم و در تلاشیم آثاری را برای مخاطب نوجوان طراحی و تولید کنیم. در تلاشیم که این آثار صرفا محدود به یک بخش از مخاطبان نباشد و هر اثری برای جامعه مخاطبان هدف آن اثر تولید شود. کما اینکه در محرم امسال هم نماهنگ «گره» برای بخشی از این مخاطبان تولید شد و با استقبال آنان روبه‌رو شد و نماهنگ «دهه هشتادی‌ها» برای بخش دیگری از مخاطبان نوجوان، با حال‌وهوای دیگر و ادبیاتی دیگر تولید شد.

نماهنگ‌ها و سرودخوانی‌های قبلی‌ای که ازسوی ماوا منتشر شده هم همین موضوع را اثبات و گوشزد می‌کند که درحال کار مستمر برای گروه سنی نوجوان هستیم، گروه سنی حساسی که اصولا در فعالیت‌های فرهنگی چندان جدی گرفته نمی‌شوند.نماهنگ «دهه هشتادیا» به نوجوان امروز به‌صورت کاملا نامحسوس پیام می‌دهد که می‌دانیم جهانت و کلماتت با نسل و نسل‌های قبل از خودت فرق دارد، اما این را هم می‌دانیم که تو نیاز داری با شیوه‌ها و کلمات خودت، با دنیای خودت که با خیلی از بزرگ‌ترها بیگانه است، به امام‌حسین(ع) عشق بورزی.

امام‌حسین(ع)، عاشورا، دین و همه ارزش‌های دیگر به تو هم تعلق دارد و می‌توانی با زبان و نگاه خودت سراغ‌شان بروی. این نگاه در جامعه‌ای که اصولا تولید و خلق اثر دینی دشوار است و با حساسیت‌های بالا روبه‌رو است.البته ما از ابتدای ورود به این حوزه می‌دانستیم که با مسیر طی‌نشده پرچالشی روبه‌رو هستیم و پس از تولید اثر «دهه هشتادیا» نیازمند شنیدن دقیق نظرات، انتقادات و پیشنهادات مخاطبان و صاحب‌نظرانیم، تا ادامه این مسیر را دقیق‌تر و درست‌تر از قبل طی کنیم. پس با آغوش باز شنوای نظرات همه شما هستیم. به امید اینکه این نقد و نظرات کمک کند تا مخاطب نوجوان در تولیدات رسانه‌ای کشور دیده شود.

 

نمی‌شناسیم‌تان، ببخشید شما؟!

فارغ از همه نقدها و نظراتی که درمورد نماهنگ «دهه هشتادیا» مطرح می‌شود و همچنان ادامه دارد، باید گفت حداقل کارکرد ساخت اثر این بود که به این آرزوی دیده شدن این نسل تاکید داشت و بار دیگر حواس‌ها را متوجه این عدم شناخت دهه هشتادی‌ها و لکنت در ارتباط با آنها کرد.

معین احمدیان: دیروز انتشار نماهنگی با عنوان «دهه هشتادیا»، حرف و بحث‌های زیادی را در فضای مجازی به راه انداخت. اشتباه نکنید، بحث‌ها فقط متوجه شیوه ساخت و پرداخت یک اثر تصویری نبود. بحث‌ها درمورد تصویر نسلی بود که منظور نظر سازندگان این کلیپ بود. نسلی که حضور دارند اما کمتر دیده می‌شوند و اینکه آینده‌سازان کشور هستند و به‌زودی منشأاثر سرنوشت کشور خواهند بود اما کمتر نقل محافل سیاستگذاران فرهنگی هستند. دهه هشتادی‌ها! این عنوان از دل فضای مجازی و شوخی‌هایی که با این نسل می‌شود، بیرون آمده است.

تعاریف متفاوتی از رده‌های سنی نوجوان، جوان یا حتی کودک و خردسال وجود دارد اما اتفاق‌نظری که بین کارشناسان حوزه تربیتی است، اینکه در مواجهه با نوجوان‌ها باید برنامه‌های ویژه تربیتی طراحی شود تا برایشان زمینه‌های ورود و حضور به دنیای جدیدی از تعاملات اجتماعی فراهم شود. البته این مساله امروز و دیروز نیست و اینکه نوجوان‌ها با والدین خود اختلاف‌سلیقه داشته باشند، فقط مختص دهه هشتادی‌ها نبوده و همیشه محل چالش فعالان حوزه تربیتی بوده است. اما پدیده دهه هشتادی‌ها با تمام نوجوان‌های پیشین دهه 60، 70 یک تفاوت اساسی دارد. دنیای ارتباطات جدید، همه این نسل را یک‌باره به فضای بیکرانی از اطلاعات تصویری و صوتی متصل کرده است. درست است که اینها نخستین قبیله از بومیان واقعی دنیای دیجیتال نیستند اما می‌توان گفت که شهروندان اصیل این دنیای ارتباطی جدید هستند. گوشی‌های موبایل، جعبه جادویشان است. راحت، منعطف، چالاک‌تر و نقاد‌تر از دیگران هستند و به‌راحتی ابزارهای دنیای مدرن را به اختیار خود درمی‌آورند. نسل سرچ در گوگل و بازی پای ویدئوگیم‌ها، نسلی با گویش خاص خود و نسلی که اغلب درباره‌شان می‌گویند این گودزیلاها را نمی‌شناسیم‌.

اتفاقا انتشار همین نماهنگ «دهه هشتادیا» هم دوباره بحث‌ها را درخصوص تصویرسازی از این نسل بیشتر کرد و اسباب اظهارات پردامنه‌ای شد و البته شنیدن این گزاره پرتکرار که این چه بود ساختند؟ مگر اینهایی که این کلیپ‌ها را می‌سازند دهه هشتادی‌ها را نمی‌شناسند. وسط این معرکه حرف و نقل‌ها، یک چیز بیشتر نمود پیدا کرد اینکه همچنان در تصویر یک نسل، اختلاف‌نظرهای جدی وجود دارد. ریشه این اختلاف‌نظرها را می‌توان در شکاف نسلی با دهه هشتادی‌ها دید؛ اما صحبت کردن در موضوع پراختلاف ویژگی‌های نسلی دهه هشتادی‌ها، شاید راه به جایی نبرد و بهتر این باشد که در تولیداتی که برای این نسل طراحی می‌شود این سوال پرسیده شود که چرا سازندگان محتوا برای نوجوان‌های امروز عموما در فرم و پرداخت اثر گیر می‌کنند. مشکل اصلی که البته کلیپ «دهه هشتادیا» هم گرفتار آن شده همین است. سازندگان کلیپ با خیال اینکه باید با زبان این نسل حرف زد از تعابیر و حتی الفاظی که تکیه‌کلام نوجوان‌های امروزی است در سرود استفاده می‌کنند اما پرداخت سطحی در سناریو و فرم طراحی اثر نشان می‌دهد که متوجه وسعت حافظه بصری و صوتی نوجوان‌های امروزی نیستند؛ نسلی که به‌راحتی عدم هارمونی یک اثر را درک می‌کند و به‌راحتی دل به یک سناریوی نامتوازن نمی‌دهد.

البته ناگفته نماند که سازندگان این نماهنگ، در یک اقدام روبه‌جلو، این فرض را پذیرفته‌اند که اختلاف رفتاری بین دهه هشتادی‌ها با دیگر نسل‌ها، یک فرآیند طبیعی می‌تواند باشد که متاثر از تغییرات اجتماعی امروز است. همان‌طور که فضای نماهنگ نشان می‌دهد و با ارجاع به حرف‌هایی که بین نوجوان‌ها در ابتدای کلیپ ردوبدل می‌شود، حتی می‌توان گفت که سازندگان اثر نسبت به مساله‌ها، علاقه‌مندی‌ها و بخشی از دغدغه‌های این نسل نگاه کارشناسی و از سر آگاهی دارند، اما مگر این آگاهی داشتن مجوز ورود به دل نوجوان‌ها می‌شود؟ با نگاه به انواع واکنش‌هایی که نوجوان‌ها در فضای مجازی نسبت به این نماهنگ داشتند که عموما هم دقیق و فنی بودند، باید تاکید کرد که ما همچنان در تولید محتوا برای نسلی که نسبت به پدیده‌های پیرامونش نگاهی نقادانه دارد، لنگ می‌زنیم. نسلی ناشناخته که باید با طراحی هوشمندانه‌تری به‌سراغ او و پاسخ به نیازهای روحی و شخصیتی‌اش رفت.

در همان دقیقه ابتدایی نماهنگ، به یکی از مهم‌ترین مسائل ذهنی دهه هشتادی‌ها به‌درستی اشاره می‌شود اینکه آنها دغدغه به رسمیت شناخته شدن و مورد توجه قرار گرفتن را دارند. دغدغه اینکه دوست داشته شوند و درک‌شان کنند و همان‌طور که در ادامه کار دیده می‌شود بیشتر این جنس آرزوی به‌ظاهر فانتزی، متاثر از زیباسازی‌های ناشی از شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام است که در دل این نسل نهادینه شده. فارغ از همه نقدها و نظراتی که درمورد نماهنگ «دهه هشتادیا» مطرح می‌شود و همچنان ادامه دارد، باید گفت حداقل کارکرد ساخت اثر این بود که به این آرزوی دیده شدن این نسل تاکید داشت و بار دیگر حواس‌ها را متوجه این عدم شناخت دهه هشتادی‌ها و لکنت در ارتباط با آنها کرد. /فرهیختگان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما