با سه چراغ روشن

بازخوردهای اجتماعی از فصل دوم «عصر جدید» نشان داد، فرمول تقاطع سرگرمی و پیام همچنان جواب می‌دهد. یک چراغ قرمز هم برای برخی ملاحظات که باید اصلاح شود
دوشنبه، 25 اسفند 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با سه چراغ روشن

سیدمهدی موسوی‌تبار: فینال فصل دوم برنامه «عصر جدید» با حضور پنج فینالیست و همزمان با مبعث پیامبر روی آنتن شبکه سه رفت. «گروه ستاره هشتم» با حرکات نمایشی ورزشی، «گروه مجاز» با نمایش کمدی، «گروه جوانمردان» و نمایش ورزش زورخانه‌ای، «عرفان طهماسبی» در حوزه موسیقی و خوانندگی و «گروه فرشتگان» با حرکات ورزشی نینجوتسو، فینالیست‌هایی بودند که این بار و برخلاف قسمت‌های قبلی عصر جدید با حضور تماشاگران روی صحنه رفتند و حالا منتظر آرای مردم هستند تا یک روز قبل از سال جدید برگزیدگان‌شان انتخاب و معرفی شوند. فصل دوم عصر جدید از ۶ اسفندماه سال گذشته و در هیاهوی خبر ورود ویروس کرونا به ایران از شبکه سه سیما پخش شد. فصل دوم با تغییراتی در فرم و اجرا همراه بود که افزایش سطح استیج و همین‌طور تعداد تماشاگران از این دست بود که این دومی به دلیل رعایت پروتکل‌ها عملا بی‌استفاده ماند. آن‌طور که در رسانه‌ها منتشر شد بیش از 30 هزار ویدئو برای نمایش استعدادها در رشته‌های مختلف به این برنامه برای شرکت در فصل دوم ارسال شد و فصل دوم در ۶۸ قسمت ۶۰ الی۱۲۰ دقیقه‌ای از شبکه سه سیما پخش شده و چهار قسمت اولیه عصر جدید، شامل مرحله راستی‌آزمایی و جلسات اولیه سنجش و پایش استعدادها بوده است.

فصل دوم عصر جدید تغییراتی نسبت به فصل اول خودش ایجاد کرد. در فصل دوم برخلاف فصل قبل در مرحله اول مقدماتی زنگ طلایی برای هر یک از چهار داور و مجری برنامه تدارک دیده شده بود که هر یک از این پنج نفر، تنها یک بار می‌توانست از آن استفاده کند. اگر برای شرکت‌کننده‌ای زنگ طلایی نواخته می‌شد، آن فرد یا گروه مستقیما به مرحله نیمه‌نهایی می‌رفت. البته در فصل قبل به جای زنگ طلایی از کارت‌های اعتباری استفاده می‌شد که گفته می‌شد جلوه زنگ طلایی را نداشته و هیجان کمتری داشته است. غیر از این، در مرحله اول فصل اول، به صورت پیش‌فرض چراغ‌های چهار داور سفید بود و شرکت‌کننده‌ها در اجرا و داوران در رای‌دهی محدودیتی نداشتند. هر داور می‌توانست در حین اجرا یا پس از آن، چراغ را قرمز کند یا آن را سفید نگه دارد. چراغ سفید به منزله رای مثبت و چراغ قرمز نشانه مخالفت و رای منفی بود.

اما در فصل دوم به صورت پیش‌فرض چراغ‌های داوران خاموش(ممتنع) بود و داوران می‌توانستند یکی از دو زنگ سفید یا قرمز را روشن کنند یا در حالت سوم هیچ زنگی را ننوازند و رای ممتنع دهند. در این بین اتفاق دیگری که رخ داده فرصت مشخصی است که داوران برای نظر دادن دارند، یعنی آنها باید در زمان مقرر نظر مثبت و منفی خود را اعلام کنند؛ کنترل این زمان هم به عهده مجری برنامه است و اگر داوری از فرصتی که دارد استفاده نکند یا دیر یکی از زنگ‌های سفید و قرمز را بزند، دیگر نمی‌تواند درباره آن اجرا اظهارنظر کند. رای مردمی هم همچنان در دور مقدماتی برقرار است و اجرای پذیرفته‌نشده از سوی داوران در این مرحله، برای محکم‌کاری به مرحله گزینش از سوی مردم می‌رود. اتفاقی که احتمال از دست رفتن ناحق استعدادها را کمتر می‌کند. تغییراتی که البته باز هم همه نقایص را برطرف نکرد و هنوز ناراضیانی دارد.

حالا قرار است ویژه برنامه اعلام نتایج فینال، در روز ۲۹ اسفندماه سال جاری و به صورت زنده و با حضور تماشاگر برگزار و پخش شود. اما فصل دوم با همه تلاش‌هایی که برای اصلاحش انجام شد هنوز هم از ابهامات یا مشکلاتی اساسی و ریشه‌ای رنج می‌برد. ابهاماتی که شاید گاه با ذات اصلی برنامه هم در تناقض باشد. بعید می‌دانم در اینکه عصر جدید یک برنامه جذاب و پربیننده است کسی تردیدی داشته باشد و شاید بتوان گفت که یکی از سه برنامه پرمخاطب امسال و سال گذشته تلویزیون باشد و برای انتخاب سه برنامه برتر هم کسی کار سختی نداشته و ندارد. آنقدر سبد برنامه‌های صداوسیما خالی از جذابیت و تنوع است که همچنان برنامه‌هایی مانند «دورهمی»، «خندوانه» و «عصر جدید» بار اصلی سرگرم کردن مخاطبان را به دوش می‌کشند.

اما اجازه بدهید این بار بررسی کنیم و ببینیم که مخاطب برنامه «استعدادیابی عصر جدید» با چه ویژگی‌هایی مواجه است. مسابقه عصر جدید را می‌توان چهارراهی دانست که درآن از یک‌سو میزبان نمایش زندگی عادی مردم عادی است که شاید در رسانه‌ها و قاب‌های دیگر امکان دیده شدن ندارند و از سوی دیگر بدون شعارزدگی جنبه ایجابی توانایی‌های جامعه را نشان می‌دهد و دیگر خبری از ناله‌ها و نشدن‌ها در آن نیست. راه یا مسیر سوم این تقاطع وجه سرگرمی آن است. اینکه مخاطب می‌تواند حداقل یک ساعت از وقت خود را به تلویزیونی بسپارد که ممکن است در ساعات دیگر تماشاگر آن نباشد. راه یا نگاه چهارم این ویژگی جذابیت برنامه است. یعنی تماشای توانایی‌هایی که مخاطب را به وجد می‌آورد یا او یا اطرافیانش را ترغیب می‌کند به رفتن به مسیر موفقیت و امکان‌پذیر نشان دادن راه موفقیت برای همه مردم از همه جای کشور. این تقاطع درواقع شرایطی را به‌وجود آورده است که اساسا مخاطب و شرکت‌کننده دیگر سراغ مفهومی مانند شکست نمی‌رود و اصلا اینجا شکست معنایی ندارد. هر فردی به محض آنکه پایش به صحنه باز می‌شود برنده است و دیده شدن توانایی‌ها و مزیتش در ابعاد بزرگ‌تر و عام‌تر، دلیل این موفقیت است.
 

مثلثی که برمودا نیست

پیش از این و بارها در همین روزنامه تحلیل‌ها و گزارش‌های مختلفی درباره ماهیت و هویت عصر جدید نوشته و منتشر شده که اینجا قصد تکرار آنها را نداریم. در عصر جدید ما با یک مثلث مواجهیم که بسته به شرایط، اضلاع این مثلث پررنگ‌تر یا کمرنگ‌تر می‌شوند. ضلع اول مجری و داوران این برنامه هستند که البته برخلاف «تلنت شوهای» دیگر با محوریت مجری به‌جای داوران طرفیم. در ضلع دوم این مثلث شرکت‌کنندگان در برنامه هستند و ضلع سوم را تماشاگران داخل و بیرون از برنامه تشکیل می‌دهند. ترکیب این سه ضلع مخاطب، شرکت‌کننده و داور هر چه قدر در چینش کنار یکدیگر به همخوانی و بلوغ برسند، صحنه نمایش عصرجدید جذاب‌تر خواهد شد. مخاطبان دوست دارند که در سیر انتخاب قهرمان‌های عصر جدید حضور داشته باشند و دارند.

شرکت‌کنندگان که بازیگران‌میهمان هر قسمت صحنه نمایش عصر جدید هستند چه پیروز مبارزه شوند و چه از ادامه مسیر قصه عصرجدید خارج شوند، به خاطر حضور و معرفی در این میدان برنده خواهند بود. اما همچنان این امکان وجود دارد که سازندگان عصر جدید با تغییر داورانش شیوه جدید و رنگ و روی تازه‌ای از دواری و کنش‌ها را پیش روی مخاطبانش قرار دهد. واضح است که ترکیب جدید داوران می‌تواند سمت و سوی عصر جدید را تغییر دهد و رفتار داوری را از فرم تکراری فعلی خارج کند اما سازندگان عصر جدید فعلا ترجیح می‌دهند که ریسک تغییر یک یا دو داور از این جمع چهارتایی را به جان نخرند و به اصطلاح به ترکیبی دست نزنند که در چیدمان فعلی جواب می‌دهد.
 

نمایش یک مسابقه جذاب

عصر جدید در فصل دوم بیشتر از قبل نشان داد که بهتر است نقش استعدادیاب را بازی نکند و بیشتر بستر و مکانی شود برای بروز و ظهور برخی از آدم‌هایی که کاری بلد هستند. البته این بدان معنا نیست که هر فردی هر کاری بلد است را بتواند روی صحنه انجام دهد اما ایجاد فضایی که به جامعه و خانواده‌ها نشان دهد هرکسی که دکتر یا مهندس شد صرفا موفق و بااستعداد نیست ازجمله وظایف و نتایج برنامه عصر جدید است. البته کارکرد اصلی عصر جدید چه بخواهد چه نخواهد سرگرمی است و این بار صرفا با یک مسابقه تلویزیونی که نهایتا برنده‌ای دارد هم مواجه نیستیم.

عصر جدید در فصل دوم با ترکیب درست از عناصر روایی توانست به یک نمایش تلویزیونی از قهرمانی مردم عادی جامعه بدل شود. نمایشی که هم کارگردان دارد، هم بازیگر، هم لوکیشن و دکور و هم دیالوگ‌هایی که مخاطب می‌تواند آنها را حدس بزند. حتی مخاطب فعالی دارد که می‌تواند در فرازونشیب روند نمایش هم موثر باشد و اتفاقا این حسن بزرگ عصر جدید است. برخی از عناصر این نمایش مانند کارگردان و لوکیشن ثابت هستند و این بازیگران هستند که بار تغییر داستان هر قسمت و جذابیت نمایش را به دوش می‌کشند و به همین دلیل است که اگر شرکت‌کننده و فعالیتش جذاب باشد نمایش به اوج می‌رود و درغیر این‌صورت با یک برنامه متوسط تلویزیونی طرف خواهیم بود. شرکت‌کنندگانی که هر کدام دارای یک ویژگی جذاب مانند هیجان، طنز، صدای‌خوش، حس همکاری، گاهی خلاقیت و کمی هم خرق عادت رسانه‌ای هستند و فرصتی است تا مانند برخی شرکت‌کنندگان مثل پارسا خائف، عصر جدید را سکوی پرتاب خود قرار دهند یا همانند محمد زارع و فتحی روشن همکاری خود با این برنامه را عمیق‌تر یا طولانی‌تر کنند.
 

بازیگران اصلی و غیرثابت

سهم مردم از قاب تلویزیون چقدر است؟ شاید برای شما هم پیش آمده وقتی که شبکه‌های تلویزیون را بالا و پایین می‌کنید از خودتان بپرسید که این صداوسیمایی‌ها در کجا و کدام عوالم سیر می‌کنند. به‌خصوص در سال‌های اخیر عمده نقدها و گاهی عصبانیت مردم از برخی برنامه‌های رسانه ملی متوجه آثاری است که هیچ سهمی برای خواست‌ها، علایق و دغدغه‌های مردم قائل نیستند. برنامه عصرجدید توانسته با کمک دو اهرم مهم پای مردم و مخاطبان تلویزیون را به صحنه نمایش خود باز کند. یک‌جا ازطریق حضور پیامکی مخاطبان تلویزیون که نقش مهمی در قهرمانی شرکت‌کنندگان عصرجدید دارند و در جای دیگر هم بازیگران اصلی صحنه نمایش عصر جدید که از بین افراد عادی جامعه با قصه‌های متفاوت انتخاب شدند. بازیگران اصلی عصر جدید، به انتخاب داوری و رای مردم، جایگاه متفاوتی را از آن خود می‌کنند، اما در فصل اول عصرجدید شاهد بودیم که نام چهار نفر بیشتر برده شد؛ چهار نفر، چهار دنیای متفاوت و چهار روایت معتبر از دل جامعه ایران.
 

محمد زارع

سال گذشته یک جوان عاصی شیرازی متولد سال 1379 ناگهان تبدیل به یک چهره پرطرفدار و جذاب شد؛ چهره‌ای که تحصیلاتش تا مقطع راهنمایی بوده و به‌جای درس خواندن از همان کودکی وقتش را روی ورزش و ساختن وسایل حرفه‌ای مرتبط با ورزش می‌گذارد. خودش گفته اصلا دوست نداشته درس بخواند، اما تا دوران کلاس تدوینگری رفته است. نکته جالب درمورد زندگی محمد این است که از خانواده‌اش جدا شده و برای خودش یک کانکس گرفته و تنها زندگی می‌کند. زارع با شرکت در برنامه عصرجدید به خیلی از رویاهایش نزدیک‌تر شد. محمد در دور دوم و مرحله نیمه‌نهایی بود که با انجام حرکات و چرخش‌های خود روی هوا توانست چند ثانیه در هوا معلق شود و در حالت وارونه برای مردم چشمک بزند و لبخندهایی از جنس بی‌خیالی تحویل‌شان بدهد.

وی در فینال نیز به‌خوبی درخشید و توانست مقام دوم مسابقه استعدایابی عصر جدید را در فصل اول بگیرد. زارع توانسته بعد از نمایش فوق‌العاده دیدنی‌اش و انجام حرکات دیدنی و آکروباتیک نظر همه را جلب کند، بعد از اتمام فصل اول برنامه عصر جدید احسان علیخانی اعلام کرد در فصل دوم این مسابقه محمد زارع به‌عنوان کارشناس آکروباتیک فعالیت خواهد کرد. حالا این چهره جوان در فصل2 عصر جدید به‌عنوان کارشناس آکروباتیک به شرکت‌کننده‌هایی که در این سبک کار می‌کنند، کمک می‌کرد. جالب است بدانید محمد زارع قبل از حضور در مسابقه استعدادیابی عصر جدید درآمدش ازطریق نمایش‌ها و حرکات آکروبات در برخی مراسم‌ها و پارک‌ها بود. محمد زارع یک نمونه خاص از استعداد بود که تمام قواعد آموزشی در کشور را به‌هم زده بود و نماد تاثیر و تلفیق استعداد و پشتکار بدون تحصیلات رسمی بود.

روان‌شناسان معتقدند محمد ازجمله افرادی است که دارای هوش فیزیکی بالا و هوش اجتماعی متوسط است و این هوش فیزیکی بالا البته مشکلاتی را هم برای او به‌وجود آورده؛ ازجمله اینکه چندان با همسالان خودش ارتباط برقرار نکرده و درنهایت به‌دلیل اینکه به گفته خودش مدرسه به او کمکی نکرده، تحصیل را رها کرده است. او هم یکی از بازیگران غیرثابت بود که قسمت مخصوص به خودش را جذاب کرد و باعث شد حضورش در نمایش عصرجدید تک‌قسمتی نباشد. راستی یک سوال؛ اگر محمد زارع خودش در مسابقه عصر جدید شرکت نمی‌کرد، چقدر امکان داشت استعدادش یافته شود؟ وجه جذاب محمد زارع برای مخاطبان این نمایش، جسارت و تفاوت سبک زندگی و هنرش بود که البته خیلی‌ها آنها را نداشتند.
 

علی قمی

بانمک، موفق و بدون سواد دانشگاهی؛ انگار او در سال 99 به عصر جدید آمده بود تا راه محمد زارع را ادامه دهد و نشان دهد که برای موفق شدن الزاما قرار نیست از جاده مدرسه عبور کرد. علی جعفری یا علی قمی متولد زنجان است که از کودکی به تهران آمده و به قول خودش دفتر و کتاب را بسته و پی کسب‌وکار درکنار پدرش کار کرده است. به گفته خودش از کودکی وارد بازار کار شده و تا به این سن برای دو نفر کارگری کرده و حالا هم در قهوه‌خانه کار می‌کند. علی نمایش ما در 14 سالگی ازدواج می‌کند و 16 سالگی بابا می‌شود، اما به‌دلیل اینکه نمی‌توانسته خرج زن و بچه‌اش را بدهد، آنها را به منزل پدر خانمش می‌برد و می‌گوید من توان تامین مخارج آنها را ندارم و از زنجان پیاده به طرف کرج و از آنجا پیاده به تهران می‌آید. در تهران دنبال کار می‌گردد تا اینکه در یک قهوه‌خانه شروع به‌کار می‌کند و بعد از چندسال صاحب قهوه‌خانه فوت می‌کند و علی قمی ما به قهوه‌خانه دیگری می‌رود و آنجا شروع به‌کار می‌کند.

در آنجا صاحب قهوه‌خانه با دیدن کار علی قمی و تبحری که داشته، تمام امکانات زندگی را به او می‌دهد و از او می‌خواهد همان‌جا بماند و فقط کار کند. علی قمی ویژگی‌هایی داشته که شاید در نگاه اول استعداد خاصی نباشد، اما هرکسی را به خود جذب می‌کرده است؛ صداقت، لهجه شیرین ترکی و مهارت در گرفتن استکان‌ها، به‌طوری که ۱۷ استکان چای پر را در دستش می‌گرفته و برای مشتری‌ها می‌برده است. علی قمی نمونه کامل از استعدادی است که صمیمیت و طنز جذاب و بداهه‌اش برای مخاطب جذاب بود، اما بالا نیامدنش نشان داد این ویژگی‌ها شاید برای مخاطب فعلی تلویزیون، کافی و لازم نباشد. اما به‌جرات می‌توان گفت ایرانی‌ترین و سنتی‌ترین شرکت‌کننده این دو فصل عصر جدید و یکی از بازیگران جذاب این نمایش بود. علی قمی با رأی مردم توانست جزء برندگان آرای مردمی باشد و این روز‌ها در مسابقه «میدون» حضور دارد و البته بیشتر برای جذابیت و تنوع، لحظاتی در «میدون» دیده می‌شود.
 

پارسا خائف

داستان زندگی این نوجوان 14 ساله اهل اردبیل شبیه فیلم‌های هندی است؛ آمد، خواند، رای مثبت گرفت و با تشویق و تمجید و دیده شدن بدرقه شد. آنقدر دیده شد که کارش به آرای مردمی رسید. او این مرحله را نیز به پشتوانه آرای بالای مردم پشت‌سر گذاشت و سرانجام با تعداد آرای حدودا 6میلیونی، نفر سوم فصل اول این برنامه اعلام و برنده جایزه 100 میلیون تومانی شد. تصمیم بر این شد که او تیتراژ یک برنامه را به‌عنوان هدیه دیگر خود بخواند که قرعه به‌نام برنامه استعدادیابی کارآفرینی «میدون» درآمد. او در مصاحبه‌های خود گفته بود از 9 سالگی به‌صورت حرفه‌ای کار خودش را آغاز کرده و بعد با تشویق اطرافیان درصدد ادامه آن برآمده است.

جالب اینکه او در جشنواره «نوای خرم 5» در بین تصنیف‌خوان‌ها رتبه اول را کسب کرد و در جشنواره موسیقی جوان سال 97، موفق به کسب رتبه اول در بخش آواز ایرانی شد. او مشهور شد و حالا گفته می‌شود که پارسای داستان ما در برنامه‌ها و جشنواره‌های مختلف اجرا می‌کند و آن‌طور که در رسانه‌ها منتشر شده، هزینه هرکدام از اجراهایش 15 میلیون تومان است. اجرا و عملکرد خائف، منتقدان جدی زیادی هم داشت، اما به هرحال او یکی از بازیگران غیرثابت موثر در نمایش عصر جدید1 بود.
 

فاطمه عبادی

نفر اول فصل اول عصر جدید و مهم‌ترین و شاید محبوب‌ترین (ازنظر میزان رای) بازیگر غیرثابتش فاطمه عبادی فارغ‌التحصیل لیسانس رشته گرافیک است که حالا 31 سال دارد. او نقاشی روی سفال، نقاشی پرتره و نقاشی با خاک را در یک نقاشی روی بوم انجام می‌دهد. عبادی از نقاشی سیاه‌قلم و پرتره رنگی به طراحی روی سفال و چوب رسید و با تحصیلات آکادمیک در رشته گرافیک شروع به طراحی‌های مینیاتوری در دیوار شهری نیز کرد. او در عصر جدید نه با نقاشی روی بوم بلکه نقاشی با شن خود را معرفی کرد. اجرای زیبایش به‌شدت در اولین برنامه مورد استقبال داوران و مردم قرار گرفت. این موفقیت ادامه داشت تا اینکه با شکستن رکورد آرای مردمی در نیمه‌نهایی مسابقه عصر جدید با کسب ۴ میلیون‌و ۶۰۳ هزار رای توانست به فینال این مسابقه راه یابد.

فاطمه عبادی استعداد خود را نه از مدرسه و از زبان معلم یا ناظم که از ریختن نمک به روی میز و بازی با آن و نقاشی با نمک کشف می‌کند و یک‌بار دیگر تعریف آموزش و استعداد دچار لرزش‌هایی می‌شود. براساس اعلام احسان علیخانی، مجموع آرای فینال عصر جدید، ۲۴ میلیون و ۴۰۵ هزار و ۶۰۸ رأی بوده است که فاطمه عبادی از بندر ماهشهر استان خوزستان با تعداد ۶ میلیون و ۵۴۴ هزار و ۹۶۴ رای، بیشترین رای مردمی را از آن خود کرد و به‌عنوان نفر اول و قهرمان فصل اول نمایش عصر جدید معرفی و صاحب جایزه ۵۰۰ میلیون تومانی اعتبار تخصصی شد که قرار بود این مبلغ در مدت ۶ ماه تا یک سال آینده زیر نظر کارشناسان، مربی‌ها و داور‌های برنامه عصر جدید درجهت ارتقای استعداد او استفاده ‌شود. نکته جالب درباره او این است که تعداد آرای او از تعداد آرای برخی نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری یا نمایندگان فعلی مجلس به‌مراتب بیشتر بود. بی‌ادعایی، سادگی و هنر عبادی وجوه جذاب و مثبتش برای مردم بود و حفظ همین صفات او را نفر اول این مسابقات از نگاه مردم کرد.
 

پیش به‌سوی بهتر شدن

صداوسیما در برهوت برنامه‌های خوبش نمی‌تواند به‌راحتی از کنار ساختن فصل سوم عصر جدید بگذرد و احتمالا باید شاهد ساخت سری سوم آن در سال 1400 باشیم. مهم‌تر از بود و نبود این برنامه در سال جدید، کیفیت و شکل فرم و اجرای آن است. حضور یا عدم حضور احسان علیخانی، تغییر در ترکیب داوران، تفکیک استعدادها بنا به سابقه یا سن، ایجاد فضای عادلانه برای رای دادن داوران و مردم و... مسائل مهمی است که در فصل سوم درباره آنها باید تصمیم‌گیری شود.

به تکرار افتادن، پاشنه آشیل برنامه‌هایی همچون عصر جدید است و شاید به کمک تبلیغات رسانه‌ای همچنان مخاطبی را برای خودش دست‌وپا کند، اما قطعا بیننده جدی خود را از دست می‌دهد. سرگرمی مساله این روزهای رسانه است و تنوع و جلب رضایت تفکرات و سلیقه‌های مختلف یکی از کارکردهای سرگرمی است. دایره بازتر در انتخاب استعدادها و عدم دخالت بیرونی در رد یا پذیرش افراد و گروه‌های شرکت‌کننده می‌تواند به جذابیت بیشتر این برنامه کمک کند.

منبع: فرهیختگان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط