آن پلیس اساسا هیچ عملی با هدف تعرض جنسی انجام نداده. اینکه چگونه باید یک زن را دستگیر کرد یا اصلا چرا باید او دستگیر میشد؟ طبیعتا بحث دیگری است. ولی الان اینجا ادعا و تهمت آزارگری جنسی پلیس و مهمتر از آن، بیتفاوتی سیستم نسبت به آن مطرح است. سازنده کلیپ مذکور قطعا قصد گول زدن مخاطب را داشته. حرکت دست پلیس در جایی آهسته و متوقف میشود که ذهن خود به خود به جهت مورد نظر سازنده میرود اما واقعیت آن است که مامور میخواهد لباس زن بازداشت شده را مرتب کند و او را سوار موتور کند.
نکتهای که از تعرض خیالی مهمتر است این است که اصلا چگونه میشود یک خانمی که تخلفی انجام داده را بازداشت کرد؟ آیا پلیس در سطح گسترده فکری به حال آن کرده است؟ مسلما ورود چند پلیس زن این نیاز را مرتفع نمیکند؟ آیا میشود در خیل جمیت و در بحبوحه اغتشاشات منتظر ماند تا پلیس زن بیاید و زنی را بازداشت کند؟ اینها جزو مشکلات و دغدغههای پلیس است.
فرض کنید یک زن در خیابان اسلحهای برمیدارد و فردی را میکشد؟ پلیس از راه میرسد تا قبل از قتل بیشتر و فرار او را بازداشت کند. اکنون تکلیف او چیست؟ جواب شما ساده است. میگویید در این موقعیت میتواند او را بازداشت کند حتی اگر زن بود. اما مسئله شناخت این موقعیت است. یعنی تشخیص اینکه الان باید ورود کند و خلافکاری را بازداشت کند برعهده خود پلیس است. او تشخیص میدهد که این خانم فورا باید بازداشت شود اما این تشخیص میتواند مصادف با حقیقت باشد یا نباشد.
اصل دستگیری مسلم است در حالیکه مامور پلیس در تشخیص معذور نیست و اگر اشتباه کند باید پاسخگو باشد. اینکه حس کردم، فکر کردم، خیال کردم، یک چیزی تصور کردم و... پاسخ قانع کنندهای نیست. خب، آیا باید به او فرصت داده شود که از تشخیص خود دفاع کند؟ آیا کسی از تشخیص درست یا غلط او حسابکشی میکند؟ اختلاف در این موضوعات است نه اصل بازداشت کردن.
در این مورد حتی پلیس فرصت پیدا نمیکند که در مورد تشخیص درست یا غلط مامورش اقدامی انجام دهد. موج تهمتها و توهینهاست که روانه این فرماندهی میشود. مطمئنا پلیس ما در موضوعات تشخیصی دچار چالش است و باید توسط اهل علم راهنمایی شود و نیروهایش نیز آموزش داده شوند.
اینکه آیا پلیس مرد میتواند زن مخالفی را بازداشت کند؟ اینکه اگر مقاومت کرد چگونه رفتار کند؟ از چه تجهیزاتی برای مهار او میتواند استفاده کند؟ اگر تشخیص پلیس در عدم بازداشت اشتباه بود و خسارتی بزرگ به مردم وارد شد، چگونه حسابرسی شود؟ و مسائلی از این قبیل که منتقدان اصلا نمیتوانند آنها را استخراج کرده و پاسخ بدهند، زیرا کار آنها فقط حمله و تخریب در غالب نقد است. پس ما در اصل بازداشت حرفی نداریم اما روی اینکه بازداشت چگونه باشد باید کار کنیم.
منتقدان و متجاوزان به پلیس
اهالی نقد و اعتراض در این شرایط معلم اخلاق هستند و طوری ادا درمیآروند که تو گویی یک امام معصوم در حال ارشاد پلیس است. آنها توقع دارند در میدان جنگ مأمور پلیس اسلامی رفتار کند ولی خودشان در خانه و در کنار خانواده و محیطی آرام، اخلاق مدارانه موضع نمیگیرند!حمله به پلیس و زیر سوال بردن تمام زحمات آن خودش تعرضی به ساحت اخلاق است. کسیکه اشتباه یک پلیس را به پای این نهاد عریض و طویل با هزاران مأموریت و صدها هزار دقت برای کمترین اشتباه مینویسد از هر تعرض کنندهای بدتر است. این افراد را در کدام دسته و گروه میتوان جای داد؟ مظلوم نمایانی که هر از چند گاهی با صورت غمگین و اشکی سرازیر از ظلمی که به آنها شده میگویند ولی از ظلمی که به مبادای ادبترین نیروی پلیس در جهان میکند نمیگویند.
خود پلیس در بسیاری از مواقع قبول کرده که اشتباهاتی دارد اما در کلان که نگاه میکنیم تاکنون بهترین بوده است که باید قدردان زحمات آن بود. نگارنده بارها پلیس بد راه به چشم خود دیده است اما اینکه بخواهد پلیس را در کلان زیر سوال ببرد توهین به ایران است و توهین به برادران، خواهران و وطن است. مگر نه اینکه هر کدام ما آشنایی در پلیس داریم و در اقوام، خویشان و دوستانمان افرادی را میشناسیم که در بهترین حالت به مردم عزیزمان خدمت میکنند؟ پس پلیسی که از خود مردم است باید مانند مردم مورد احترام قرار بگیرد که اگر محترم نباشد مردمش هم نامحترم شمرده میشوند، این ظلمی بزرگ و آشکار به مردم و وطن است.
پس اگر بخواهیم همه نیروهای امنیتی و پلیس را فاسد قلمداد کنیم و زیر سوال ببریم به خودمان و کشورمان خیانت کردیم. اینجا جای تلافی آزارهایی که دیدیم نیست. پلیس باید در بالاترین جایگاه بماند و اشتباه و اشکالاتش را از نقادان بشنود و آن را اصلاح کند.
سوال من از عزیزانی که پس از دیدن کلیپ جهت دار، قانون و اخلاق را گوشزد کردند این است که قانون و اخلاق درباره خود شما چه میگوید؟ مشخصا اخلاق. اکنون میخواهیم اخلاق آنها که اخلاق را گوشزد کردند را بررسی کنیم. قاعدتا باید با رعایت اخلاق، به اشتباه خود اعتراف میکردند و خسارت وارده به روان مردم را جبران میکردند. نه؟ در این بررسی، دشمنان کل حاکمیت کشور لحاظ نشدهاند چون آنها معاف هستند.
در نقد رفتارها و موضعگیریها
هر رفتاری توسط پلیس و نیروهای امنیتی و حتی کارگر شهرداری که مشغول جمعآوری زبالهها است به حساب جمهوری اسلامی گذاشته میشود اما رفتار رؤسای جمهوری امریکا و دیگر جنایتکاران به خودشان برمیگردد و نباید رفتار آنها را به امریکا تعمیم داد! این را باید شبکه های بیگانه توضیح دهند.کار دشمن دروغ ساخت و اصرار بر دروغ بوده و هست، وقتی دستاویزی پیدا میکند که واویلاست. او سعی میکند برخی اتفاقات بسیار نادر را به تمام حکومت و در آیندهای بسیار نزدیک به تمام ایرانیان نسبت دهد. بله تمام ایرانیان زیرا برای آنها ایرانی بودن موضوعیت دارد. وقتی میگوییم زنان ایرانی باید با دقت بیشتری رفتار کنند بههمین دلیل است.
زنان ما نمیدانند که ایرانی بودن آنها هم برای دشمنان انسانیت ترسناک است زیرا هر اعتقاد و انتخابی که داشته باشند مسلما غرق فساد اخلاقی و جنسیتی نیستند. پس ایرانی بودن برای دشمنان فاسد موضوعیت دارد و پس از له کردن حکومت سراغ تکتک ایرانیها میآیند. به همین دلیل است که باید مراقب اینم بازی کثیف باشیم و سعی کنیم با هر جهتی که داریم در زمین دشمنان بازی نکنیم.
بررسی کوتاه چند موضعگیری
وحید اشتری، یک فرد نسبتا بیطرف در قضاوت، با گرایش چپ اسلامی (عدالتخواه)، با مشاهده کلیپ فیک، درخواست رجعت به دامن خدا را میکند. بعد از مشخص شدن حقیقت، آرام آرام از "خفت کردن هم تعرض است" به "موضوع فقط تعرض نیست" میخزد.
عقبنشینی
صبا آذرپیک کشیدن چادر را مصداق خلخال نداشت اما فیلم سعودی نیوزها را می داند
صبا آذرپیک کشیدن چادر را مصداق خلخال نداشت اما فیلم سعودی نیوزها را می داند
حسن اسدی زیدآبادی همه "آنها" را اهل تعرض به زنان میداند
بعد از مشخص شدن حقیقت به چیزهای دیگری در آن صحنه انتقاد دارد. نمیدانم چه چیزی
برای ساما، از دراویشی که در توییتر منبر اخلاق دارد و حسن اجرایی گویی اصلا هیچ توضیحی در مورد آن کلیپ منتشر نشده
حمزه غالبی، اصولگرایان را سفیدپوستان ایران میداند.(جدی) او قصد داشت قیام انگولکشدگان علیه انگولککنندگان را رهبری کند ولی با افشای حقیقت کلیپ، سکوت کرد
امین بزرگیان، علم جدید انگولو-پولیتیک را با سکوت در نطفه خفه میکند
یکی از فنبویهای شهید همت با مشخص شدن حقیقت، معنای تعرض را بسیط میداند. ایشان قاعدتا معنای آتش زدن پلیس را بسیار محدود میداند. از دید او آتش زدن پلیس فقط با وجود چهار شاهد عادل که کبریت را دیده باشند قابل اثبات است.
در کیس احسان منصوری، شما میتوانید ببینید که مشکلات مملکت در علوم انسانی در سطح "p آنگاه q" است
او اینکه از پلیس دفاع کنیم و بگوییم تجاوز نکرده را توجیه تجاوز میداند! آیا من مدافع کامل نیروهای امنیتی هستم؟ خیر. آیا من با اعتراض به قانون حجاب مخالفم؟ خیر.
من به سبک عباس عبدی میپرسم: خودم: «سکوت شما داعیهداران اخلاق در مقابل افشا شدن دروغگویی خودتان به چه معناست؟
از نظر من به معنی به بنبست رسیدن اخلاق و مستهجن بودن تحلیلهای اخلاقی است.»
از نظر من به معنی به بنبست رسیدن اخلاق و مستهجن بودن تحلیلهای اخلاقی است.»
این چندمین صفی است که یاشار در آن میایستد و نان تمام میشود ولی صف را به هم نمیزند