حال درونی انسان ها در آیات قرآن کریم

خداوند در آیه268 سوره بقره می‌فرماید: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضلا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ شیطان، شما را [به هنگام انفاق مال با ارزش] از تهیدستی و فقر می ترساند، و شما را به کار زشت [چون بخل وخودداری از زکات و صدقات] امر می کند، و خدا شما را از سوی خود وعده آمرزش و فزونی رزق می دهد؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست.» شیطان نمی‌خواهد انسان‌ها دور خدا جمع شوند، به هر بهانه‌ای...
سه‌شنبه، 2 خرداد 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حال درونی انسان ها در آیات قرآن کریم

ما باید به سمت شناخت قرآن و خودمان برویم. قرآن را برای هدایت شدن بشناسیم و خودمان را برای وظایف و تکالیفی که می‌توانیم و باید انجام دهیم. وقتی به قرآن مراجعه می‌کنیم باید بدانیم که قرآن با حال‌های متعدد و مختلف با ما سخن گفته است. مثلا در کنار فهم منطوق و مفهوم آیات قرآن و روایات اهل‌ بیت(ع)، باید به حال گوینده و مخاطب هم توجه شود. خداوند در قرآن این حال را به خوبی بیان فرموده است هرچند در ظاهر کلمات نیامده باشد.
 
شاید بهتر باشد بگوییم قرآن می‌خواهد نکات تربیتی خود را در زندگی و حال افراد بیان بفرماید و از شعاری بودن فاصله بگیرد. تذکراتی که داده می‌شود، نصایح و پندهایی که در آیات آمده را می‌توانیم از حال  و روز انسان‌ها پیدا کنیم. این روش بهتر می‌تواند جذب داشته باشد و پیام خود را برساند. 
 
برخی آیات و روایات دردمندانه، برخی با شوق و شعف، برخی با خبر دادن از آینده‌ای روشن یا آینده‌ای تاریک و پر تلاطم بیان شده‌اند و برخی آیات که مسلمانان را در سطحی پایین از فهم شرایط زمان و مکان خطاب می‌کند. همچنین در مورد حال مومنان و کافران و مشرکان هم می بینیم که به حال آنان هم اشاره شده است. حالشان در دنیا و حتی در آخرت.. دردها، خوشی ها، محبت ها، نگرانی ها، لجاجت ها و... قرآن کتاب هدایت است، اما اینکه نکاتش را با چه حالی و برای چه حالتی بیان می‌فرماید هم باید مورد توجه قرار بگیرد. روایات اهل ‌بیت(ع) هم با همین نگاه باید دیده شوند.
 
برای نمونه، وقتی قرآن از رفتاری سخن می‌گوید، حال فاعل آن رفتار هم باید مورد توجه قرار گیرد؛ یعنی خداوند نسبت به حال کسانی که مورد خطابش قرار دارند هم اشاراتی دارند که باید آن را بفهمیم و تکلیف خودمان را در آن بشناسیم. مانند آیه‌ای که درباره دختران شعیب آمده است. در آیه 23 سوره قصص آمده است: «وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ، قَالَ مَا خَطْبُکمَا؟ قَالَتَا لا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ...»؛ چون به آب مدین رسید، گروهى از مردم را دید که چارپایان خود را آب مى‌دهند و پشت سرشان دو زن را دید که گوسفندان خود را باز مى‌رانند. گفت: شما چه مى‌کنید؟ گفتند: ما آب نمى‌دهیم تا آنگاه که چوپانان باز گردند.(قصص/ 23)
 
جریان این بود که وقتی حضرت موسی(علیه السلام) دختران شعیب را دور از چاه آب دید، از آنها پرسید چرا دام‌های خود را آب نمی‌دهید؟ دختران شعیب پاسخ دادند تا مردان مشغول آب دادن به دام‌های خود هستند این‌کار را نمی‌کنند؛ یعنی تا مردان نامحرم متفرق نشوند، ما جلو نمی‌رویم برای آب دادن به دام‌های خود. در این آیه بدون آنکه لفظی در مورد حیا و عفت دختران حضرت شعیب داشته باشد، به این خلق نیکو اشاره فرموده است، پس حالی‌ که برای مخاطب باید ترسیم شود، این است که خداوند از این رفتار دختران شعیب خشنود است و این رعایت حجب و حیا را دوست ‌دارد. همچنین، حال خداوند در تذکرات به مؤمنان، کافران، وعده بهشت یا جهنم، حال انزجارش از گناهکاران و کسانی‌که عقل خود را به‌کار نمی‌اندازند و حتی کسانی‌که نمی‌فهمند با یک رفتار چه صدمه‌ای به خود، عقل خود و ایمان خود می‌زنند. 
 
هنگامی که خداوند رفتار اهل مدینه را نسبت به پیامبر اعظم(ص) بیان می‌فرماید، باید  تأسف را در آن ببینیم و بفهمیم که یک رفتار تا چه میزان می‌تواند تأثرآور و ناامیدکننده باشد. اینکه ما به‌ دلیل برخی مشکلات از کنار پیامبر(ص) متفرق شویم واقعا مستحق عذابیم. خداوند در آیه 11 سوره جمعه می‌فرماید: «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکوک قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»؛ و این مردم (سست ایمان) چون تجارتی یا لهو و بازیچه‌ای ببینند، بدان شتابند و تو را در خطبه نماز تنها گذارند؛ بگو که آنچه نزد خداست (یعنی ثواب آخرت و بهشت ابد) بسیار برای شما از لهو و لعب و تجارت(های دنیا) بهتر است و خدا بهترین روزی‌دهنده است.(جمعه/ 11)
 
حسن بصرى و ابومالک می‌گویند: «گرسنگى بر اهل مدینه غلبه یافت و آذوقه هم گران شده بود تا اینکه کاروان و قافله تجارت دحیة‌بن‌خلیفه که بازرگانى زیتون مى‌کرد، از شام وارد گردید در حالتى که پیامبر(ص) مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بودند. مردم وقتى که قافله را دیدند، به طرف او شتافتند که مبادا دیگران سبقت جسته و از اموال کاروان مزبور خریدارى نمایند. در این شتاب‌زدگى جز عده قلیلى براى نماز جمعه باقى نماندند، سپس این آیه نازل گردید...»(تفسیر مجمع‌البیان)
 
رسول خدا(ص) با دیدن این وضعیت می‌فرماید: «خداوند توجه و نظر خود را در این روز جمعه به مسجد و نماز من معطوف کرده است و اگر در میان تفرق و پراکندگى مردم از نماز این گروه هشت نفر باقى نمى‌ماندند که اکنون با من در نماز شرکت می‌نمایند، هر آینه مدینه با اهل آن در آتش قرار مى‌گرفتند و مانند قوم لوط عذاب باریدن سنگ بر سر آنها مى‌آمد.»(تفسیر البرهان) در آیه فوق سخنی از خشم خداوند و حیرتش از بی‌احترامی به پیامبر(ص) نیامده است؛ اما حال خداوند را می‌توان فهمید، کمااینکه در بیان رسول خدا(ص) آمد.
 
مردم عظمت پیامبر اسلام(ص) را نمی‌فهمند و ایشان را نمی‌شناسند که برای چند لقمه نان ایشان را رها می‌کنند. مطمئنا این عکس العمل غیرارادی است، چرا آنها نمی‌توانند در لحظه‌ای که چند نفر به سمت کاروان تجاری می‌روند خود را کنترل کنند؟ چون تربیت نشده‌اند. یعنی ممارست و تلاش برای ایستادن در مقابل تمایلات نفسانی و احتیاجات انسانی.

عدم اعتماد به خداوند و پیامبرش یعنی اینکه ما به آنها تکیه نکنیم و در کنار ایشان نایستیم و این را نفهمیم که روزی دهنده خداست، اگر به او اعتماد کنیم از آسمان نعمات جاری می‌شود. در این لحظه مردم مدینه با منطقی که امروزه هم در میان ما دیده می‌شود پیامبر خدا(ص) را تنها گذاشتند، آن منطق این است که اگر زود خود را به کاروان نرسانیم دیگران همه چیز را می‌برند.
 
امروزه هم همین فکر وجود دارد که اگر من بیشتر نبرم دیگران می‌برند. اگر من بیشتر نخورم، دیگران می‌خورند، اگر من تخلف نکنیم دیگران این کار را انجام می‌دهند و باعث می‌شوند سر من بی کلاه بماند و دست خالی باشد.
 
نکته مهم همین است، آیا مخاطب رسول خدا(ص) فقط همان مردم بودند و آیا مردمی که برای دنیا و زرق و برق آن پیامبر(ص) را رها کردند، فقط همان مردم بودند؟ مطمئناً تمام انسان‌ها و مسلمانان تا قیامت مخاطب پیامبر(ص) هستند و اگر مانند مردم مدینه رفتار کنند، در معرفت به پیامبر(ص) کمیت‌شان لنگ می‌زند و نشان داده‌‌اند که نفهمیده‌اند خداوند روزی‌دهنده است و نباید برای لهو و لعب دنیایی از کنار خدا، پیامبرش(ص) و اهل ‌بیت(ع) متفرق شوند.
 
اینکه در مشکلات و سختی‌ها از کنار دین و دستورات خداوند، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) متفرق نشویم، به معرفت و شناخت نیاز دارد و اینکه بفهمیم خداوند در این سختی‌ها می‌خواهد معرفت ما را بسنجد و ما هم باید بفهمیم و بدانیم که روزی‌دهنده خداوند است و ما نباید به‌دلیل مشکلات‌مان خداوند و اهل بیت(ع) را رها کرده و ایشان را تنها بگذاریم.
 
باید در این زمینه کار تربیتی انجام داد و جامعه را از این توهم خارج کرد که هر چه بیشتر دوندگی کنند و مرتکب گناهان مختلف شوند و سر یکدیگر کلاه بذارند، بیشتر می‌توانند از زندگی لذت ببرند و آسایش داشته باشند. شیطان بنایش را بر ترساندن انسان‌ها گذاشته است و این فکر را القا می‌کند که اگر تو نبری و ندزدی فقیر می‌شوی یا در جامعه نمی‌توانی رشد کنی یا سرت را بالا بگیری.
 
خداوند در آیه268 سوره بقره می‌فرماید: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضلا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ شیطان، شما را [به هنگام انفاق مال با ارزش] از تهیدستی و فقر می ترساند، و شما را به کار زشت [چون بخل وخودداری از زکات و صدقات] امر می کند، و خدا شما را از سوی خود وعده آمرزش و فزونی رزق می دهد؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست.» شیطان نمی‌خواهد انسان‌ها دور خدا جمع شوند، به هر بهانه‌ای...


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.