موضوعی که در اغلب موارد دیده می شود این است که سرنوشت قابل تغییر است. حتی در دیدگاه های دینی که اصول نسبتا متفاوتی با سایر حوزه ها دارد بر این موضوع اشاره شده است که می توان سرنوشت و آینده را تغییر داد.
بنابراین پافشاری بر این موضوع که آینده از قبل، تعیین شده و هیچ کار دیگری نمی توان برای تغییر آن انجام داد دیدگاه اشتباهی است.
ارتباط بین وراثت، اکتسابات و سرنوشت
زمانی که یک فرد، متولد می شود مانند خشت خامی است که آماده شکل پذیری است. گرچه یک سری داده های وراثتی در آن فرد وجود دارد اما سهم بیشتری از شخصیت و الگوهای رفتاری او از محیط پیرامون کسب می شود که اثبات برتر بودن حداقل نسبی اثرگذاری اکتسابات به وراثت است.سوال مهمی که می تواند مطرح شود این است که چرا اغلب ما به لحاظ شخصیتی و الگوهای رفتاری به اعضای خانواده خود شباهت زیادی داریم؟ آیا موضوع وراثت موجب این شباهت شده است؟
در پاسخ باید گفت این شباهت به دلیل اینکه بخش زیادی از اکتسابات فرد نیز از خانواده گرفته می شود، وراثت و اکتسابات با هم جمع شده و شخصیتی نزدیک به دیگر اعضای خانواده پدید می آید.
بنابراین اگر فردی از بدو تولد در محیط یا خانواده متفاوتی تربیت شود، به احتمال بسیار زیاد به محیطی که در آن تربیت شده شبیه خواهد بود تا خانواده ای که وراثت آن را دارد. البته نباید بصورت کامل، موضوع وراثت را نادیده گرفت.
ساختن آینده خوب برای کودکان
کودکان را می توان به نهالی آسیب پذیر اما در عین حال مستعد رشد، تشبیه کرد. اگر شرایط مطلوبی را برای کودکانمان فراهم کنیم این امکان برای او وجود خواهد داشت که رشد کرده و آینده درخشانی را برای خود بسازد. البته باید توجه داشت که شرایط مطلوب، معیارهای کیفی متعددی دارد و نمی توان بدون مشاور و روانشناس به نتیجه خوبی رسید.برای مثال، فراهم کردن همه چیزهایی که کودک می خواهد نه تنها اثر مطلوبی نخواهد داشت بلکه حتی می تواند اثرات مخربی نیز بر روی شخصیت و الگوهای رفتاری او نیز بگذارد. در واقع آن برداشتی که اغلب والدین از شرایط ایده آل دارند با واقعیت، تفاوت داشته و بر همین اساس می بایست با متخصص این حوزه در ارتباط بود.
عواملی مانند پرورش، حمایت، تشویق، تنبیه، مهارت آموزی و ... جزو مسائلی هستند که می بایست بصورت اصولی انجام شوند.
شروع تربیت جدی از سه سالگی به بعد
درست است که نوزاد از بدو تولد، یکسری مهارت ها را کسب می کند اما باید توجه داشت که تا حدود سه سالگی نباید از برنامه های تربیتی جدی استفاده کرد. باید اجازه داد تا کودک با کمک غریزه و رشد طبیعی مغز خود به مهارت های لازم دست یابد. پس از آن می توانیم با کمک مشاور به امور تربیتی کودک نیز بپردازیم.مطلب پیشنهادی برای مطالعه: اهمال کاری چیست؟
من دکتر نشدم باید بچه م دکتر بشه!
موضوعی که از اساس اشتباه است این است که اگر من نتوانستم فرد بسیار موفقی شوم حتما باید فرزند من، کار ناتمام من را به اتمام برساند! در صورتی که موفق شدن نیازمند شرایطی است که فرد را به سمت موفقیت سوق دهد و نمی توان شخصی را وادار به انجام کاری کرد.بهترین کار این است که کودک در سن 3 تا 7 سالگی توسط مراکز استعدادیابی معتبر تحت نظر مشاور مجرب، استعدادیابی شده و والدین نیز با پذیرفتن آن استعداد (هر چند بر خلاف نظر آنها باشد)، به او کمک کنند تا کودک بتواند در آن زمینه رشد کند.
بهترین مرکز استعداد یابی کودک در ایران
اگر به دنبال استعداد یابی کودک خود هستید می توانید از خدمات خانم دکتر لیلا جبلی (روانشناس و مشاور) بهره مند شوید. برای اینکار تنها کافیست با شماره مندرج در تصویر زیر تماس گرفته و تقاضای وقت مراجعه برای استعدادیابی را داشته باشید.کسب اطلاعات بیشتر: استعدادیابی کودکان با دکتر لیلا جبلی