سردار جلیلیان، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در همین رابطه اظهار کرد: اوایل صبح امروز (دیروز) ۴ تروریست مسلح در پوشش ارباب رجوع قصد ورود به محوطه اصلی کلانتری را داشتند. این مقام ارشد انتظامی ادامه داد: با هوشیاری سرباز وظیفه نگهبان در اصلی مقر انتظامی، تروریست ها در اقدام اولیه خود جهت ورود به محوطه اصلی کلانتری ناکام ماندند. در همان لحظات ابتدایی درگیری با ماموران انتظامی یک نفر از تروریستها به هلاکت می رسد.
وی در ادامه گفت: با حضور مقتدرانه ماموران پلیس مستقر در مقر انتظامی و پس از ناکامی تروریستها در ورود به محوطه اصلی کلانتری، مهاجمان مسلح وارد برجک نگهبانی کلانتری میشوند و اقدام به تیراندازی کورکورانه به اطراف و درگیری مسلحانه با نیروهای امنیتی و انتظامی میکنند فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان افزود: با آتش پرحجم ماموران پلیس در این درگیری هر ۴ تروریست تا دندان مسلح در صحنه به هلاکت رسیدند و از آنها ۴ قبضه سلاح جنگی ۷ عدد نارنجک و چند خلیفه انتحاری کشف شد.
خبرگزاری فارس به نقل از یک منبع آگاه جزئیات این حمله تروریستی در زاهدان را اینطور روایت کرد: ساعت ۷:۱۵ یک تیم ۴ نفره تروریستی با پوشش ارباب رجوع عملیات خود برای حمله به کلانتری ۱۶ زاهدان را آغاز می کنند. ابتدا تروریستها با پرتاب مواد منفجره به در و داخل دریانی به سمت کلانتری حمله می کنند ۲ تروریست وارد محوطه می شوند و ۲ تروریست دیگر به سمت برجک نگهبانی کلانتری می روند. تروریست ها تجهیزات کامل اعم از مواد منفجره و تعداد قابل توجهی نارنجک به همراه داشتند و رفتارشان نشان میداد کاملا آموزش دیده بودند.
زمانی که نخستین تروریست کشته میشود مهاجم همراهش یک نارنجک آماده انفجار را زیر جسد قرار می دهد تا از نیروهای پلیس هنگام مواجهه با جنازه ها تلفات بگیرد. درگیری بین تروریست ها و پلیس تا ساعت ۹:۳۰ ادامه پیدا میکند و در نهایت با کشته شدن هر ۴ مهاجم مسلح این حمله تروریستی پایان می یابد.
در این حمله ۲ نفر از عوامل کلانتری، ستوان علی کیخا و سرباز وظیفه مبین رشیدی در درگیری با تروریست های مسلح به شهادت رسیدند همچنین یک نفر از نیروهای پلیس و ۲ نفر از مردم نیز در این حادثه زخمی شدند. در ارتباط با انگیزه طراحان اصلی حمله تروریستی به کلانتری ۱۶ زاهدان باید گفت برخی کارشناسان معتقدند یکی از انگیزه های طراحان این حمله تلاش جریان ضد وحدت منطقه برای به حاشیه بردن حضور پرشور مردم ایران در جشن عید غدیر بود. «جیش الظلم ، مسؤولیت ترور را بر عهده گرفت چند ساعت پس از حمله تروریستی به کلانتری ۱۶ شهر زاهدان، گروهک تروریستی جیش الظلم (گروه معدوم عبدالمالک ریگی با انتشار اطلاعیه ای مسؤولیت این حمله را برعهده گرفت. /وطن امروز
واکنش کاربران فضای مجازی
ختم خطبههای خشونت به تروریسم
حمله تروریستی به پاسگاه کلانتری در زاهدان و شهادت دو نیروی پلیس پس از هفتهها خطبههای خشونتبرانگیز مولوی مسجد مکی دور از انتظار نبود، هرچند او در بیانیهای با، اما و اگر آن را محکوم کند. آن خطبهها فضای خشونت و بیمنطقی و دشمنتراشی را پروار کرد و حالا چطور میتوان یک محکومیت همراه با چندین احتیاط و، اما و اگر را باور کرد، آنهم وقتیکه مولوی نقشبندی که مدتهاست نقش صدای دوم مولوی عبدالحمید را بهعهده گرفته است، تروریستها را که دستشان بهخون نیروی پلیس آغشتهشده است، «فدایی» مینامد و شبکه انگلیسی بیبیسی نیز از این فداییخواندن تروریستها استقبال میکند و آن را در سرتیتر خبرهای خودش قرار میدهد.
صبح دیروز یک تیم تروریستی چهار نفره که قصد ورود به کلانتری ۱۶ زاهدان را داشت، با مقاومت جانانه کارکنان خدوم انتظامی مواجه و پس از هلاکت تمام تروریستها اقدام کور تروریستی آنها ناکام ماند. در این حادثه دو نفر از مدافعان امنیت به شهادت رسیدند.
سردار جلیلیان، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در تشریح این حادثه گفت: در پی حمله تروریستی افراد مسلح به کلانتری ۱۶ زاهدان دو نفر از همکاران انتظامی به درجه رفیع شهادت نائل گشتند و هر چهار تروریست مسلح به هلاکت رسیدند. وی اظهار داشت: اوایل صبح چهار تروریست مسلح در پوشش اربابرجوع قصد ورود به محوطه اصلی کلانتری را داشتند که با هوشیاری سرباز وظیفه نگهبان در اصلی مقر انتظامی، تروریستها در اقدام اولیه خود برای ورود به محوطه اصلی کلانتری ناکام ماندند و در همان لحظات ابتدایی درگیری با مأموران انتظامی یک نفر از تروریستها به هلاکت میرسد. وی گفت: با حضور مقتدرانه مأموران پلیس مستقر در مقر انتظامی و پس از ناکامی تروریستها در ورود به محوطه اصلی کلانتری، مهاجمان مسلح وارد برجک نگهبانی کلانتری میشوند و اقدام به تیراندازی کورکورانه به اطراف و درگیری مسلحانه با نیروهای امنیتی و انتظامی میکنند.
فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان افزود: با آتش پرحجم مأموران پلیس، در این درگیری هر چهار تروریست تا دندان مسلح در صحنه به هلاکت میرسند و از آنها چهار قبضه سلاح جنگی، هفت عدد نارنجک و چند جلیقه انتحاری کشف شده است. سردار جلیلیان از شهادت دو نیروی جانبرکف انتظامی، سرباز وظیفه مبین رشیدی و استواریکم کادر علیرضا کیخا در این حمله تروریستی خبر داد و گفت: مأموران پلیس تا آخرین قطره خون خود برای امنیت ایران اسلامی ایستادهاند.
آقای عبدالحمید! شما مسئول هستید
پس از اعلام پایان عملیات مقابله با تروریستها، مولوی عبدالحمید، امام جماعت مسجد مکی زاهدان با انتشار بیانیهای کوتاه و چند پهلو و با، اما و اگر گفت: «اگرچه تاکنون ابعاد این جریان برای بنده مشخص نیست و از کیفیت این حمله و اینکه چه گروه یا افرادی پشت آن هستند، بیاطلاع هستم، اما پیشاپیش نگرانی و برائت خویش را از هر نوع خشونت و حملۀ مسلحانه و هر حرکتی که باعث ناامنی باشد اعلام میدارم. راه ما پیگیری مشکلات جامعه از طریق مذاکره و انتقاد سازنده است و بر حفظ تمامیت ارضی و امنیت کشور تأکید میکنیم و برای رسیدگی به حقوق حقه از طریق صحیح و مسالمتآمیز تأکید داریم. بنابراین، از مردم شریف استان سیستانوبلوچستان بهویژه زاهدان تقاضا دارم ضمن حفظ آرامش و خویشتنداری، از هر نوع حرکت و عملی که باعث ناامنی میشود پرهیز کنند.»
خبرگزاری تسنیم در همین زمینه در گزارشی نوشت: «اعلام نگرانی و برائت مولوی عبدالحمید در این اعلام موضع، پیش از اینکه نشانه نیت خیرخواهانه او در آرام کردن اوضاع و اذهان باشد، نشاندهنده دستپاچگی وی از این است که آرام آرام نتیجه التهابآفرینی در ماههای گذشته را میبیند و میداند که مردم خطبههای التهابآفرین او در نماز جمعه را با اقدامات تروریستی اخیر بیارتباط نمیدانند.
عبدالحمید پس از حادثه حمله به کلانتری ۱۶ زاهدان در ۸ مهر ۱۴۰۱ که به شهادت تعدادی از نمازگزاران در مصلی منجر شد، بلندگوهای مسجد مکی را با فرکانسهای هدایتشده از کانونهای ضدانقلاب همسو کرد و در همراهی با این جریان، حتی بسیاری از فتاوا و گفتههای پیشین خود را مخصوصاً در حوزه زنان به فراموشی سپرد و حرفهای دشمنشادکن جدیدی زد، به گونهای که در کمتر خطبهای از نمازهای جمعه عبدالحمید بود که از حادثه کلانتری ۱۶ سوء استفاده سیاسی نکند و دستگاههای حاکمیتی را متهم نکند.
در حالی پس از حادثه ناگوار سال گذشته در مصلای زاهدان، تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران در نکوهش کوتاهیها و قصور رخ داده در این زمینه اعلام موضوع کردند و حتی در بالاترین سطح مقام معظم رهبری دستور پیگیری فوری و دقیق در برخورد با مقصران و دلجویی از حادثهدیدگان داشت، اما مولوی عبدالحمید که گویا تازه بهانه و ابزار لازم برای حمله به جمهوری اسلامی را پیدا کرده بود، با وجود استجابت درخواستهای اولیهاش درباره این حادثه، پا را فراتر گذاشت و هر جمعه بهانه جدیدی برای اظهارنظرهای شاذ پیدا میکرد.
خودداری اولیه از پذیرش تیم اعزامی از تهران به نمایندگی از رهبر انقلاب، بیتوجهی به پذیرش اشتباه و بیان قصور در زمینه حادثه ۸ مهر زاهدان و حتی محاکمه عوامل این حادثه، تهمتهای مداوم به جمهوری اسلامی در زمینههای مختلف از جمله نقض حقوق بشر و تعرض به زندانیان که در آخرین مورد به درخواست برای اعزام کارشناسان خارجی به زندانهای کشور منتهی شد و بیان انبوهی از اظهارنظرهای احساسی بخشی از برنامه هفتگی مولوی عبدالحمید در ماههای اخیر بوده که معمولاً بعد از هر نماز جمعه عدهای از مریدان وی، سعی کردند در خیابان خروجی خطبههای مولوی را با آسیب زدن به اموال عمومی و شخصی به نمایش بگذارند. مولوی عبدالحمید با بیانیهای کوتاه سعی میکند با ابراز تأسف و تألم، خودش را از حادثه رخداده ناراحت نشان دهد، اما همین اعلام برائت و بیاطلاعی آشفته و دستپاچه از هویت تروریستها، نشان میدهد قطعاً خودش هم فهمیده است همگان او را در ملتهب کردن فضای جامعه استان سیستان و بلوچستان و وقوع حوادث مکرر تروریستی دخیل و سهیم میدانند وگرنه اگر در توصیه به مردم برای دعوت به آرامش و خویشتنداری صادق بود، این آرامش و خویشتنداری و متانت را ابتدا باید از خود شروع میکرد.
زمانی که بارها نمایندگان رهبر انقلاب برای پیگیری ویژه و فوری به زاهدان آمدند و بیتوجهی کرد. زمانی که برکناری و محاکمه مقصران حادثه مهرماه زاهدان را دید و ترجیح داد بر آتش فتنه و التهاب بدمد. وقتی فتنهانگیزی و دعوت به شورش نقشبندی، مولوی نزدیک به خودش را حتی همین امروز دید و جلوی او را نگرفت. زمانی که فتاوای پیشین خود درباره زنان را کنار گذاشت و برای جلب نظر اذهان بیمار، حرفهای جدید زد و نتیجه حرفهایش را با ناامنی بیشتر استان و حتی حمله تروریستی نزدیک مسجد مکی دید و اینچنین آشفته و نگران شد.»
دم خروس بیرون زد
پس از بیانیه فرافکنانه عبدالحمید، عبدالغفار نقشبندی، یکی از مولویهای متواری به خارج از کشور که در آشوبهای سال گذشته سیستان و بلوچستان نقش داشته است، در توئیتی با اشاره به بیانیه مولوی عبدالحمید، درباره حمله به کلانتری ۱۶ در زاهدان نوشت: «طبق اخبار موثق فدائیان بلوچ کلانتری ۱۶ زاهدان را که عامل فاجعه خونین زاهدان بود به رگبار بستهاند. از این رو، ممکن است هر آن نیروهای وحشی رژیم به همین بهانه به سوی مسجد مکی بروند. از جوانان زاهدانی درخواست میشود گرداگرد مسجد حلقه بزنند.»
نقشبندی، اما کیست و چرا به خارج از کشور متواری شده است؟ دهم اسفند سال گذشته یک منبع مطلع به ایسنا گفت: «عبدالغفار نقشبندی یکی از عاملان دخیل در آشوبهای اخیر سیستان و بلوچستان به خارج از کشور متواری شده است. عبدالغفار نقشبندی پس از صدور حکم دستگیری و از بیم افشا شدن ارتباطش با سرویسهای جاسوسی، پس از مدتی زندگی مخفیانه، به یکی از کشورهای همسایه منتقل شده است. نقشبندی مدتهاست نقش سرباز پیاده سرویسهای جاسوسی را در این استان ایفا میکرد و نقش مهمی در برهم زدن امنیت سیستان و بلوچستان و ایجاد آشوبهای اخیر داشت، حالا که عرصه را برای جولان بیشتر تنگ دید و مردم شیعه و سنی به افکار و اهداف وی پی بردند، به دست اربابان خود متواری شد. مشارکت در ترور مولوی جنگیزهی از منادیان وحدت در استان نیز از سوابق نقشبندی است که ارتباط او را با شبکههای معاند بهتر نمایان میکند. با این سابقه شرارت اکنون بهتر میتوان به رابطه حادثه دیروز با این مولوی پی برد. خصوصا آنکه او همواره مورد حمایت مولوی عبدالحمید هم بوده است.» جوان
رادیکالیسم زیر عبای مولوی
چرا مواضع اعلامی عبدالحمید درباره جنایت دیروز با واقعیتهای میدانی همخوانی ندارد؟
صادق امامی: خیابان نهم دی شیراز... خورشید هنوز طلوع نکرده است. برای خیلی از آنها که در خیابان انتظار میکشند، 256 روزی است که خورشید طلوع نکرده است. چهارم آبان 1401، تروریست مسلحی که وارد حرم شاهچراغ شد، برای همیشه نور را از زندگی خیلی از آنها گرفت. آن تروریست به هلاکت رسید. اما دو تروریست از 26 تروریست دستگیرشده دیگر، دیروز پیش از طلوع خورشید به سزای عملشان رسیدند و به دار آویخته شدند تا ایران یکبار دیگر نشان دهد بر سر امنیتش با کسی مماشات نخواهد کرد. تروریستها که از طناب دار آویزان شدند، کمی آن سوتر در سیستانوبلوچستان، همزادهای آنها یعنی تروریستهای موسوم به «جیشالعدل» دست به کار شدند تا به زعم خودشان ضربشستی به جمهوری اسلامی نشان دهند. ساعت 7:15 صبح ، 4 تروریست عملیاتی را طراحی میکنند که زمان، مکان و بهانه حمله آن معنادار است. آنها ساعتی پس از اعدام عناصر وابسته به داعش، به کلانتری 16 زاهدان حمله میکنند و کمی بعد نیز در بیانیهای بهانه این حمله را به حادثه جمعه زاهدان که در آن چندین نفر کشته و زخمی شدند، نسبت میدهند.
این 4 تروریست قصد داشتند با پوشش اربابرجوع وارد کلانتری 16 زاهدان شوند اما سرباز نگهبان که در ورودی درب اصلی مقر قرار داشته، با هوشیاری مانع ورود این افراد به محوطه اصلی کلانتری میشود و همین هم باعث درگیری تروریستها با مأموران انتظامی میشود. فارس به نقل از منبعی آگاه نوشته: «ابتدا تروریستها با پرتاب مواد منفجره به در و داخل دژبانی به سمت کلانتری حمله میکنند. دو تروریست وارد محوطه میشوند و دو تروریست دیگر به سمت برجک نگهبانی کلانتری میروند. تروریستها تجهیزات کامل اعم از مواد منفجره و تعداد قابلتوجهی نارنجک به همراه داشتند و رفتارشان نشان میدهد کاملا آموزش دیده بودند. زمانی که اولین تروریست کشته میشود مهاجم همراهش یک نارنجک آماده انفجار را زیر جسد قرار میدهد تا از نیروهای پلیس در جریان انتقال جنازه تروریستها، تلفات بگیرد.» آنگونه که سردار جلیلیان فرمانده انتظامی سیستانوبلوچستان گفته در ابتدای درگیری یک نفر از تروریستها به هلاکت میرسد.
سایر تروریستها وارد برجک نگهبانی کلانتری میشوند و درگیری مسلحانه ادامه پیدا میکند. درگیری بین تروریستها و پلیس تا ساعت 9:30 ادامه پیدا میکند. در جریان این درگیری هر 4 تروریست به هلاکت میرسند و از آنها 4 قبضه سلاح جنگی، 7 عدد نارنجک و چند جلیقه انتحاری کشف میشود. در این درگیری سرباز وظیفه مبین رشیدی و استواریکم کادر علیرضا کیخا به شهادت میرسند. ساعاتی پس از این عملیات گروهک تروریستی جیشالعدل این تروریستها را اعضای «گردان استراتژیک فدائیان عدل الهی» خواند. هلاکت تمامی عوامل پیش از استفاده از تمام ابزارهای جنگی همچون نارنجک و جلیقههای انتحاری، به خوبی نشان میدهد توان گردان استراتژیک! تروریستها به چه میزان است. اگرچه گروهک تروریستی موسوم به جیشالعدل مسئولیت این عملیات را پذیرفته است اما طراحی احمقانه و ناتوانی تروریستها در پیادهسازی نقشه و لااقل استفاده از تجهیزات، این احتمال را نیز تقویت میکند که کسان دیگری در پس پرده این عملیات نقشآفرین بودهاند. چندان قابل قبول نیست پس از گذشت 282 روز از حادثه جمعه 8 مهر 1401 زاهدان، به یکباره این گروهک به فکر انتقامجویی بیفتد.
فارغ از بیانیه این گروهک، باید به دنبال پاسخ این پرسش بود که تروریستهای تکفیری سیاهیلشکر چه کسانی هستند؟ این عملیات قرار بود چه کس و کسانی را مجددا احیا کند؟ ماههاست که هر هفته پس از پایان نمازجمعه زاهدان، چند ویدئوی کوتاه و بسته، سر از شبکههای ضدایرانی درمیآورند تا بدینسان ادعا شود چراغ اعتراضات در ایران روشن است. این مراسم روتین، اما نه برای طراحان داخلی آن و نه برای تجزیهطلبان و تروریستهای متصل به آن، آورده چندانی نداشته و ندارد. در تروریسم امروز، نباید از جرم کسانی که گمان میکردند با رادیکالیسم نقش پررنگی پیدا میکنند، گذشت. نکوهش تروریسم از سوی برخی، چیزی شبیه به «سیاهبازی» است. اینکه بلندگوهای بدصدا با رادیکالیسم افراد را تحریک کنند و با ظهور تروریسم، تروریسم را نکوهش کنند، چیزی جز سیاهبازی نیست. ایران 1402 با ایران 1382، فرسنگها در امنیت فاصله دارد. ایران 1402، مرزهای اقتدارش را تا صدها کیلومتر آنسوتر گسترش داده است و تهدید را در همان نقطه، نابود میکند.
دلایل کلان ایجاد التهابات در سیستانوبلوچستان
یکی از دلایل سوق دادن سیستانوبلوچستان به سمت رادیکالیسم و اقدامات تروریستی، جلوگیری از توسعه استان با هدف تداوم حیات جریانهای تندروی ضددموکراتیک و تروریستی است. اقدام روز گذشته را اگرچه گروهک تروریستی موسوم به «جیشالعدل» برعهده گرفته است اما طراحی این عملیات آنهم در کنار مسجد مکی، تردیدها درباره اینکه این گروهک عامل آن بوده است یا ناچار شده مسئولیت آن را برعهده بگیرد، تشدید کرده است. به نظر میرسد طراحان این پروژه به دنبال اقدامی سریع در زمانی خاص بودهاند؛ موضوعی که نشاندهنده آمادگی عملیاتی آنها برای ایجاد ناامنی در کشور است. در ادامه به برخی از دلایل این عملیات تروریستی پرداخته شده است.
1- چندین ماه است که پس از نمازجمعه زاهدان، در مسیر بازگشت، ویدئوهایی ضبط شده و سر از رسانههای ضدایران درمیآورند. این نمایش محدود اما پربازتاب در رسانهها، در داخل بازتابی نداشته و تبدیل به یک برنامه روتین در زاهدان شده است. طراحان حمله به کلانتری 16، به دنبال زنده نگه داشتن ناآرامیهای پاییز 1401 بودند. آنها قرار بود با حمله به کلانتری و تصرف این مکان، زمینه آشوب را فراهم کنند. پیوست رسانهای این عملیات نیز برعهده «عبدالغفار نقشبندی» بود. او بلافاصله پس از حمله، تروریستهای جیش العدل را «فدائیان بلوچ» خواند و قصد داشت با تحریک مردم، آنها را به سمت محل درگیری بکشاند و بنزین بر التهابات بریزد. او از جوانان زاهدانی خواست که «گرداگرد مسجد حلقه بزنند.» بهطور حتم تحریک مردم به تجمع، زمینه را برای درگیری بیشتر فراهم میکرد اما نه تروریستها به مقصد رسیدند و نه آنچه نقشبندی میخواست، اتفاق افتاد.
2- اعدام دو عضو داعش که در حمله به حرم شاهچراغ دست داشتند، پیام اقتدار ایران در مواجهه با دشمنانش بود. این نمایش اقتدار میبایست با یک عملیات تروریستی به مخاطره کشیده میشد. طراحی آنی حمله به نیروی انتظامی در زاهدان نشاندهنده نوعی پیوستگی با اعدام اعضای داعش است که برای القای تداوم ناامنی صورت پذیرفته است.
3- جلوگیری از تبدیل شدن ایران به کشوری شبهقارهای هدف تعدادی از قدرتهای بینالمللی غربی و دو بازیگر فعلی و اصلی شبهقاره هند (هند و پاکستان) است. تقویت سیستانوبلوچستان باعث میشود ایران به نوعی وارد مناسبات شبهقاره هند شود. همانگونه که تقویت افغانستان با توجه به ریشههای قومیاش در پاکستان و همگرایی مذهبیاش با کشمیر و برخی دیگر از نواحی مسلماننشین هند میتواند به شبهقارهای شدن آن بینجامد؛ چیزی که طی دهههای اخیر تاکنون رخ نداده است.
به همین دلیل هند و پاکستان به جهت رقابت همواره تلاش کردهاند به انحا مختلف در افغانستان و نواحی شرقی ایران حضور یابند. هند تلاش کرده افغانستان را در برابر پاکستان تقویت کند تا موجب تجزیه این کشور شود و در مقابل اسلامآباد کوشیده با تقویت جناحهای تندروی مذهبی افغانستان، التهابات در کشمیر را تشدید کند. با اینحال دهلینو و اسلامآباد برنامههایی یکسان اما جداگانه را برای جلوگیری از شبهقارهای شدن ایران و افغانستان انجام میدهند. هند میکوشد مسیر افغانستان را در درگیری با پاکستان ترسیم کند و اسلامآباد نیز با تزریق ناامنی از تشکیل هرگونه دولت قدرتمند در این کشور جلوگیری میکند. با اینحال در شرق ایران، انگیزههای پاکستان برای ایجاد نابسامانی بیشتر است. اسلامآباد در حوزه اقتصادی خواهان حفظ انحصار بندر گوادر است و قصد دارد از شبهقارهای شدن ایران جلوگیری کرده و حتیالامکان بهگونهای تهران را درگیر بازیهای حاشیهای و فرسایشی منطقه شرق سازد تا ایران برای مدتها از خیر سرمایهگذاری و توجه به این منطقه بگذرد.
حتی اگر عربستان سعودی به دلیل عادیسازی روابط با ایران از اسپانسری گروهکهای تروریستی در این منطقه انصراف دهد، پاکستان به دلیل اولویتی که برای این منطقه قائل است، از آن نخواهد گذشت. در همین رابطه اخباری نیز درباره نقش برخی از نهادهای اطلاعاتی پاکستان در التهابات شرق کشور و درگیری با مرزبانان وجود دارد.
4- ایجاد ناآرامی در مرزهای شرقی کشور توسط جناحهایی از طالبان که با غرب ارتباط یافتهاند و حملات مداوم علیه نقاط استقرار نظامیان در سیستانوبلوچستان برای ایجاد تغییر و تحولات نظامی در این منطقه و مشغولسازی منابع مالی، فکری و تسلیحاتی کشور است؛ اقدامی که درخصوص التهابآفرینیهای الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان نیز صادق است. غرب تلاش دارد به جای منابع توسعهای، منابع نظامی و اطلاعاتی کشور به مناطق شرقی معطوف گشته و انجام اقدامات توسعهای همواره به برقراری مجدد امنیت معطوف شود. آشکار است در صورت وجود ناامنیهای دورهای در یک منطقه امکان اقدامات توسعهای بلندمدت در آن وجود ندارد.
دلایل تاکتیکی برای ملتهب کردن استان
طراحان اتاق عملیات اغتشاشات ایران از انجام اقدام تروریستی اخیر در زاهدان به دنبال دستیابی به نتایجی در کوتاهمدت بودهاند که در ادامه تلاش شده به آن پرداخته شود. 1- حملات تروریستی باعث میشوند نیروهای نظامی در نقاط ناامنساز متمرکز شده و مسائلی مانند مقابله با قاچاق و زورگویان قومی-محلی که در استان سیستانوبلوچستان فراوان هستند، از اولویت خارج شوند. این اقدام در کوتاهمدت میتواند به سرکشی بیشتر قاچاقچیان و زورگویان محلی انجامیده و با کاهش سطح امنیت عمومی، فضا برای اقدامات خاص فراهمتر شود.
2- علیرغم تلاشهای عبدالحمید، توده مردم به سمت درگیری مذهبی حرکت نکردهاند و این منازعه شکلی عمومی به خود نگرفته است. از این رو تلاش طراحان بر طراحی اقدامات ضدامنیتی توسط تروریستها معطوف شده است تا درگیریهای مذهبی مصداقی هرچند خاص بیابد.
3- «اتاق عملیات اغتشاشات» ایران که مرکز تدارکاتی خود را در سمت مرزهای غرب کشور در اقلیم کردستان عراق قرار داده بود، این مرکز را به دلیل ضربات موشکی و نظامی تهران از دست داده و سپس قدرت مانورش نیز به دلیل فشارهای ایران به دولت عراق و اقلیم محدود شد. با اینحال طراحان با از دست رفتن فرصتهای موجود در اقلیم کردستان به دنبال استفاده از خاک پاکستان و افغانستان برای استمرار اقدامات تروریستی هستند.
4- تامین اسلحه و تدارکات به مبالغ کلانی نیاز دارد که بخشی از این هزینهها از طریق قاچاق تامین میشود. تامین هزینهها از قاچاق به معنای عدم تزریق مالی پروژه توسط سرویسهای غربی نیست، بلکه سرویسهای اطلاعاتی این پوشش را در قالب ارائه مبالغ کلان و مجوزهای اقامت به سردستههای اصلی انجام میدهند. برای افراد رده پایینتر این تامین مالی بیشتر از طریق درآمدهای حاصله از قاچاق صورت میپذیرد. این اقدام مزایای فراوانی نیز برای اتاق عملیات اغتشاشات دارد. تامین مالی از قاچاق میتواند ردپای سرویسهای اطلاعاتی را کمرنگ سازد. همچنین کانال قاچاق، فارغ از تامین مالی برای انتقال تدارکات، تجهیزات و جذب نیرو نیز لازم است. گروههای تروریست مستقر در اقلیم کردستان از طریق مالیاتگیری از کولبران و همچنین تروریستهای مستقر در پاکستان و افغانستان از طریق قاچاق مواد مخدر به ایران و قاچاق سوخت از ایران به دو همسایه شرقی ارتزاق میکنند.
تلاش برای احیای بازیگر اصلی
در میان رهبران رادیکالیسم تنها گزینهای که ابعادی چندگانه داشت، «عبدالحمید» بود بهویژه آنکه در داخل حضور دارد، امکان ایجاد تعرض مذهبی و قومی را بهصورت همزمان داشته و به دلیل محترم شمردن جایگاه علمای دینی از سوی نظام، از آزادی عمل گستردهای برخوردار است. برای اتاق عملیات، مواضع و شیوه زندگی عبدالحمید، چندان اهمیت ندارد؛ چراکه او قرار است بهعنوان یک بازیگر، امنیت را تبدیل به ناامنی کند. از همین رو خطبههای او بازتاب خبری در رسانههای ضدایران مییابد.
1- با از بین رفتن کانونهای التهاب که شامل انتقال دفتر ایراناینترنشنال از انگلیس به آمریکا و حتی حمله به مقر منافقین در آلبانی شده است، درحال حاضر رادیکالترین اقدامات در شرق ایران انجام میشود. طراحان با انجام اقدامات رادیکالتر به دنبال تغییر نقطه تمرکز از روی شخص عبدالحمید و تشکیلات مسجد مکی هستند.
2- اقدامات رادیکال توسط گروههای تروریستی میتواند به نوعی باعث بهبود وضعیت عبدالحمید شود. چیزی که پیشتر تلاش شده بود با حربه «سوپاپ اطمینان» بودن بخشی از اپوزیسیون داخلی برای حفاظت از آنان در کشور مورد بهرهبرداری قرار گیرد. بر این مبنا عدهای از اپوزیسیون در داخل و خارج مواضعی تندتر اتخاذ میکردند تا حکومت مهار جناحهای ملایمتر را رها کرده و حتی به حمایت از آنان بپردازد.
3- امکان مانور عبدالحمید به مرور با فاصله گرفتن از اغتشاشات پاییز 1401 کمتر شده است. ملتهب شدن فضا و شکلگیری زدوخورد میتواند تریبون اخلاقی پیشین را برای وی احیا کند تا علیرغم رد ظاهری اقدامات تروریستی، آنها را نتیجه اقدامات حکومت بداند!
4- بخشی از تلاشها برای مزهمزه کردن امکان عادیسازی مسائل پیرامون عبدالحمید است. این اقدام نیز جز با اعلام برائت وی از اقداماتش به صورت موثر میسر نیست؛ اقدامی که درصورت اعلام برائت از اقدامات اغتشاشگران میتواند ظرفیتهای عبدالحمید را تخلیه ساخته و طرفدارانش را سردرگم سازد. طراحان به زعم خود به دنبال بررسی و کشف احتمالات درباره امکان عادیسازی مسائل مرتبط با عبدالحمید از طریق موضعگیری وی علیه هرگونه اقدام ناامنساز هستند؛ اقدامی که در بیانیه روز گذشته امام جماعت مسجد مکی مشخص است.
5- با وجود تلاشهای عبدالحمید برای دمیدن بر بحران، بحرانهای سیستانوبلوچستان فروکش کردهاند. اگر برخی علمای اهل سنت که در سالهای قبل ترور شدند امروز بودند، در ناآرامیهای سال گذشته به عبدالحمید اجازه نمیدادند مردم بلوچ یا اهلسنت را در تقابل با جمهوری اسلامی تعریف کنند. جنایت روز گذشته تروریستها، حاصل رادیکالیسم عبدالحمید است. دیر یا زود علمای اهل سنت، او را بابت این رادیکالیسم که درواقع استان را به سمت امنیتی شدن پیش برده، نکوهش خواهند کرد. ایجاد سروصدا در استان و طراحیهای تروریستی در سطح واقعه دیروز، بهانهای است تا عبدالحمید بتواند با صدور بیانیه، از مسیر ناکجاآبادی که در آن قرار دارد، بازگردد و بتواند طرفیت وی در منازعات را تقویت کند. طرفیت یافتن عبدالحمید از سوی اهلسنت و بلوچها از طریق اقدامات رسانهای باعث میشود وی به زعیم این دو گروه مشهور شود. /فرهیختگان
داود دشتبانی: صبح روز گذشته یک تیم تروریستی ۴نفره که قصد ورود به کلانتری ۱۶ زاهدان را داشت، با مقاومت کارکنان انتظامی روبهرو شد و پس از هلاکت تمام تروریستها اقدام کور تروریستی آنها ناکام ماند. ساعاتی بعد گروهک تروریستی جیشالعدل مسئولیت این حمله را برعهده گرفت. در اطلاعیه این گروهک تروریستی به جزئیات این حمله اشارهای نشده است.
جیشالعدل گروهک تروریستی است که از سال 1391 و با انهدام گروهک تروریستی جندالله و اعدام سرکرده آن، عبدالمالک ریگی، از بقایای این گروهک به وجود آمد و فردی به نام صلاحالدین فاروقی سرکردگی آن را برعهده دارد. صلاحالدین فاروقی با نام اصلی عبدالحمید ملازاده، اهل راسک سیستانوبلوچستان است.
برادر فاروقی به اتهام شرکت در ترور مولوی مصطفی جنگیزهی (رئیس پایگاه بسیج شهرستان سرباز) بازداشت و اعدام شد؛ سپس فاروقی به پاکستان گریخت و در آنجا جیشالعدل را تشکیل داد. گروهک جیشالعدل در یک دهه گذشته عملیاتهای تروریستی متعددی را انجام داده که به شهادت دهها تن از مرزبانان ایرانی و دادستان زابل منجر شده است.
در 24 بهمن 1397 این گروهک با خودروی انتحاری به اتوبوس کارکنان قرارگاه قدس سپاه حمله کرد که شهادت 27 نفر و زخمی شدن 13 نفر نتیجه آن بود. این گروهک دارای روابط نزدیکی با عربستان سعودی است و شبکه العربیه گزارشهای خبری مستقیمی از عملیاتهای این گروهک منتشر کرده است. پایگاه خبری فرانسوی Intelligence online در سال 2012 نوشت: «بندر بنسلطان رئیس دستگاه اطلاعاتی سعودی افزایش فعالیت خود در منطقه بلوچستان ایران را از جنبه حمایت از یک گروه بنیادگرای مخالف ایران با هدف برهم زدن ثبات این کشور آغاز کرده است.»
پایگاه خبری فرانسوی Intelligence online نوشت: «بندر بن سلطان از دستگاه اطلاعاتی پاکستان (ISI) خواست تا عناصر جیشالعدل را در خصوص جنگهای چریکی آموزش داده و سلاح لازم را برای اجرای حملات در داخل ایران در اختیار آنها قرار دهد.» با وجود عادیسازی روابط ایران و عربستانسعودی در سال جاری انتظار میرفت عملیاتهای تروریستی این گروهک که خود را حامی و مدافع معارضین سوری و مخالف حمایت ایران از دولت بشار اسد معرفی میکند کاهش یابد.
روابط عمومی و تبلیغات قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در خصوص این حادثه بیانیهای صادر کرد و به اطلاعرسانی در خصوص این حادثه پرداخت. براساس گفتههای یک منبع اگاه به خبرگزاری فارس وابسته با سپاه پاسداران، ساعت ۷:۱۵ یک تیم ۴نفره تروریستی با پوشش اربابرجوع عملیات خود برای حمله به کلانتری ۱۶ زاهدان را آغاز میکنند. ابتدا تروریستها با پرتاب مواد منفجره به در و داخل دژبانی به سمت کلانتری حمله میکنند.
دو تروریست وارد محوطه میشوند و دو تروریست دیگر به سمت برجک نگهبانی کلانتری میروند. تروریستها تجهیزات کامل اعم از مواد منفجره و تعداد قابلتوجهی نارنجک به همراه داشتند و رفتارشان نشان میدهد کاملاً آموزشدیده بودند. زمانی که اولین تروریست کشته میشود، مهاجم همراهش یک نارنجک آماده انفجار را زیر جسد قرار میدهد تا از نیروهای پلیس هنگام مواجهه با جنازهها تلفات بگیرد. درگیری بین تروریستها و پلیس تا ساعت ۹:۳۰ ادامه پیدا میکند و در نهایت با کشته شدن هر چهار مهاجم مسلح پایان مییابد.
در این حادثه یک نفر از عوامل کلانتری به نام ستوان علی کیخا و یک سرباز وظیفه به نام مبین رشیدی به شهادت رسیدند. یک نفر از نیروهای پلیس و دو نفر از مردم نیز در این حادثه زخمی شدند. با عملکرد بهموقع مدافعان امنیت، اهداف تروریستها در تسخیر کلانتری و انبار مهمات و همچنین وارد کردن تلفات قابلتوجه ناکام ماند. امنیت اطراف کلانتری به حالت عادی برگشته و کلانتری ۱۶ کوی شهدا در حال حاضر مشغول خدماترسانی است. این کلانتری در نزدیکی مسجد مکی زاهدان قرار دارد.
علیرضا مرحمتی، معاون امنیتی و انتظامی استانداری سیستانوبلوچستان نیز در خصوص این حادثه گفت: حدود ساعت ۷:۱۵ صبح دیروز چهار فرد مسلح ناشناس اقدام به این حمله کردند که با حضور بهموقع نیروهای امنیتی و انتظامی اوضاع تحت کنترل قرار گرفت. عامل انتحاری در حمله به کلانتری ۱۶ زاهدان در کار نبوده و افراد مسلح ناشناس با استفاده از نارنجک، وارد برجک نگهبانی کلانتری شدند. افراد مسلح با استفاده از نارنجک به بخش ورودی و انتظامات کلانتری حمله کردند و با اقدام متقابل نیروهای انتظامی در همان نقطه زمینگیر شدند و به محوطه راه نیافتند. در این حمله یکی از افراد نیروی انتظامی به شهادت رسیده است.
فدا حسین مالکی، نماینده مردم زاهدان و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با بیان اینکه آرامش در شهر زاهدان برقرار است، گفت: تروریستها بهدنبال اختلافافکنی در میان مردم هستند تا از این طریق امنیت منطقه را به مخاطره اندازند. در این عملیات تروریستی، افراد با برنامههای از پیش تعیین شده با ورود به کلانتری با ماموران درگیر شدند که این درگیری چند ساعت به طول انجامید. همه مهاجمین تروریست به هلاکت رسیدند.
هدف این افراد و گروهکها از انجام اقدامات تروریستی کاملاً مشخص است و آنها به دنبال اختلافافکنی بین مردم هستند تا امنیت منطقه را تحت تاثیر قرار دهند. برخی در تلاشند از وقایع اخیر زاهدان موضوع دوقطبی شیعه و سنی و یا قومیتها را مطرح کنند؛ اما با توجه به هوشیاری مردم استان و علمای شیعه و سنی موفق نخواهند شد و دشمنان همچون گذشته در این سناریو شکست میخورند. اکنون اوضاع امنیتی در زاهدان تحت کنترل بوده و آرامش در این شهر برقرار است و امیدواریم ابعاد این حمله تروریستی هر چه سریعتر برای مردم روشن شود. /هم میهن
تومورهای بدخیم ترور و تکفیر
«ایران» از زیست گروههای تروریستی در مناطق مرزی با پاکستان گزارش میدهد
حمله تروریستی صبح دیروز به کلانتری 16 زاهدان، با شهادت دو مدافع امنیت و هلاکت هر چهار تروریست مهاجم به پایان رسید؛ بدون اینکه عاملان این حمله تروریستی توانسته باشند به هدف خود، یعنی ورود به محوطه کلانتری یا تسخیر آن برسند. این حمله تروریستی همزمان با اعلام خبر اعدام عاملان حمله تروریستی به حرم شاهچراغ(ع) صورت گرفت. ضمن اینکه عصر دیروز گروهک تروریستی جیش العدل مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت. اما فارغ از این همزمانیها، برای واکاوی دقیق این حمله تروریستی که عوامل آن حامل جلیقه انتحاری نیز بودند و نیز شناسایی دیگر عاملان و آمران آن، باید منتظر انجام بررسیهای دقیق امنیتی و اطلاعاتی ماند. با این حال این رویداد تروریستی را نمیتوان بیارتباط با وقایع پاییز سال گذشته و دنبالههای رسانهای و تبلیغاتی آن در زاهدان دانست. بویژه اینکه حمله تروریستی دیروز، دقیقاً به همان کلانتری بود که مهرماه سال گذشته، رویداد تلخی در آن رقم خورده بود.
جزئیات حادثه
شواهد نشان میدهد که قصد مهاجمان تروریست، ورود به کلانتری و افزایش تعداد شهدا بوده است. اما با هوشیاری مأموران فراجا، بویژه شهدای این حمله، تحقق این هدف با مانع روبه رو شده و درنهایت با محاصره تروریستها، آنان حتی نتوانستند جلیقههای انتحاری همراه خود را نیز منفجر کنند. سردار جلیلیان، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در تشریح جزئیات درگیری در کلانتری 16 زاهدان، با بیان اینکه اوایل صبح تعداد 4 تروریست مسلح در پوشش اربابرجوع قصد ورود به محوطه اصلی کلانتری را داشتند، اظهارکرد: با هوشیاری سرباز وظیفه نگهبان در اصلی مقر انتظامی، تروریستها در اقدام اولیه خود برای ورود به محوطه اصلی کلانتری ناکام ماندند و در همان لحظات ابتدایی درگیری با مأموران انتظامی یک نفر از تروریستها به هلاکت میرسد.
وی گفت: با حضور مقتدرانه مأموران پلیس مستقر در مقر انتظامی و پس از ناکامی تروریستها در ورود به محوطه اصلی کلانتری، مهاجمین مسلح وارد برجک نگهبانی کلانتری شده و اقدام به تیراندازی کورکورانه به اطراف و درگیری مسلحانه با نیروهای امنیتی و انتظامی کردند. فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان افزود: با آتش پرحجم مأموران پلیس، در این درگیری هر 4 تروریست مسلح در صحنه به هلاکت رسیدند و از آنان 4 قبضه سلاح جنگی، 7 عدد نارنجک و چند جلیقه انتحاری کشف شده است.
سردار جلیلیان از شهادت دو نیروی جانبرکف انتظامی، سرباز وظیفه مبین رشیدی و استواریکم کادر علیرضا کیخا در این حمله تروریستی خبر داد و گفت: مأموران پلیس تا آخرین قطره خون خود در جهت امنیت ایران اسلامی ایستادهاند. مطابق گزارشها، درگیری روز گذشته در کلانتری 16 زاهدان، بسرعت از سوی نیروهای حافظ امنیت از فراجا و سایر نهادهای نظامی و انتظامی تحت کنترل قرار گرفت. از این رو، به رغم تداوم درگیریها که ناشی از محاصره تروریستها و نیز تجهیزات همراه آنان بود، اما این رویداد در نطفه خفه شد و پس از پایان درگیریها، بار دیگر آرامش به منطقه و شهر زاهدان بازگشت.
بیانیه دو پهلوی خطیب مسجد مکی زاهدان
مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی، امام جماعت مسجد مکی زاهدان، ساعتی پس از انتشار خبر این حمله تروریستی، بیانیهای صادر و در آن، ضمن ابراز تأسف، از این رویداد صرفاً اعلام برائت کرد. وی در این بیانیه با بیان اینکه «حادثه حمله افراد مسلح به کلانتری 16 زاهدان موجب تأسف و تألم شدید گردید» آورد: «اگرچه تاکنون ابعاد این جریان برای بنده مشخص نیست و از کیفیت این حمله و اینکه چه گروه یا افرادی پشت آن هستند، بیاطلاع هستم، اما پیشاپیش نگرانی و برائت خویش را از هر نوع خشونت و حمله مسلحانه و هر حرکتی که باعث ناامنی باشد اعلام میدارم.» وی اضافه کرد: «راه ما پیگیری مشکلات جامعه از طریق مذاکره و انتقاد سازنده است و بر حفظ تمامیت ارضی و امنیت کشور تأکید میکنیم و برای رسیدگی به حقوق حقه از طریق صحیح و مسالمتآمیز تأکید داریم.» عبدالحمید اسماعیل زهی، در پایان از مردم شریف استان سیستانوبلوچستان بویژه زاهدان تقاضا کرد «ضمن حفظ آرامش و خویشتنداری، از هر نوع حرکت و عملی که باعث ناامنی میشود پرهیز کنند.»
ریشههای ناگفته ماجرای دیروز
همانطور که از متن بیانیه مولوی عبدالحمید پیداست، او این حمله تروریستی را صریحاً محکوم نکرد بلکه تلاش کرد با آوردن این گزاره که «تاکنون ابعاد آن برای بنده مشخص نیست» به نوعی موضع بینابینی و چه بسا بیطرفی اتخاذ کند. اما آیا این همان موضع و رویکردی نیست که دستکم در 10 ماه گذشته، شرایط امنیتی، اجتماعی و انتظامی زاهدان را پرتلاطم نگه داشته است؟ کلانتری 16 زاهدان، همان مکانی است که هشتم مهرماه سال گذشته، شاهد درگیری برخی با نیروهای فراجا در این محل بود. در آن حمله نیز مشابه رویداد دیروز، گروهی قصد تخریب دیوار کلانتری و ورود به آن را داشتند که با مقاومت نیروی انتظامی مواجه شدند.
این درگیری موجب کشته شدن برخی عوامل و نیز شهادت برخی افراد بیگناه شد. اما نکته اینجاست که در هفتهها و ماههای بعد، بررسی ابعاد مختلف این حادثه از سوی نهادهای مسئول در دستور کار قرار گرفت که باعث عزل فرمانده انتظامی زاهدان و رئیس کلانتری 16 این شهر و نیز دلجویی از خانواده کشته شدگان شد. به رغم این پیگیری و شجاعت سازمانهای مسئول در اعلام قصور عوامل انتظامی و نیز عزل و تشکیل پرونده قضایی برای آنان، آنچه باعث شد این مسأله همچون زخمی کهنه باقی بماند، مواضع و اظهارات نیشدار امام جماعت مسجد مکی زاهدان بود.
این وضعیت به گونهای بود که هر هفته پس از خطبههای نماز جمعه مولوی عبدالحمید، شهر زاهدان شاهد ناآرامیهایی بود که گه گاه با سنگ پراکنی به مقرهای انتظامی هم همراه بود. به عبارت دیگر، اغتشاشات در زاهدان، همزمان با اغتشاشات در تهران آغاز شد، اما به رغم پایان اغتشاشات در تهران و سایر شهرها، هر جمعه و دقیقاً پس از پایان نماز جمعه در مسجد مکی، این شهر شاهد ناآرامیهای پراکنده بود که جملگی از نمازجمعه اهل سنت این شهر آغاز میشد.
تلاش برای تداوم فتنه زاهدان
عوامل مسجد مکی فقط به این امر بسنده نکرده و دست به تحرکات دیگری هم زدند که بازداشت خودسرانه و شکنجه یک فرد اهل سنت به اتهام تلاش برای مسمومیت عبدالحمید از آن جمله است. هرچند عوامل این اقدام و نیز شایعه پراکنان، از جمله نوه مولوی عبدالحمید بازداشت شدند، اما جریان مستقر در این مجموعه، با ابزارهای رسانهای، همچون شبکه اینترنشنال و تلویزیون وهابی کلمه، که هر جمعه خطبههای عبدالحمید را به صورت مستقیم پوشش میدهد، تلاش وافری برای زنده نگه داشتن فتنه زاهدان از خود بروز دادند. در این میان، برخی فتنه گران که خود را در رصد اطلاعاتی و امنیتی یافتند، ناچار شدند که گریختن را انتخاب کنند که مولوی عبدالغفار نقشبندی از آن جمله است.
اما این فرد فراری، روز گذشته چهره واقعی خود را نشان داد و تلاش کرد حمله تروریستی به کلانتری 16، به یک جنگ شهری در زاهدان تبدیل شود. آنطور که شبکه بیبیسی از وی نقل کرده است، نقشبندی در توئیتر نوشت: «طبق اخبار موثق، فداییان بلوچ کلانتری 16 زاهدان را که عامل فاجعه خونین زاهدان بود به رگبار بستهاند. از این رو ممکن است هر آن، نیروهای (...) رژیم به همین بهانه به سوی مسجد مکی بروند. از جوانان زاهدانی درخواست میشود گرداگرد مسجد حلقه بزنند.»
مسئولیت مولوی عبدالحمید
برخلاف ادعای نقشبندی، هیچ کس حمله تروریستی دیروز را به قوم بلوچ، که اقوامی ایرانی، اصیل و معتقد و پایبند به جمهوری اسلامی ایران هستند نسبت نمیدهد. اتفاقاً همه میدانند که این قسم اظهارات، نوعی زمینهسازی برای تداوم فتنه در زاهدان است، آن هم از سوی کسانی که خود فرار را بر قرار ترجیح دادهاند. باوجود این، حمله تروریستی دیروز، هشدار و اتمام حجت با کسانی است که همچنان میخواهند بر تنور اختلافات بدمند، کینهورزی کنند و امکاناتشان وسیلهای برای بروز ناامنی در منطقه شود. به عبارت دیگر، خطبههای هفته بعد نمازجمعه مسجد مکی زاهدان، مشخص خواهد کرد که آیا تروریسم مسلح محکوم میشود یا اینکه برخی همچنان بر زمینهسازی ناامنی اصرار دارند و صرفاً دامان خود را مبری خواهند کرد! /ایران
تروریسم کور در زاهدان
درگیری با هلاکت تروریستها و شهادت دو مامور ا نتظامی به پایان رسید
مهدی بیک اوغلی: در نخستین ساعات روز گذشته، خبر انجام حمله تروریستی در زاهدان در راس اخبار کشور قرار گرفت. بر اساس اعلام رسانهها، صبح دیروز تعدادی افراد مسلح به کلانتری 16 واقع در جنوب مصلای اهل سنت زاهدان حمله کردند. گزارشهای خبرگزاریهای تسنیم و فارس حکایت از آن داشت که این افراد مجهز به کمربند انتحاری بودند که دو نفر اقدام به انفجار کردند، اما معاون استاندار سیستان و بلوچستان گفته عامل انتحاری در کار نبوده است و افراد تنها اقدام به پرتاب نارنجک به کلانتری کردهاند. در ادامه عنوان شد که با ورود نیروهای امنیتی، درگیری در کلانتری ۱۶ زاهدان پایان یافت و طبق گزارش پلیس تروریستها به هلاکت رسیدند. اغلب افراد و گروههای اثرگذار در منطقه از جمله مولوی عبدالحمید ضمن اعلام برائت از تروریستها خواستار اتخاذ تدابیر لازم برای عدم تکرار چنین حوادثی شدند. اما ناآرامیهای زاهدان از کجا نشات میگیرد؟ شکافی که باعث شده گروههای تروریستی از طریق آن اقدام به انجام عملیات تروریستی کنند، از کجا ناشی میشود. «اعتماد» در گفتوگو با احسان هوشمند تلاش کرده نوری به ابعاد پنهان موضوع بتاباند.
خبر تلخ حادثه تروریستی در زاهدان، کشور را در غم و اندوه و خشم فرو برد.این رخداد را چطور تحلیل میکنید؟
بر اساس اخبار تا این لحظه به دلیل حرکت تروریستی روز گذشته زاهدان، 2 نفر از نیروهای انتظامی در کلانتری 16 زاهدان مجاور مصلای زاهدان و 4 نفر از ضاربان کشته شدهاند. ضمن اعلام تاسف و محکوم کردن این حرکت تروریستی و تسلیت به خانوادههای شهدای این حادثه و آرزوی بهبود برای زخمیان امیدواریم که چنین حوادثی در کشور در آینده رخ ندهد. خوشبختانه اغلب گروههای اثرگذار دینی، مدنی، سیاسی و... کشور نسبت به این حادثه برائت جستند و در صفوفی متحد حادثه تروریستی را محکوم کردند. در عین حال، اما لازم است پس از فروکش کردن آتش این بحران، ریشهیابی چرایی بروز این نوع حوادث در تیررس رسانهها و محافل تخصصی قرار بگیرد.
به نظر شما ریشههای چنین بحرانهایی چگونه ظهور و بروز مییابند؟
یکی از مهمترین وظایف هر ساختار حکمرانی ایجاد رضایت عمومی و جلوگیری از رشد نارضایتی در هر شکل و شمایلی است. طی 9 ماه گذشته، شاهد رویدادهایی در استان سیستان و بلوچستان بوده و هستیم که باعث ایجاد برخی نارضایتیها شده است. واقع آن است که پس از ماجرای جمعه خونین زاهدان در مهر 1401 که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنان در زاهدان شد تا به امروز برای حل و فصل کامل این بحران، گامهای اساسی برداشته نشده است. پس از حادثه تلخ مهرماه 1401 در زاهدان برای نخستین بار حاکمیت پذیرفت که هیات تحقیق و تفحصی را به منطقه اعزام کند. متاسفانه بهرغم گذشت 9 ماه از آن رخداد، هنوز مجازاتی متناسب با آن اتفاقات خونین پیشبینی نشده است. شکافی که باعث افزایش نارضایتیها در این منطقه شده است.
اما هم نماینده ولی فقیه در استان و هم سایر مسوولان ارشد پذیرفته بودند که سوءمدیریتهایی از سوی مقامات محلی در این ماجرا رخ داده است. در واقع در مقطع ابتدایی بروز بحران، تلاش شد مطالبات مردم دنبال شده و روند شفافی در پیگیری پرونده ایجاد کنند.
حاکمیت در آغاز ماجرا، برخورد مناسبی با موضوع داشت. در گام نخست نمایندگان دولت سیزدهم و سپس آقای علیاکبری برای تحقیق و تفحص راهی منطقه شدند و راهبردهای مناسبی را پایهریزی کردند. اما در ادامه مسوولان استانی و منطقهای نتوانستند، این روند را با همان دست فرمان اولیه، ادامه بدهند و موضوع به خوبی مدیریت نشد. احکام اولیه مقاماتی که سوءمدیریت داشتند، متناسب با ابعاد حادثه نبود. به عبارت روشنتر، ابتکار عملهای جدی برای کاهش این شکافها برنامهریزی نشد. به دلیل همین شکافها بود که پس از نمازهای جمعه، زاهدان و برخی دیگر از شهرهای استان، شاهد بروز برخی انتقادات بودند. اما تعمیق این نارضایتیها روی دیگری هم دارد؛ صفوف خدمات و ارزاق عمومی از جمله نان (بنا به شایعاتی سهمیه آرد در این استان کاهش یافته، البته دولت تکذیب میکند) روح و روان مردم را آزرده خاطر ساخته است. صفهای طویل نان در شهرهای مختلف استان و قطعی گاه و بیگاه آب و گاز و... باعث افزایش گمانهزنیهای منفی در استان شده است. مثلا خبری منتشر شد که در سراوان دو شهروند (ایرانی و افغانی) در صف نان با هم درگیر شده و نهایتا یک نفر به دلیل همین درگیری کشته شد. مقامات دولتی در استان از یک طرف باید ارایه خدمات را تسریع میبخشیدند و از سوی دیگر برای ریشهیابی حادثه اقدام میکردند.
یعنی شما معتقدید دشمنان بیرونی و گروههای تروریستی از این نارضایتیهای داخلی سوءاستفاده میکنند؟
مساله این است که این وضعیت ملتهب، میتواند منجر به یارگیری، جذب نیرو، حاشیهسازی، رادیکالیسم و... به نفع دشمنان خارجی شود. در این شرایط صدا و سیما هم نتوانست در سطوح ملی و استانی، فضای گفتوگوی شفاف و انتقادی فراهم کند. بر اثر این خلأ، رسانههای خارجی ابتکار عمل را در دست گرفتند و مرجعیت رسانهای را به خارج منتقل و از آنجا خوراک فکری خود را تزریق کردند. اگر فضای گفتوگو در کشور شکل بگیرد، هموطنان ما از طریق گفتوگوی نخبگانی، کارشناسی و میدانی میتوانستند دریچههای تازهای به سمت درک مشترک و کاستن از رفتارهای رادیکال پیدا کنند. در این دوره 9 ماهه اما به جای ایجاد فضای تعامل بهطور دایم بر شمار بازداشتیها افزوده شده است. این تصمیمات بر ملتهب شدن فضا کمک کرده. در واقع به جای استفاده از روشهای نرم و رویکردهای گفتوگو محور از برخوردهای سخت برای کاهش مشکلات استفاده شده است. با توجه به حضور احزاب، جریانات و گروههای مسلح در خارج از مرزها، طبیعی است که دشمنان از فضای ملتهب به نفع منویات خود سوءاستفاده کرده و دست به ترور و ناامنی بزنند.
نقش گروههای مرجع و تاثیرگذار در شکلگیری این فضای تعامل و گفتوگو چیست؟
به نظر میرسد زمینههای گفتوگو بین روحانیت سنی و شیعی در استان سیستان و بلوچستان آسیب دیده است؛ این روند باید بهبود یابد. به طوری که در برخی موارد بعضی روحانیون خواستار برخوردهای تند با طرف مقابل میشدند. حتی پس از حادثه تروریستی دیروز، برخی رسانهها تلاش کردند تا موضوع را به تفاوتهای دینی و مذهبی مرتبط کنند که به نظرم درست نیست و زمینههایی را در اختیار گروههای رادیکال و تروریستی قرار میدهد. این در حالی است که پس از حادثه روز شنبه روحانیون دو طرف، این رفتارها را محکوم کرده و از هر نوع خشونتی تبری جستند. این روند باید در آینده هم ادامه داشته باشد تا شکافها پوشش داده شود. بنابراین میتوان ریشههای مشکلات را در ابعاد ملی و منطقهای تحلیل کرد. در ابعاد ملی هنوز فرهنگ گفتوگو و دستیابی به یک درک مشترک شکل نگرفته و در سطح منطقهای هم از یک طرف به نیازهای رفاهی و روتین مردم توجه نشده و از سوی دیگر برنامهریزی برای مجازات متخلفان صورت نگرفته است.
برای عبور از این چالشهای تشریح شده چه راهحلی را پیشنهاد میکنید؟
وقت آن رسیده است که دولت ابتکار عمل را به دست بگیرد و با شماری از نخبگان و روحانیت اهل بلوچستان راه تعامل را به صورت جدی و هدفمند باز کند. بیانیه روز شنبه مولوی عبدالحمید در برائت جستن از تروریستها و محکومیت این حادثه هم حایز اهمیت است. ایشان تاکید کردند که مطالبات باید از طریق راههای مسالمتآمیز پیگیری و طرح شوند. نکته مهم دیگر بحث تعامل نخبگان ملی است. در برخی موارد، فضای استان چنان سنگین شده و شکل امنیتی به خود گرفته که راه رفت و آمد نخبگان و کنشگران سیاسی و ملی به منطقه، گفتوگو با مولوی عبدالحمید، سایر روحانیون و مسوولان استانی بسته شده است. عملا گروههای میانجی که میتوانند دیدگاهها را به هم نزدیکتر کرده و احیانا راهحلهایی را از طریق تعاملها استخراج کنند قادر به میانداری و میدانداری و ایفای نقش خود نیستند. متاسفانه میدانداری به رسانههای تندروی داخلی و خارجی سپرده شده است تا بر عمق این شکافها افزوده شود. به نظر میرسد عقلانیتی که لازم است در چنین فضایی برای کاهش هزینهها، رنجها و آلام، دردها، شکافها و... توسط نخبگان سیاسی (اعم از نخبگان درون سیستم و بیرون سیستم) به کار گرفته شود، مشاهده نمیشود. تاکید میکنم ظرفیتهای مدنی و اجتماعی استان سیستان و بلوچستان بسیار بالاست و از طریق آن و به وسیله تعاملات منطقهای میتوان راهحلی برای عبور از مشکلات موجود یافت. اعزام چند گروه محقق، کارشناس و حقیقتیاب با اختیارات قابل توجه برای گفتوگو با گروههای اثرگذار و ارایه راهحلهایی مانند آزادی زندانیان، کاهش فشارها و مجازات برخی مسببان حوادث اخیر آرام آرام میتواند فضا را به سمت تعامل و بازگشت به شرایط عادی شکل بدهد در غیر این صورت، استمرار این وضعیت به گسترش بیاعتمادی و در ادامه افزایش فعالیت گروههای تندرو و تروریستی منجر میشود.
مشکلات توسعهای و منطقهای در شمال و جنوب استان تا چه اندازه در ایجاد این شرایط نقشآفرین بوده است؟
طی سالهای گذشته تلاش شده بین دو بخش استان شکاف اجتماعی و مذهبی تقویت شود. بخش شمالی استان محل سکونت هموطنان سیستانی و زابلی است و عموما اهل تشیع هستند و بخش جنوبی استان هم اکثرا محل سکونت هموطنان سنی مذهب ایرانی است. دشمنان تلاش زیادی کردهاند تا شکاف میان این دو بخش افزایش یابد. مثلا مساله کمبود آب بیشتر مربوط به بخش شمالی استان و شهر زابل است که به دلیل عدم تخصیص حقابهها توسط طالبان ایجاد شده است. سیستان یکی از مهمترین حوزههای تمدنی ایران زمین است. کمبود آب باعث افزایش نارضایتیها در منطقه شده است.
بهرغم همه وعدههای دولت سیزدهم، هنوز طالبان سهم آب این منطقه را تخصیص نداده است. در این میان اما عدهای بر آنند که از طریق روحانیت زابل (که اهل تشیع هستند) علیه روحانیت اهل سنت، موضعگیریهایی بشنوند که هرگز به نفع حل معادلات منطقه نخواهد بود و باعث عمیقتر شدن شکافها میشود. این تصمیمات کمکی به افزایش تعامل در منطقه نمیکند و میتوان با تدبیر بیشتری در این خصوص برنامهریزی کرد. لازم است گفتوگوهایی با مولوی عبدالحمید و سایر چهرههای اثرگذار منطقهای برنامهریزی شود تا راهکاری تعاملی پیدا شود. برخی سختگیریها در موضوعات اجتماعی و اقتصادی (مثلا سوختبری و...) این پالس را به افکار عمومی منطقه ارسال کرده که سیستم انعطاف لازم برای تعامل و گفتوگو ندارد و به دنبال آن است که با استفاده از روشهای سلبی معادلات را حل و فصل کند. این در حالی است که برخی گروههای تکفیری و تروریستی در بیرون مرزها (پاکستان) به دنبال پیدا کردن منافذی هستند تا از طریق آن بتوانند به امنیت کشور ضربه وارد کنند. عملیات تروریستی روز شنبه در مسیر چنین تلاشهایی برنامهریزی شده است.
اغلب گروه های اثرگذار دینی، مدنی، سیاسی و...ایرانی از حادثه تروریستی زاهدان برائت جستند.
پس از ماجرای جمعه خوانین زاهدان در مهر 1401که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنان شد تا به امروز برای حل و فصل کامل این بحران، گام های اساسی برداشته نشده است.
صف های طویل نان در شهرهای مختلف استان و قطعی گاه و بیگاه آب و گاز و....باعث افزایش گمانه زنی های منفی در استان شده است.
این وضعیت ملتهب ، می تواند منجر به یارگیری، جذب نیرو، حاشیه سازی، رادیکالیسم و....به نفع دشمنان خارجی شود.
صدا و سیما هم نتوانست در سطوح ملی و استانی، فضای گفتوگوی شفاف و انتقادی فراهم کند.
لازم است گفت وگوهایی با مولوی عبدالحمید و سایر چهره های اثرگذار منطقه ای برنامه ریزی شود تا راهکاری تعاملی پیدا شود.
برخی سخت گیری ها در موضوعات اجتماعی و اقتصادی (مثلا سوخت بری و...)این پالس را به افکار عمومی منطقه ارسال کرده که سیستم انعطاف لازم برای تعامل و گفت وگو ندارد. /اعتماد