سرویس های جاسوسی دشمن پشت این ماجرا هستند
حجت الاسلام والمسلمین «سید محمد نقیب» که به عنوان کارشناس در این نشست حضور پیدا کرده بود در ابتدای سخنان خود گفت: «انگیزهها در بحث قرآن سوزی و اتفاقاتی که اخیرا افتاده و اهانتهایی که به قرآن میشود، یکی نیست. وقتیکه به تاریخ قرآن سوزی نگاه میکنیم، شاید این عنوان نباشد اما مقابله با قرآن از زمان خود پیامبر آغاز میشود. از زمان نزول قرآن مقابله با قرآن آغاز میشود با انگیزه های مختلف؛ یک دسته از کسانیکه مخالفت میکنند یهودیان هستند که انگیزههای خاص خودشان را دارند، یک دسته از کسانی که مقابله میکنند مشرکین، منافقان و کافرانند که آنها هم انگیزههای خاص خودشان را دارند.»
ایشان ادامه داد: «از این تقابلها میرسیم به قرآن سوزی در قرون وسطی، در جریان اندلس اتفاقاتی داریم که نتیجتا دستور به قرآن سوزی داده میشود و قرآنها به مقدار زیادی سوزانده میشود. بعد از آن هم که همینطور جلوتر میآییم، میبینیم این تقابل ادامه دارد اما بعد از جریان انقلاب اسلامی این حرکت شدت بیشتری میگیرد. یعنی بهنظر میآید انگیزهها بیشتر جنبه سیاسی پیدا میکند تا جنبههای دیگر یعنی حرکتی که انقلاب اسلامی در جهان ایجاد میکند و گسترش اسلام اتفاق میافتد»؛
رئیس دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم گفت: «اولین تقابل در سال شصت و هفت جریان سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی است که پیش میآید بعد از آن هم بحث کاریکاتورهایی که کشیده میشود، اهانتهایی که میشود - که نباید پیامبر و قرآن را از هم جدا ببینیم که اینها تقابل مشترکی هستند – سپس عکسالعملهایی که نشان داده میشود، بعد هم جریان یازده سپتامبر و مسائل دیگر که همه اینها را باید مرتبط با هم ببینیم و نمیشود از هم جدایشان کنیم و این اتفاقات اخیری هم که دارد میافتد، باز هم نشان از گسترش اسلام در اروپاست و اینکه یک فرد عراقی الاصل مثلاً سوئدی میآید اینکار را انجام میدهد.»
دکتر نقیب با بیان اینکه سرویس های جاسوسی کشورهای بیگانه پشت این ماجرا هستند گفت: «نمیشود این را بدون پشتوانه دید؛ اینکه پلیس یک کشور میآید حمایت میکند و حتی با کسانیکه میخواهند با آن فرد مقابله کنند برخورد میکند، این نشان میدهد یک جریانی پشت این قضیه است، حالا چه سرویسهای جاسوسی، چه جریانهای سیاسی و چه حتی دولتهایی پشت این قضیه هستند. این اتفاقات بیشتر جنبه سیاسی پیدا میکند و این جنبه سیاسی هم ادامهدار است و چیزی نیست که تمام شود، چون میخواهند عکسالعمل مسلمانان را ببینند که در دنیا چه برخوردی میکنند و حتی آن کسانیکه میآیند و به سوزاندن کتابهای آسمانی دیگر تهدید میکنند.»
رئیس کمیسیون قرآن و علوم انسانی مجمع علوم انسانی اسلامی گفت: «اگرچه ما باورمان این است که متون مقدسی که الان در ادیان دیگر هست، قطعاً تحریف شدهاند ولی در هر صورت ما اهانت به همین کتابها را هم جایز نمیدانیم، چون یقیناً برخی از آنها، همان آموزههای دینی و آموزههای قرآن و سنت ما هستند و در واقع جدا از آن نیست، برای همین ما اهانت به همین کتاب مقدس را هم جایز نمیردانیم. آیات قرآن هم که نگاه میکنیم «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ»؛ یعنی در دین اسلام به این صورت است که ما به همه کتابهای آسمانی اعتقاد داریم و باور داریم و احترام میگذاریم، همانطوری که به همه پیامبران الهی باور داریم، اعتقاد داریم و احترام میگذاریم «لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ»؛ فرقی هم بین پیامبران الهی وجود ندارد الّا اینکه خود خداوند بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر فضیلت داده است.»
ایشان در ادامه گفت: «قرآن در دو مکان مختلف به این مسئله مقابله با قرآن پرداخته است. خداوند نور را هم برای قرآن بهکار برده است، هم برای خود پیامبر(ص) و هم برای امام(ع) بهکار برده است که در بعضی روایات ما خود واژه نور را در «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» آمده است. یعنی «وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَةِ»؛ در سوره توبه فرمود «یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ» در سوره صف فرمود: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ» و در ادامه میفرماید: «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» - که حالا یک نکته ای دارد انشاءالله در وقتش عرض میکنم - و در ادامه هر دو آیه می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» خداوند ارادهاش بر این است - این اراده، اراده تکوینی است نه اراده تشریعی - که دین را کامل کند، تمام کند و این کار اتفاق میافتد چون اراده تکوینی خداوند است یعنی از اول خداوند تعیین تکلیف کرده است.»
با ضریب دادن به جریان اهانت به قرآن کریم باید تهدید را تبدیل به فرصت کنیم
در ادامه نشست حجت الاسلام سید محمد رضا نواب، رئیس دانشکده رسانه و ارتباطات دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: «واقعیت این هست که غرب یکی از بزرگترین خطاهای استراتژیک خودش را انجام داد البته دفعه اول نیست اما تکرار این اتفاق اگرچه سخت و دردناک هست برای ما اما دستاوردهای بزرگی برای بشریت و جهان اسلام دارد. مطلب هم اینجاست که به هر حال وحدت آفرینترین نعمت خداوند است که در میان مسلمانان وجود دارد که نقطه اجماع است و به نوعی میتواند محور و جمع کننده همه مسلمانان در مذاهب گوناگون باشد و آنها را حول محور خود جمع کند و این اتفاق ظرفیت خیلی خوبی را برای مسلمانهای جهان ایجاد میکند بهشرطی که بتوانیم و بتوانند از این ظرفیت به نحو احسن استفاده کنند.
ایشان در ادامه گفت: «نکته بعد اینکه به هر حال این اتفاق یک جنگ رسانهای است و مسأله مسأله رسانه است و اقتضائات این جنگ هم اقتضائات رسانهای است. نگاه کنید این اتفاق ممکن است در هر جای دنیا در هر گوشهای در هر کشوری در هر شهری در هر خیابانی اتفاق بیفتد اما اینکه از میان یکی از این تصاویر بسیار زیاد موزاییکی اخباری که در دنیا ایران میشود در هر دقیقه در هر ثانیه اینکه کدام تصویر انتخاب بشود و بعد به کل دنیا مخابره بشود، این بازی رسانه است، این بازیای است که غرب با رسانه دنبال میکند و طبیعتا نوع مواجهه ما با این بازی و با این چینش غرب هم باید چینش رسانهای بشود تا بتوانیم در همان جنگ رسانهای یا جنگ نرم پاسخ خودشان را بدهیم.»
حجت الاسلام نواب ادامه داد: «ما از لحاظ نظری در حوزه رسانه و ارتباطات بحث خیلی وسیع و نظریههای مختلفی داریم. در مورد برجستهسازی نظریههای مختلفی که میتوانیم راجع به آن صحبت کنیم که اینها چطور استفاده میکنند بحثهایی وجود دارد اما نکتهای که مهم است این میباشد که هنوز ما در حوزه علمیه و نگاههایی که به هرحال متداول است بین دوستان هنوز به نظریه واحدی که باید دست پیدا بکنیم، دست پیدا نکردیم. یعنی هنوز گاهی نگاهها به رسانه، نگاه ابزار انگارانه یعنی بین این سه نوع نگاهی که نگاه جورایی بیتین یا نگاه ابزارگرایی یا نگاههای کارکردگرایی.»
عضو هیئت مدیریه انجمن ارتباطات و تبلیغ حوزه علمیه گفت: «هنوز عدهای قایلند که ما باید با همان نگاههای قدیمی سراغ این موضوعات برویم. طبعا ما را نمیبرد به آن سمتی که بتوانیم جواب درخوری به این ماجرا بدهیم. زمانیکه رسانه را به قول «مک لوهان» که میگوید: «رسانه امتداد انسان هست.» ما اگر گوشی موبایل را امتداد یک فرد ندانیم همچنانکه میگفتند اگر امروز ماشین امتداد قدم زدن و پیاده راه رفتن یک انسان، دیوایسها وسایل الکترونیکی و بهطور خاص موبایل را امتداد یک انسان ندانیم و نتوانیم درست برای آن برنامهریزی کنیم، خواه ناخواه در انواع و اقسام این مسائل، با غرب مواجه میشود. یک روز مسأله جنگ شناختی میشود، مردم فراخونده میشوند به خیابانها، یک روز غرب تصمیم میگیرد فلان مسئله را در جهان اسلام پررنگ کند، هر روز ممکن است ما با چالشهای جدیدی مواجه بشیم من معتقدم این اتفاق خیلی اتفاق تلخی بود اما یک بحثی را در تبلیغات اصحاب تبلیغات مطرح میکنند میگویند که بیزوبیزو ما هیچوقت خبر بدی نداریم و هر نوع خبری قابلیت این را دارد که شما از آن بهعنوان یک سوژه مثبت استفاده خودتان را داشته باشید.»
دکتر نواب با اشاره به فرصت عظیمی که می تواند در اسلام شناسی به جای اسلام هراسی نفش ایفا کند گفت: «ایجاد کنیم امروزه وقتی ما میرویم ترِند کلمه قرآن را جستجو میکنیم که ببینیم آقا قرآن در یکسال گذشته چه ترندی داشته؟ چه نگاهها و رویکردهایی به آن بوده میبینیم که در یک بازه زمانی مثلا یک هفتهای در سال گذشته یکدفعه منحنی مثلا صد برابر رشد داشته است. این فرصت عظیمی که یک دفعه برای دنیا مسأله میشود که فلان جوان در اتیوپی، فلان فرد در آمریکا میگوید: «آقا این قرآن چیست؟» اینجاست که من مسلمان باید ببینم چه سهمی دارم از تولید محتوا از تولید محتوا از معرفی قرآن با اسم قرآن یا معارفی که در قرآن وجود دارد. چه نقشی میتوانم ایفا کنم و... اگر رسول الله(ص) شکایت بفرماید که قرآن در قوم من مهجور است، حق دارد.»
همچنین ایشان ادامه داد: «بهخاطر اینکه حجم محتوایی که داریم به دنیا مخابره میکنیم یا تولیداتی که داریم اصلا متناسب با تشنگی و عطش دنیا نیست و لازم است که این محتوا تولید بشود و الحمدالله رب العالمین قرآن بالاترین ظرفیت را برای تولیدات رسانهای و برای تولید محتوا برای هرگونه ذائقه دارد، چه تولید فیلمهای سینمایی و چه تولید معارف و کتب عمیق، چه تک خطیهایی که امروز به نوعی عکس نوشت تولید میشود و محتواهایی که جوانها استفاده میکنند.»
حجت الاسلام نواب گفت: «مهم است اینکه ما بهعنوان یک مسلمانان و شیعه در قدم اول بیایم یک شناختی حاصل کنیم یک خیزشی در شبکههای اجتماعی داشته باشیم، کاری انجام بدهیم ببینیم چه سطحی از محتوا را ما تولید کردیم؟ یعنی در این سکوها و شبکههای اجتماعی مانند اینستا، توییتر، پلتفرمهای مختلف بهدنبال این باشیم ببینیم چقدر محتوای قرآنی بهعنوان مسلمان یا بهعنوان یک شیعه ایجاد کردیم؟ کار سختی نیست، یعنی حالا هم با هشتگانه موتورهایی که تعریف میکنند و کامل میشود پایش کرد که اصلا چه دیتایی تولید شده و نکته مهم اینکه به هر حال همان مطلبی که خدمتتان عرض کردم، ما یک بار هم که شده باید تکلیفمان را با تواناییهای رسانهای مشخص کنیم. سوال میکنم اینجا از عزیزانی که حاضر هستند در جلسه یا آنلاین این برنامه را میبینند، اگر حوزه علمیه قم امروز مالک اپلیکیشن اینستاگرام بود یا مالک توییتر بود یا مالک فیسبوک بود با همه مضرات و همه دیتای صالح یا ناصالحی که در این پلتفرمها موجود است آیا این به نفع حوزه علمیه و به نفع اسلام بود یا به ضرر اسلام؟»
دکتر نواب از فعالیت کم مسلمانان در تولید محتوای قرآن گلایه کرده و گفت: «یعنی امروز اگر ما مالکان بستر بودیم چقدر توان داشتیم؟ چطور شما دیدید در قضیه حاج قاسم سلیمانی یک محتوایی که عکس شهید حاج قاسم را داشت، صفحات خیلی زیادی بسته شد بهخاطر محتوای شهید حاج قاسم و به هر حال زمین بازی آنها دارند تعریف میکنند، اگر ما سراغ این پلتفرمها رفته بودیم و الان مالکش بودیم همچنان که چینیها رفتند چه میشد؟ حالا باید راجع به اینها فکر کرد. بههر حال من معتقدم که ما باید سراغ هوش مصنوعی بریم، باید سراغ توسعه پلتفرمها بریم. نه تنها برای مخابره کلاممان به دنیا، بلکه برای ارتباط خودمان با خانوادمان چون فرزندان ما بیشتر از اینکه حرفهای ما را گوش بدهند از شبکههای ارتباط جمعی از شبکههای اجتماعی دارند استفاده میکنند ما باید سراغ اینها بریم. اگر برای دنیا بازی نسازیم، بازی قرآنی نسازیم، فعالیت قرآنی محتوا تولید نکنیم دنیا برای ما میسازد، دنیا برای فرزندان ما میسازد. معتقدم اگر در جنگ سخت یکی از بزرگترین ارتشهای سپاه یا ارتش یا نیروهای نظامی جهان هستیم با موشکها و پهپادها و وسایل مختلفی که در اختیار داریم، در جنگ نرم ما یک خمپاره هم تولید نکردیم و این خیلی بد است و کاستی برای ما دارد و باعث میشود در اتفاقات مختلف ضربه بخوریم.»
رئیس دانشکده رسانه و ارتباطات دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: «نکته آخر اینکه بههر حال عزیزان آنچه که مهم هست اینکه شما به یک اتفاق چگونه میتوانید ضریب بدهید؟ ممکن است که صد هزار نفر در قم راهپیمایی بکنند ولی هیچکس در دنیا متوجه نشود. چگونه شما میتوانید به این فعالیتها ضریب بدهید؟ همچنانکه یک نفر در سوئد یک نفر در دانمارک، یک اتفاق کوچک میافتد و دنیا را مطلع میکند، ممکن است افراد زیادی جمع بشوند در جایی کسی مطلع نباشد، این مساله یک مساله رسانهای است. من از مجموعه راسخون تشکر میکنم که با یک نگاه جدید، با یک نگاه جالب به این مسئله پرداخت؛ انشاءالله که رفته رفته همه به هم کمک کنیم که تولید محتوا و توان ما توسعه پیدا کند. دست شما درد نکند حاج آقا نقیب، خیلی تشکر میکنم.»
سوالات طرح شده توسط مخاطبان پرتال راسخون که توسط اساتید پاسخ داده شد را در زیر میخوانید
به چه دلیل برخی از افراد تصمیم می گیرند قرآن را بسوزانند و به قرآن توهین کنند و دلیل آن از نظر فردی، اجتماعی و سیاسی چیست؟
در بحث قرآن سوزی بستگی دارد به اینکه این اتفاق در کجا دارد می افتد و این انگیزه ها چیست. گاهی وقت ها انگیزه ها برمی گردد به عدم توانایی مقابله با قرآن یعنی وقتی می بینند قرآن یک حرکتی ایجاد کرده است و اینکه بنای نظام جمهوری اسلامی بر قرآن بوده و محور، قرآن است و لذا این گسترشی که اتفاق افتاده است، پیامی که انقلاب به جهان صادر کرده و حرکتی که در دنیا ایجاد کرده و اینکه قرآن نقطه محوریِ بین همه مسلمانان است، می خواهند جلوی این حرکت را بگیرند و می آیند این حرکت مقابله ای را ایجاد می کنند. گاهی وقت ها هم بحث اسلام هراسی است؛ همین اتفاقاتی که در دنیا می بینید، گروه هایی مثل داعش و وهابیت و... می آیند و به اسم قرآن یک وحشتی را و یک هراسی را نسبت به مسلمانان در دنیا ایجاد می کنند و تمام استدلال هایشان هم به آیاتی از قرآن است. ما آیاتی در قرآن داریم که جزء متشابهات اند و معمولاً این فرقه ها و گروه های انحرافی از این دسته از آیات هم استفاده می کنند. این سبب می شود یک هراسی را ایجاد کنند، یک انگیزه ای را ایجاد کنند که یک افرادی بیایند و این کارها را انجام دهند.
یک نکته دیگر هم بحث تقدس زدایی است که در غرب بعد از رنسانس در رابطه با متن مقدسشان اتفاق افتاد و این اتفاق را هم می خواهند در بین مسلمانان رقم بزنند. حالا بعضی از روشنفکران دینی آمدند یک حرکتی را ایجاد کردند، حرف هایی را در رابطه با قرآن زدند، انتصاب قرآن را به لحاظ لفظ به پیغمبر دادند، در واقع یک نوع تقدس زدایی کردند؛ قرآن سوزی هم می آید یک نوع دیگری تقدس زدایی می کند، می خواهد بگوید شما این باوری که نسبت به قرآن داشتید که اگر کسی مثلاً با آن مقابله کند، چه اتفاقی برایش می افتد، ببینید الان ما آتش زدیم، هیچ اتفاقی هم نیفتاد یعنی یک نوع تقدس زدایی و از بین بردن مرجعیت قرآن اتفاق می افتد، همان کاری که در دوره رنسانس در غرب در رابطه با کتاب مقدس اتفاق افتاده است و یک نوع تقدس زدایی می کند.
و یکی هم بحث های سیاسی و رسانه ای و ایجاد تنش که در دنیا دارد اتفاق می افتد و نشان دادن اینکه حساسیت ها کجاست. حساسیت هایی که مسلمانان دارند و چه بسا تحریک قومیت ها، مذهب، دین و اینکه افرادی را تحریک کنند بیایند کتاب مقدس آتش بزنند یا یک حرکتی انجام دهند یا مثلاً بعضی کشورها که رفتند بعضی کلیساها را تخریب کردند و آتش زدند و از این دست اتفاقاتی که افتاد و دامن زدن به اختلافات مذهبی و دینی که در بین اقوام مختلفی که در یک کشور خصوصاً کشورهای مسلمان دارند زندگی می کنند. خود همین ایجاد تنش ها می تواند جزء عوامل و انگیزه های بحث آتش زدن قرآن باشد. ولی اتفاقات اخیر شخصی نیست و اینکه یک فرد می آید این کار را انجام می دهد قطعاً یک فرد نیست بلکه دولت ها، سرویس های جاسوسی و مباحث مختلفی هستند که پشت این قضیه ایستاده اند برای ایجاد تنش بین اقوام مختلف مسلمانان یا ادیانی که در کشورهای اسلامی هستند.
تأثیر مثبت و منفی قرآن سوزی بر جوامع و افراد غیر مسلمان چیست و آیا قرآن سوزی می تواند تأثیر خاصی بر مردم جهان بگذارد؟
شما وقتی میزان جستجویی که روی خود کلمه قرآن در طول یک سال گذشته را دنبال کنید، در یک برهه خاصِ یک هفته ای با این اتفاق مواجه می شوید که یک جهش صد برابری دارد، این را در گوگل ترند یا جاهای دیگر می توانید دنبال کنید. این اتفاق یک ظرفیتی را ایجاد می کند برای مسلمان ها، برای اینکه کسانی که ممکن است که قبلاً نام قرآن را نشنیده باشند یا با معارف قرآن آشنا نباشند، یک اطلاعاتی در اختیارشان قرار داده شود که این اطلاعات موجب آشنایی بیشتر آنها با معارف و قرآن شود و طبیعتاً یک ظرفیت مناسبی برای معرفی و نشر فرهنگ قرآن است.
دولت ها و سازمان های بین المللی در مقابل قرآن سوزی چه وظایفی دارند و آیا به وظایفشان عمل می کنند؟
دولت ها را باید جدا کنیم و از دولت های غربی هم نباید انتظار داشته باشیم کما اینکه این کار را هم نکردند، سازمان های بین المللی هم این کار را نکردند. باید بین مسلمانان برای مقابله با این کار یک اتحادی ایجاد شود یعنی قدرت مسلمان ها مخصوصاً در بحث رسانه آنقدر زیاد شود و آنقدر قوی شویم که بتوانیم پیاممان را به راحتی مخابره کنیم و به جهان برسانیم، از یک طرف دولت های اسلامی خودشان باید در این موضوع یک اتحادی پیدا کنند و بتوانند مقابله کنند. به هر حال از دولت های غربی غیر از ایجاد تنش، نباید انتظار دیگری داشته باشیم؛ در همین کاری که الان دارند انجام می دهند، ممکن است دولتش بیاید مثلاً محکوم کند کما اینکه سوئد فکر کنم این کار را کرد و در مذاکرات تلفنی که با بعضی از افراد داشتند، محکوم کردند ولی عملاً دوباره پلیس شان همان کار را دارد ادامه می دهد، در کشورهای دیگر هم همینطور است حالا یا اسمش را آزادی بیان می گذارند یا تفکیک قوا و به یک شکلی خودشان از زیر این مسئله در می روند، عملاً دارند آن کار را انجام می دهند؛
لذا انتظاری از آنها نداریم ولی دولت های اسلامی باید اتحاد و قدرت بیشتری داشته باشند، در ایران هم حوزه علمیه طبیعتاً باید این قدرت را بیشتر داشته باشد و بتواند به راحتی در مقابل این قضیه بماند و حرف خودش را بزند و مخابره کند، استدلالش را داشته باشد اما فعلاً ما تا این مسیر هنوز راه داریم؛ اینکه آنها به راحتی حرفشان را می زنند، یک نفر حرفش را می زند و کل دنیا دارد می فهمد، ولی در خیلی از کشورها راهپیمایی شد، اعتراض شد، شاید خیلی ها در کشورهای دیگر مطلع نشدند.
سرویس های جاسوسی و شاید در رأس آنها موساد، در پشت این اقدامات باشند اما دولت سوئد از لحاظ سیاسی از این حربه دارد استفاده می کند برای امتیازگیری از جهان اسلام؛ شما می بینید در بحث عضویت سوئد در ناتو، دولت سوئد آنجا که خواست، جلوی این اقدامات را گرفت، آنجایی که لازم بود یک باجی را به ترکیه بدهد و نظر ترکیه را جلب کند، خیلی راحت به بهانه اینکه ما نمی توانیم تبعات آن را کنترل کنیم، جلوی این ماجرا را گرفت؛ ولی در یک جای دیگر برای اینکه سوئد به یک نوعی در دنیا دیده شود و کشوری که محلی از اعراب ندارد بخواهد که یک ظرفیتی در چانه زنی در مذاکرات، در گفتگوهای جهانی ایجاد کند یا یک امتیازی را به بعضی از کشورهای مسلمان بدهد که مثلاً ما جلوی این کار می خواهیم بگیریم یا هر چیز دیگری، از این اقدام استفاده می کند و برای سوئد به عنوان کشوری که بحثی ازش در دنیا نبود و در بین جوامع مسلمان هم اهمیتی نداشت، با این اتفاق احساس کرد که یک دستاوردی برای خودش به دست آورده است.
در آن ایام دائماً دوستان با دولت عراق، حالا چه خبرگزاری ها، چه وزارت خارجه مرتبط بودند به خاطر اینکه یک هم افزایی بین کشورهای مسلمان ایجاد شود که متأسفانه از این ظرفیت به نحو احسنت استفاده نشد یعنی این ظرفیت شاید یک مقداری در نوع نگاهی که می توانست برای ما اجماع سازی کند حداقل از نظر سیاسی، یک مقداری سوخت. اگرچه کشورها هر کدام محکوم کردند، صحبت کردند اما جا داشت یک اجتماع فوری بین کشورهای مسلمان صورت بگیرد و ظرفیت های دیگری که متأسفانه از آن درست استفاده نشد و از بعضی از مسئولین خودمان هم گلایه مندیم که از این ظرفیت باید یک استفاده خیلی بهتری برای وحدت کشورهای مسلمان می کردند که استفاده نشد.
با توجه به اینکه عکس های مقام معظم رهبری و سردار سلیمانی هم متأسفانه در کنار قرآن سوزانده شد، نکته این است که چرا تصویر دیگر بزرگان سیاسی اسلام و پادشاه های کشورهای اسلامی یا بزرگان علمی و فرهنگی و سیاسی کشورهای اسلامی در کنار قرآن سوزانده نشد؟ این جای تعجب نیست؟ و چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد؟
قرآن، زیباترین و دوست داشتنی ترین کتاب برای جهان بشریت وقتی به آن جفا می شود، این اتفاق اگرچه تلخ هست اما یک نکته خیلی جالبی که وجود دارد این است که رهبری که چهل سال بعد از زعامتشان در رهبری و در طول انقلاب برای معرفی قرآن و نشر معارف قرآن زحمت کشیدند و همیشه یک نگاه ویژه ای برای معرفی قرآن در کشور داشتند، در یک زمان وقتی به قرآن و ایشان هم زمان جفا می شود، این حداقلش برای ما مسلمان ها یک المان و یک نوع نشانه ای شاید باشد که حضرت آقا نامشان در کنار قرآن در سال های اخیر تثبیت شده و وقتی به ایشان هم جفا می شود، این همراهی و در کنار هم بودن این دو اسم نشان از موفقیت و سعی و تلاشی است که در طول این چهل سال داشتند. تلاشی هم که شهید حاج قاسم سلیمانی در عراق و محور مقاومت داشتند، غرب به طور خیلی جدی به خاطر ضربه و صدمه ای که از ایشان خورده در صدد تلافی و جبران آن بوده است و عکس حاج قاسم را هم از این جهت در کنار قرآن آتش زدند.
این حرکت، از انقلاب ایران شروع شده است بنابراین آقا نماد این انقلاب بعد از امام هستند و دوره زعامت امام یک دوره کوتاهِ حدوداً ده یازده ساله بود. ما اگر این را بخواهیم مقایسه کنیم با دوره مثلاً پیامبری پیامبر و بعد از آن امیرالمؤمنین(ع)، ببینید آن کاری که امیرالمؤمنین(ع) انجام داد «یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ» یعنی آن نقاط تاریکی که بود، در دوره امیرالمؤمنین (ع) روشن شد، آن نفاق ها روشن شد، آن بغض هایی که در سینه ها بود و در دوره پیامبر نمی توانست خودش را نشان دهد، آشکار شد. در دوره رهبری آقا این اتفاق افتاد؛ آن کینه ها و بغض ها که نمی توانست خودش را نشان دهد و آن نقاط تاریک روشن شد. از آن طرف هم آقا از قبل از انقلاب یک دوره تفسیری را در مشهد در مسجد کرامت و در یکی دیگر از مساجد شروع می کند که همان هم منجر به دستگیری آقا و زندان رفتن ایشان و تعطیلی مسجد کرامت می شود و بعد از آن هم تمام سخنرانی های آقا را اگر نگاه کنید می بینید که مبانی قرآنی دارد، بنابراین این دو تا را نمی توانیم از هم جدا کنیم یعنی انقلاب اسلامی را نمی توانیم از قرآن جدا کنیم. اگر عکس آقا می آید در کنار قرآن آتش زده می شود، در واقع نماد جمهوری اسلامی است. نماد یک نظامی است که مبنایش قرآن است.
سوزاندن عکس شهید سلیمانی هم چون نماد دفاعه این نظام است، می آید در کنار این اتفاق می افتد. آنها با اسلام دیگران خیلی مشکلی ندارند، آن اسلامی که با آمریکا کنار می آید، با اسرائیل کنار می آید، با هر ظلمی در دنیا کنار می آید، مردم یمن را اینگونه بلا به سرشان می آورد، مردم سوریه را اینگونه نابود می کند، دنیا با آن اصلاً مشکلی ندارد. آن کسی که می آید قرآن را می سوزاند، سرویس های جاسوسی و دولت های غربی با او مشکلی ندارند و عکس آنها را نمی آورند بسوزانند، این طبیعی است اصلاً هم نباید بسوزانند، دلیلی هم ندارد برای اینکه این کار را انجام دهند و اگر عکس آقا و دیگران را می آورند می سوزانند، علتش این است که اینها قرآن را دارند مطرح می کنند و این حرکت توسط این افراد دارد در دنیا انجام می شود.
در کنار همه اینها یک هدف دیگری ظاهراً در این جریان است و آن اختلاف بین خود مسلمان هاست کما اینکه در روزها و ماه های گذشته دیدیم که در خود کشور ما یک عده به این مسئله واکنش تندی داشتند، یک عده هم واکنش ملایمی داشتند و بین اینها اختلاف بود که چگونه می توانیم واکنش داشته باشیم و حتی اتهاماتی مثل مذهبی صورتی و یا مذهبی سازشگر هم در این موضوع مطرح شد. آیا راهی هست برای جلوگیری از این اختلافات بین مسلمان ها و آیا یک روشی هست که پیش بگیریم و بدانیم که این عکس العمل در مقابل توهین به مقدسات مناسب هست؟ برای این موضوع راه حلی وجود دارد؟
نواب: نکته اول اینکه اساس این اقدام، تبعاتی که می تواند برای جامعه اسلامی داشته باشد، تبعات وحدت آفرین است، چون برای همه مسلمان ها یک نقطه اجماع است. نکته دوم اینکه باید به همه افکار و همه جریانات سمت و سو داد که به سهم خودشان به مقابله بپردازند، هر کسی به هر میزانی که می تواند و طبیعتاً گرایش ها و افکار مختلف می توانند به یک نوعی با این اقدام مقابله و مخالفت کنند. یک سری اقدامات تند و تندروی هایی که می تواند برای جامعه اسلامی مضر باشد، حکومت ها باید جلوی آن را بگیرند؛ چه می خواهد در پاکستان باشد، چه کلیساسوزی باشد، چه در ایران باشد یا هر جای دیگر! این طبیعتاً وظیفه حکومت ها و دولت هاست که بتوانند جلوی این را بگیرند؛ اما اینکه هر نوع فکری و هر نوع نگرشی وارد این صحنه بشود و بتواند یک مقابله معناداری با این جریان کند، این باید تقویت شود و باید کمک کنیم و جریان بدهیم که همه وارد این تقابل بشوند.
نقیب: اگر این نوع حرکت های مقابله ای، یک نوع رهبری داشته باشد و سازماندهی شده باشد یک مقداری از این اختلافات و چالش ها جلوگیری می کند که حالا ممکن است افرادی بیایند ورود کنند و هر کسی نظری داشته باشد، یکی مثلاً بگوید صورتی، یکی دیگر بگوید سازشگر و یا ممکن است یکی مثلاً بگوید این حرکت ها تندروی است.
در جریان سلمان رشدی، امام سریعاً آمد مسئله را بست یعنی سریعاً یک حکم شرعی داد و برای همه لازم الاجرا شد و همه را مکلف کرد، هیچکس هم دیگر نتوانست در مقابل او حرفی بزند. اگر حوزه علمیه سریعاً وارد شود و یک موضع گیری صریح و جدی داشته باشد، بزرگان ما، مراجع ما، بزرگان دینی ما، بزرگان اسلامی بیایند و یک موضع گیری کنند، همه مسلمان ها وظیفه خودشان می دانند که تبعیت کنند.
مثلاً در جریان مسائلی که در عراق به وجود آمد، آیت الله سیستانی ورود کردند و آن مسئله اختلافات بین شیعه و سنی را بستند یا در مسائلی که بعضی وقت ها در کشور خود ما به وجود آمد، آقا ورود کردند و مسئله را بستند. اگر که رهبران کشورهای اسلامی و رهبران دینی ورود کنند و یک موضع گیری واحد و صحیحی داشته باشند طبیعتاً مسلمان ها تبعیت می کنند اما اگر این موضع گیری صریح اتفاق نیفتد، آن وقت افراد با سلیقه های مختلف ممکن است ورود کنند و آن اختلافات هم ایجاد شود. اگرچه به طور کلی خود این مسئله، مسئله وحدت آفرین است که سبب اتحاد بیشتر مسلمانان می شود.
سؤال بعدی این است که خود غرب آمده برای خودش یک سری مقدسات درست کرده است مثل هولوکاست و همجنس گرایی و... در مقابل توهین یا اعتراض یا نقد نسبت به این جریانات خیلی جدی وارد می شود ولی در مقابل قرآن سوزی هیچ عکس العملی ندارد و متأسفانه آن را آزادی بیان و آزادی اعتراض قلمداد می کند و به نفع خودش استفاده می کند؛ ما چطور می توانیم با این حرکت مقابله کنیم هم در مورد نقد مقدس سازی غربی ها هم در اینکه آزادی بیان حقیقی را بتوانیم در جامعه نشر بدهیم؟
باید مسلمانان مبانی خودشان را بتوانند به دنیا تفهیم کنند، همانطوری که شما آزادی بیان برای تان مقدس است - درست یا غلط - برای خودتان برای همجنس بازی یک مبنایی به عنوان بحث آزادی یا اومانیزم و... درست کردید، ما هم مبانی مان این است و خیلی جدی هم بر مبانی مان بمانیم و آن را برای دنیا تفهیم کنیم و بعد بگوییم اینها مقدسات ماست، اگر توهین شد به مقدسات مان، ما هم دفاع می کنیم.
منتهی آن دفاع، دفاع معقولی باید باشد و به روش درست باشد که خدای ناکرده تندروی ها و اختلافات را درست نکند. به نظر من ما هنوز نتوانستیم این مبانی را به دنیا تبیین کنیم، تفهیم کنیم و جا بیاندازیم. مبانی دینی ما، هم برای خود ما مسلمان ها و هم برای دنیا همچنان جا نیفتاده است و این یک نکته ای است که باید خیلی جدی پیگیری کنیم.
آیا روند افزایشی توهین به مقدسات اسلامی در سال های اخیر می تواند دلیل اقبال مردم کشورهای اروپایی از اسلام و شتاب به سمت مسلمان شدن باشد؟ و با توجه به اینکه کشورهای مطرح اروپایی که تعداد مسلمانان بیشتری دارند، در این مسائل وارد نمی شوند مثل فرانسه، انگلیس و بیشتر، کشورهایی مثل هلند، دانمارک، سوییس، سوئد و... وارد می شوند که ظاهراً تعداد مسلمان هایش کمتر از کشورهای دیگر است، آیا واقعاً می شود این را استنباط کرد که یک نوع اقبالی از سوی مردم کشورهای اروپایی به سمت اسلام صورت گرفته و در مقابل آن برنامه هایی دارند و در کشورهای به اصطلاح دست دوم و سوم اروپایی این کار را دارند انجام می دهند تا در مقابل این اقبال بایستند؟
بی شک هم اکنون رویکرد به اسلام، رویکرد به قرآن در حال ازدیاد است، غرب از این مفهوم و از این معنا می ترسد و تمایلی ندارد این اتفاق بیفتد. اما من احساس می کنم که یک مقدار بحث های سیاسی پشت سر این اتفاقات اخیر است، چه اتفاقاتی که در فلسطین همزمان با این قرآن سوزی افتاد که رویکردها را یک مقداری متوجه این اقدام کند، چه بحث هایی چون امتیازگیری های سیاسی، بحث های ناتو و غیره، به نوعی یک منشأهای این شکلی هم می تواند داشته باشد.
به نظر شما ما به عنوان یک رسانه ای که در سال های اخیر کارهای مذهبی و فرهنگی زیادی داشتیم و جزء دو سایت مذهبی مطرح کشور هستیم، چه کاری در این خصوص می توانیم انجام دهیم و بهترین کاری که پیشنهاد می دهید می توانیم در همین سایت خودمان انجام دهیم چیست؟
یک نکته ای که خیلی وقت ها آن را مطرح می کنم این است که شیعه به جهت اینکه تلاشش این بوده از مظلومیت اهل بیت دفاع کند و باید هم می کرده و درست هم انجام داده است – نمی خواهم بگویم نباید این باشد - بیشتر سرمایه فکری و عقیدتی مان را به این سمت آوردیم و در واقع آن ثقل اکبر که قرآن است، کمتر در بین ما شیعیان مورد توجه قرار گرفته است. در بین اهل سنت این برعکس است، لذا نگاه می کنیم در فلان کشور این تعداد حافظ قرآن هست، اما در کشور ما نیست؛ در فلان کشور این تعداد قرآن چاپ می شود، ولی در کشور ما نیست؛
این تعداد جلسات قرآن در فلان کشور دارد برگزار می شود، ولی در کشور ما نیست. به نظر من مشکل ما به این قسمت کار برمی گردد، ما از مظلومیت اهل بیت می خواستیم دفاع کنیم و باید هم انجام می دادیم و درست هم انجام دادیم، آن کار درست بوده، سر جای خودش، ولی این قسمت را نباید فراموش کنیم یعنی باید بیاییم قرآن را هم به همان شکل گسترش دهیم. چگونه در کشور ما برای اربعین چنین حرکت عظیمی ایجاد می شود، باید برای قرآن هم این حرکت ایجاد شود.
در همین جریان قرآن سوزی در کشورهای دیگر چه حرکت هایی ایجاد شد، اما در کشور ما آن حساسیت به این جدی، مثل عراق، مثل پاکستان یا جاهای دیگر اتفاق نیفتاد، فقط بزرگانی موضع گرفتند یا بعضی گروه های سیاسی موضع گرفتند یا حوزه علمیه موضعی گرفته، اما آن حرکتی که باید در بین مردم ایجاد شود را در کشورمان نمی بینیم. این کار رسانه و سایت هایی چون راسخون است که این حرکت را ایجاد کند.
اگر بخواهم تاکسی بگیرم، سریع می توانم در پلتفرم یک تاکسی بگیرم اما اگر مثلاً یکی از بستگانم فوت کرده و یک روحانی و منبری می خواهم دعوت کنم، پلتفرمی در اختیار ندارم که بخواهم حتی در خود ایران با روحانیت تعامل کنم. این یک ضعفی است که ما در حوزه دینی در ایران داریم. فراتر از این مسئله در حوزه ارتباط مسلمان ها با قرآن پروداکت نداریم، چیزی که مأموریت اوقاف و سازمان های این چنینی است. جوانان قرآنی در سراسر جهان چه پلتفرمی دارند که با همدیگر بخواهند تعامل کنند؟
از سوی دیگر، بحث تولید محتواست؛ مجموعه راسخوان، مجموعه تبیان و مجموعه های مختلف دیگر در کشور زحمات زیادی کشیدند، اما حجم نیازی که در دنیا هست و حجم تولید محتوایی که باید بشود، خیلی بیش از اینها هست. بدنه حوزه علمیه باید با تولید محتوا درگیر شود و چه کسی این ظرفیت را دارد که بدنه حوزه علمیه را در تولید محتوای قرآنی درگیر کند، آموزش دهد، سازماندهی کند؟ این یکی از اقداماتی است که مجموعه راسخون می تواند انجام دهد.
بعضی وقت ها وقتی شما احساس می کنید در جامعه یک مطلبی پرنگ شده است مثلاً گرایش به فلان چیز، تولید محتوایی که در مورد آن مطلب صورت می گیرد، چندین برابر مسائل دیگر است؛ مثلاً پررنگ شدن اربعین به جهت انبوه محتوایی هست که تولید می شود و در شبکه های اجتماعی وایرال می شود ولی در جاهای دیگر مواجه هستیم که یک چنین اتفاقی در خصوص قرآن نمی افتد. بدنه حوزه متأسفانه هنوز با این مطالب درگیر نشده است نه با آن تولید محتوا، نه با آن پروداکت و نه با بحث هوش مصنوعی و پلتفرم ها؛ ما ناچاریم به این سمت برویم یعنی چیزی نیست که یک گزینه ترجیحی یا ایده آل برای ما باشد بلکه یک واجب ضروری هست که ما به این سمت برویم.
به بحث پروداکت جدی فکر کنید، ما نیاز به یک پروداکتی داریم که بتواند مقابل غرب بایستد اگرچه یک سری ها مخالفت کردند. ذائقه مخاطب در طول این سالیان همیشه در حالت تغییر بوده، اگر خاطرتان باشد یک زمانی نرم افزاری بود به نام یاهو مسنجر، بعدها شبکه های اجتماعی دیگر آمدند، بعدها یوتیوب، فیس بوک، بعد اینستاگرام بعد مثلاً تیک تاک؛ ذائقه مخاطب هر پنج سال تقریباً تغییر می کند، وقتی یک پلتفرم جدیدی می آید.
اگر ما در یکی از این تغییر دوره هایی که داریم وارد شویم و پروداکتی مطابق با ذائقه جهانی بیرون بدهیم و بتوانیم یک جایگاهی برای سخن گفتن با دنیا ایجاد کنیم، جایگاهی که ما در آن آزاد باشیم. ما در شبکه های اجتماعی آزاد نیستیم؛ در شبکه اجتماعی که شما نتوانید درباره حاج قاسم پست بگذارید که چند دقیقه بعد بسته می شود، طبیعتاً این شبکه اجتماعی آزادی نیست.
اگر بتوانیم روی یک شبکه اجتماعی یا پلتفرم کار کنیم، می شود امید داشت اتفاقی بیفتد وگرنه با این نگاه اگر پیش برویم و هوش مصنوعی را جدی نگیریم طبیعتاً یک صدای کوچکی، با یک فرقه کوچکی در دنیا می مانیم که کسی صدایمان را نمی شنود، با دنیا هم نمی توانیم تعامل کنیم و خیلی اتفاقات تلخی ممکن است بیفتد.
ظاهراً یک خیّری محل قرآن سوزی در سوئد را خریداری کرده و می خواهد در آنجا مسجد بسازد، با توجه به اینکه این یک عمل پسندیده، شایسته و تأثیرگذار است، ما احساس می کنیم که در کشورهای اسلامی خصوصاً کشور خودمان در مورد مسائل قرآنی هزینه نمی شود حالا چه در آحاد مردم، خیّرین یا خادمین؛ چطور می توانیم مردم را تشویق کنیم که در این موضوع هم وارد شوند و هزینه کنند مثل هیئت ها، مثل حسینیه ساختن ها، در مورد دفاع از قرآن، نشر فرهنگ قرآنی، مسائلی که مربوط به قرآن است و مطمئناً در مقابل این حرکت ناشایست دشمنان اسلام می تواند یک حرکت بسیار خوبی باشد، چطور می شود مردم و خیّرین را تشویق کرد که در این بخش هم وارد شوند؟
ما یک بخشی را مطرح کرده ایم، به درستی هم مطرح کرده ایم، طبیعتاً مردم ما هم تابع بزرگان ما بودند دیگر، موقوفاتشان را به این سمت آوردند و همان یک درصد موقوفات قرآنی هم خیلی هایش مربوط به آموزش قرآن نیست؛ مثلاً شخصی وقفی کرده است که شب های جمعه بیایید سر قبر من قرآن بخوانید که برخی از آن یک درصد هم اینطوری است یا مثلاً وقف کرده است که درآمد این موقوفه صرف خواندن قرآن سر قبر پدر و مادرش شود.
اینکه برای آموزش قرآن وقف شود، برای کارهای قرآنی وقف شود یا برای حفظ قرآن، متأسفانه چنین مواردی نداریم یا خیلی کم است. یک اتفاقی که باید بیفتد، توجیه مردم است، همانطوری که ما یک دوره ای آمدیم، مردم را توجیه کردیم که برای این کارها بیایید وقف کنید، باید مردم را توجیه کنیم که اگر اهل بیت هستند به خاطر این است که قرآن هست که آن ثقل اکبر است بنابراین به قول یکی از دوستان اگر می خواهیم مردم را به وقف تشویق کنیم، بگوییم وقف قرآن و اهل بیت کنید؛ اگر وقف قرآن و اهل بیت شود، این اتفاق می افتد.
الان در کشوری مثل مصر، تمام مساجدشان یک قاری ثابت دارند و همیشه قرآن به شکل زنده پخش می شود، در کشور ما هنوز این اتفاق نیفتاده است یعنی هنوز آن اهمیت قرآن، جایگاه قرآن، آن کاری که قرآن انجام داده است را به مردم تفهیم نکرده ایم. در واقع ما یک جامعه قرآنی نداریم بلکه اجتماعات قرآنی داریم؛
جامعه یعنی گروهی از افراد که در یک هدف مشخص با همدیگر حرکت کنند. ما یک اجتماعات قرآنی داریم یا مسابقات قرآنی برگزار می شود و تمام! یک جمعی از قاری ها در جایی جمع می شوند و قرائت می کنند و تمام! اینکه ما یک جامعه قرآنی داشته باشیم که با یک هدف مشخصی حرکت کنیم و به یک هدفی برسیم، چنین چیزی نداریم. کما اینکه در جامعه روحانیت هم همین اتفاق افتاده است، اجتماعاتی داریم ولی هنوز یک جامعه ای که با آن به یک هدف مشخص بخواهیم برسیم هنور آن اتفاق نیفتاده است.
این موارد باید اتفاق بیفتد یعنی اگر بخواهیم تبلیغ کنیم سایت راسخون می تواند در این زمینه کمک کند، ما به عنوان دانشگاه قرآنی باید این کار را انجام دهیم تمام افرادی که دلشان برای کارهای قرآنی می سوزد باید بیایند و ورود کنند. دانشگاه هایی که مثلاً مربوط به مباحث هنری هستند، می شود در مباحث هنری قرآن را آورد و می شود کارهایی انجام داد که در بخش هنر، قرآن معرفی شود. من حتی با بعضی از این دوستانی که شاعر هستند صحبت کردم گفتم آیا شده است مثلاً شما یک شب شعر قرآنی راه اندازی کنید که مفاهیم قرآن را به شعر بیاورید؟
ما الان شعر آیینی داریم و افرادی داریم در بحث شعرهای آیینی کار می کنند ولی شعر قرآنی داریم؟ کسی که بگوییم این شاعر، یک شاعر قرآنی در کشور است. در بحث های هنری خیلی کار می توانیم انجام دهیم، در فضای رسانه باید کار انجام دهیم، سازمان اوقاف خیلی قدم ها می تواند بردارد. کسانی که می خواهند وقف کنند، وقف قرآن کنند.
با استناد به آیات قرآن، بفرمایید در مقابل هتاکی به قرآن چه کار باید کنیم و وظیفه ما در برابر این رویکرد هتاکانه چیست؟
این حرکت تاریخی که دارد اتفاق می افتد، بر خلاف آن چیزی که بعضی گفته می شود حرکت تاریخ حرکت دورانی است که گاهی وقت ها می گویند تکرار می شود منظور این است که قوانین تاریخی تکرار می شود، مثل قضیه شرطیه است که اگر شرط اتفاق افتاد، جزا و جوابش هم خود به خود اتفاق می افتد. حالا می خواهد در زمان پیغمبر باشد، یا می خواهد در زمان ما باشد، هیچ تفاوتی ندارد؛ یعنی یک قوانینی هستند که اگر اتفاق افتاد، نتیجه اش این خواهد شد؛ می خواهد هر زمانی باشد، باشد. کما اینکه از پیامبر روایتی نقل شده است که آنچه در بنی اسراییل اتفاق افتاد، در قوم من اتفاق می افتد؛ طابق النّعل بالنّعل و القُذّة بالقُذّة؛ بنابراین وقتی می گوییم تاریخ تکرار می شود منظورمان همین است.
ما حرکت تاریخی را نه دورانی می دانیم نه دیالکتیکی، فنری، رفت و برگشتی که بعضی ها مثل کمونیست ها ظاهراً آن را مطرح کردند. حرکت تاریخ از نظر قرآن، یک حرکت مستقیم خطی است، یک سیر مستقیم خطی دارد «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ» یعنی یک حرکتی اتفاق می افتد که البته ممکن است این حرکت یک مقداری نوساناتی داشته باشد یعنی این جاده ممکن است شیب داشته باشد، سر بالایی داشته باشد ولی حرکت، حرکت مستقیم است تا کجا برسد؟ تا برسد به خدا؛ یعنی این حرکت آغاز می شود به حکومت مهدوی که «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» این وعده الهی است، باید به اینجا برسیم و بعدش هم می رسیم به خدا! اگر حرکت تاریخ را در اختیار خدا دانستیم بنابراین این آتش سوزی ها و تمام آن حرکت هایی که در مسیر اسلام قرار می گیرد طبق دو آیه ای که مثال زدم سنت الهی هستند.
در سوره توبه می فرماید که «یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» بعد می فرماید «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» در سوره صف می فرماید «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» اصلاً خداوند نورش را تمام کرده است یعنی کار خودش را انجام داده است این دو آیه، دوتا نکته دارد: یکی نوعِ تحقیر طرف مقابل است که تو فکر می کنی نور خدا مثل نور یک شمع است که می خواهی با فوت کردن خاموشش کنی؟
نور خداوند آنقدر عظیم است که تو نمی توانی این کار را انجام دهی؛ یک نکته ای هم که دارد این است چرا یک جا می فرماید «أَن یُطْفِئُوا» یک جا می فرماید «لِیُطْفِئُوا»؟ جناب علامه یک نکته ای را اشاره می کند در تفسیر المیزان، می فرماید آنجا که می فرماید «أَن یُطْفِئُوا» یعنی خود شخص دارد یک تلاشی می کند که خاموش کند در سوره صف که می فرماید «لِیُطْفِئُوا» یعنی اینها متوسل می شوند به اسباب مختلف برای اینکه نور خدا را خاموش کنند یعنی در نهایت هر کاری انجام می دهند تا نور خدا را خاموش کنند.
«وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» این اراده خداوند، اراده تکوینی است نهایتاً هم چه اتفاقی می افتد؟ «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» قرار است این اتفاق بیفتد. چون قرار است این اتفاق «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» بیفتد، تمام تلاش ها روی این قرار می گیرد. آنهایی که دارند تلاش می کنند که حالا شاید برگردد به گسترش اسلام در کشورهای غربی، واقعیت این است یعنی الان آمارهایی که دارند خودشان ارائه می دهند می گویند تا سال 2050 تقریباً پنجاه درصد جمعیت اروپا مسلمان خواهد بود و این برایشان خطرناک است لذا تلاش ها می آید به این سمت که «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ» اما غافل از اینکه اراده خداوند حاکم بر همه اراده ها است و اراده تکوینی خداوند است و این اتفاق خواهد افتاد «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» و نهایتاً «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» و «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ».