انگلستان و فرانسه بر اساس توافقنامهای معروف به "سایکس ـ پیکو" تقسیم اراضی کرده و فلسطین، اردن، مصر و عراق به قیمومیت انگلستان و لبنان، مراکش، تونس، الجزایر و سوریه تحت استعمار فرانسه درآمدند.
در این میان "آرتور جیمز بالفور" (وزیر امور خارجه انگلستان) که پیشتر به یهودیان وعده سرزمینی برای برپایی دولت خود را داده بود؛ زمان را مغتنم شمرد و با واگذاری فلسطین به یهودیان صهیونیست، پایگاهی نظامی در خاورمیانه احداث کرد تا ضمن کنترل اوضاع منطقه توسط آنها، اجازه هر گونه اتحاد و قدرتافزایی کشورهای عربی در برابر غرب را سلب نماید.
واگذاری سرزمینهای فلسطین به صهیونیستها
در آخرین روزهای پایانی جنگ جهانی اول و آشکار شدن شکست امپراطوری عثمانی، وزیر خارجه وقت بریتانیا (آرتور بالفور) در نامهای به "والتر روتشیلد" (سیاستمدار یهودیتبار) اعلام کرد: دولت اعلیحضرت تأسیس وطن ملی برای ملت یهود در فلسطین را با علاقه دنبال میکند و برای فراهم کردن امکان برپایی آن تمام تلاش خود را خواهد کرد. باید به روشنی دانست که هرگز نباید اقدامی برخلاف و به زیان حقوق مدنی گروههای غیر یهودی ساکن فلسطین یا حقوق و موقعیت قانونی یهودیان در دیگر کشورها انجام شود. سپاسگزار خواهم شد اگر این بیانیه را به سمع اتحادیه صهیونیسم برسانید. (2 نوامبر سال 1917)در واقع با صدور این نامه (بیانیه بالفور)، اجازه رسمی احداث "خانه ملی یهودیان" در سرزمینهای فلسطین صادر و زمینه مهاجرت آنها به کشور تاریخی فلسطین فراهم شد. در این راستا، سازمان ملل متحد با فشارهای انگلستان و آمریکا در 29 نوامبر سال 1947 با تصویب قطعنامه تقسیم، فلسطین را میان اعراب و یهودیان تقسیم کرد.
حائز اهمیت آنکه در آن زمان، جمعیت فلسطینیان بیش از دو برابر یهودیان مهاجر بود؛ اما بر اساس قطعنامه 181 سازمان ملل متحد یا همان قطعنامه تقسیم؛ 43 درصد سرزمین فلسطین به اعراب و 57 درصد آن به یهودیان واگذار شد هرچند که رژیم غاصب صهیونیستی هرگز به این مقدار هم اکتفا نکرد و از نخستین روز ورود به فلسطین (روز نکبت) دست به تجاوز و کشتار وحشیانه در سراسر این سرزمین زد تا به تمامی اراضی فلسطین تسلط یافته و فلسطینیان را برای همیشه از سرزمین مادریشان اخراج کند.
خوی وحشیگرانه صهیونیستها
14 مه سال 1948 روز سیاهی برای مردمان فلسطین محسوب میشود که از آن روز تاکنون، قریب به 75 سال است که در جنگ و آوارگی به سر میبرند. روز نکبت روز تجاوز وحشیانه صهیونیستها به فلسطین است که بیش از 15 هزار فلسطینی در آن روز شهید و قریب به 750 تَن از آنها از کشورشان اخراج شدند و این روند از تجاوز در تاریخ بشری کمسابقه قلمداد شده است.امروز و با گذشت 75 سال از کشتار وحشیانه غیرنظامیان فلسطینی به ویژه زنان و کودکان؛ صهیونیستها بیش از 85 درصد از خاک این کشور را به تصرف کامل خود در آوردهاند و این دولت غاصب در پی نسلکُشی کامل فلسطینیان با هدف تسلط بر تمامی این سرزمین است و این هدفی بود که صهیونیستها پیش از مهاجرت به فلسطین برای آن برنامهریزی کرده بودند و در این راستا، سرکنسولگری وقت ایالات متحده در گزارشی اعلام کرد که رهبر صهیونیستها هدف اصلی یهودیان را مالکیت این رژیم بر کل اراضی سرزمین فلسطین عنوان کرده است.
حائز اهمیت آنکه یهودیان صهیونیست از ابتدا به تخریب سیستماتیک زیرساختها، منازل و شهرهای فلسطین اقدام کردند تا فلسطینیان تحت هیچ شرایطی نتوانند به خانههای خود باز گردند و این در حالی بود که تجاوز و تصاحب صهیونیستها بر سرزمینهای اشغالی با سکوت نسبی جوامع بینالملل همراه و این روند راه را برای رژیم صهیونیستی هموار کرده بود چرا که با کوچکترین اعتراضی از سوی کشورهای عربی همسایه با تعرض و تجاوز به خاک آنها، تهدیدی کمسابقه و زیانبار را به دولتهای وقت تحمیل میکرد که این روند خود مانع از ادامه اعتراضات به اشغال سرزمین فلسطین و کشتار مردم آن شد.
"مک دونالد" (سرکنسول ایالات متحده آمریکا در اورشلیم) طی گزارشی در نخستین روزهای ورود تجاوزگرانه صهیونیستها به سرزمین فلسطین اعلام کرد که خانهها و تمامی مکانهای قابل سکونت و اشغال در کنار تمامی زیرساختهای تولید انرژی و انواع تأسیسات کاملاً از بین رفتهاند و از این رو، امکان بازگشت اعراب فلسطینی به شهرها و روستاها به حداقل ممکن رسیده است و این یکی از اهداف اولیه صهیونیستها بود که در حال تحقق است.
حقوق بینالملل و اشغال سرزمین فلسطین توسط یهودیان صهیونیست
بر اساس قوانین و قواعد بینالمللی بالاخص مفاد حقوق بشر جهانی؛ فلسطین به اعراب فلسطینی تعلق داشت و تنها بر مبنای صدور اعلامیه بالفور (سال 1917) و تصمیم انگلیسیها، این سرزمین به یهودیان آواره واگذار شد و تاریخ و اسناد موجود گواه این مهم است که فلسطین به یهودیان تعلق ندارد و آنها با تجاوز و کشتار گسترده مردم به خاک این سرزمین وارد شدهاند و دلیل اصلی آن این مهم است که یهودیان قومی نژادپرست و سلطه جو هستند که نژاد خود را بر دیگر نژادها به ویژه فلسطینیان برتر میدانند و دیگران را پست و کوچک میشمارند.اما از حیث حقوقی نیز واگذاری فلسطین به یهودیان با مشکلات قانونی بسیاری همراه است که هیچ یک از ابرقدرتها و حامیان رژیم صهیونیستی حاضر به پذیرش آن نیستند. در این میان باید به نظریه "هنری کتان" (Henri Katan) اشاره کنیم که معتقد است؛ "شناسایی به وسیله دولتها از نقطهنظر حقوقی نمیتواند به اشغال اعتبار بخشد. شناسایی عمل انجام شده به وسیله کشورهای متمدن نمیتواند گناه عمل اشغال را بشوید." چرا که رژیم صهیونیستی علت اصلی مشروعیت خود را شناسایی این رژیم توسط تعدادی معددود از کشورهای غربی همچون آمریکا، انگلستان و فرانسه عنوان میکند و سعی دارد اشغالگری 7 دهه گذشته خود را با اصل "شناسایی" توجیه کند در حالی که هیچ قانون و ماده حقوقی در سراسر جهان این روند را تأیید و به آن اعتبار و وجههای جهانی نخواهد داد.
همچنین در این میان باید توجه داشت که بر اساس قوانین بینالملل؛ مجمع عمومی سازمان ملل متحد و یا دیگر ارگانها و نهادهای وابسته به آن، حق و اجازه قانونیِ صدور بیانیه و یا قطعنامهای مبنی بر تقسیم و یا واگذار خاک سرزمینی حتی در صورت مستعمره بودن آن؛ به حکومت و یا ملتی دیگر را ندارد و یهودیان صهیونیست با تجاوز و کشتار وحشیانه و اخراج فلسطینیان از سرزمین مادریشان، بر این خاک اِشراف پیدا کرده و ساکنان اصلی این سرزمین که همان فلسطینیان آواره هستند؛ قانوناً حق دفاع از خاک و جان و مال و کشور خود را دارد و بیشک اگر حمایتهای هدفمند ایالات متحده و متحدانش از این رژیم غاصب نباشد، میتوان این روند را در مجامع بینالمللی ب جریان انداخت.
البته به اذعان مؤسسه خاورمیانه (Middle East Institute)، دولتمردان آمریکایی از ابتدای امر ورود مهاجران یهودی به فلسطین، بر اهداف و روندی که رژیم صهیونیستی در پیش گرفته بود کاملاً واقف بودند و از این رو به حمایت همهجانبه از این رژیم جعلی اقدام کردند تا با از میان برداشتن فلسطینیان؛ کشور فلسطین که از حیث استراتژیک دارای اهمیت و حساسیت ویژهای است را به مقر فرماندهی خود در خاورمیانه تبدیل کرده و با استفاده حداکثری از این موقعیت، بر وقایع، اتفاقات و مسائل مختلف خاورمیانه تسلط داشته و هدف استعمارگرانه خود مبنی بر افول قدرت کشورهای منطقه و تحت سلطه در آوردن آنها را محقق سازد که البته این روند مستلزم امنیت زدایی و ایجاد جنگ و درگیری در میان کشورهای این منطقه نیز بود که آمریکا یا مستقیما این مهم را به سرانجام رساند و یا با دستنشاندههایی همچون ایرائیل به آن دست یافت.
مصونیت بینالمللی رژیم صهیونیستی از مجازات!
باید توجه داشت که رژیم صهیونیستی بیش از 7 دهه آشکارا انواع تجاوزات، کشتار، قتلعام و ... را در سرزمین فلسطین انجام داده است و طی این سالها هیچ نهاد و ارگان بینالمللی، صراحتا و بر اساس قانون در برابر آن ایستادگی نکرده است. به بیان دیگر گویی حمایتهای ابرقدرتهای جهانی، مصونیت قانونی برای کشتار وحشیانه و ضد بشری این رژیم غاصب ایجاد و آن را از هرگونه ماخذه و پاسخگویی باز داشته است.این روند در حالی است که بر اساس منشور ملل متحد؛ امنیت بینالمللی، صلح و ثبات یکی از ارکان اصلی در سراسر جهان قلمداد میشود و سازمان ملل متحد مکلف است تا در برابر هر گونه تهدیدی از جانب هر دولت، گروه و یا نهادی ایستادگی و با خاطیان بر اساس قوانین بینالملل برخورد نماید و طی قریب به 80 سال گذشته هرگز چنین روندی در راستای تجاوزات و کشتار فزاینده فلسطینیان توسط رژیم صهیونیستی را شاهد نبودهایم.
غصب قدرت سیاسی و سرزمینی فلسطین
یکی دیگر از مواردی که صهیونیستها بر آن اصرار دارند این مهم است که سرزمین فلسطین وطن تاریخی آنها بوده که از آن آواره شدهاند و اینک برای بازپسگیری موطن خود به فلسطین باز گشتهاند! که در راستای رد چنین ادعایی باید متذکر شویم که بر اساس اسناد و مدارک تاریخی؛ فلسطین همواره وطن فلسطینیان بوده است و از حیث حقوق یک کشور دارای ویژگیهایی خاصی است که صهیونیستها آنها را دارا نیستند.کشور از منظر حقوق بینالملل، به سرزمین و محل سکونت مردمان اطلاق میگیرد که اجتماع دائمی و مستمر در آن مرز و بوم داشته باشند و از یک قدرت واحد حاکمیتی نیز تبعیت نمایند. بنا براین هر کشوری دارای 3 ویژگی اصلی "سرزمینی مشخص"، "جمعیت واحد و مستقر" و "حاکمیت مستقل سیاسی" میباشد. (عوامل تشکیل دهنده کشور عبارتاند از؛ جمعیت، قلمرو سرزمینی و قدرت سیاسی واحد)
از آن جایی که صهیونیستها پیش از تجاوز به سرزمین فلسطین؛ همان آوارگان پراکنده در کشورهای اروپایی بودند و از حاکمیت و دولت مستقلی هم برخوردار نبودند نمیتوانند ادعا کنند که فلسطین کشور دیرینه آنها بوده است که مورد تصاحب فلسطینیان در آینده است.
اگر با نگاهی حقوقی به مسئله فلسطین بنگریم در مییابیم که صهیونیستها با ورود خود موجب آوارگی و کشتار وسیع مردم فلسطین شده و حکومت آنها را از بین بردهاند؛ از این رو، دولتمردان یهودیان صهیونیست در فلسطین اقدام به غصب قدرت سیاسی و هم غصب سرزمین فلسطینیان کردهاند که باید ضمن ترک این کشور، بر اساس قوانین بینالمللی مورد مؤاخذه و دادگاهی قرار گیرند و دولتی واحد و مستقل با نظر عموم مردم فلسطین در خاک کشورشان پایهریزی و تشکیل شود.
در این راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: رژیم صهیونیستی یک رژیم نژادپرست و آپارتاید غاصبِ کذّابِ خبیث است و همواره بر جعلی بودن و عدم مشروعیت این رژیم تأکید دارند که رژیم صهیونیستی مشکل اصولی دارد. مشکل رژیم صهیونیستی اساس عدم مشروعیّت این رژیم است. رژیم صهیونیستی نامشروع است چراکه این رژیم؛ بر پایه باطل و زورگویی بنا نهاده شده است و در میان جنایات بشری دورانهای نزدیک به زمان حاضر، هیچ جنایتی در این حجم و با این شدّت وجود ندارد. غصب یک کشور و بیرون کردن مردم برای همیشه از خانه و کاشانه و سرزمین اجدادی خود، آن هم با فجیعترین انواع قتل و جنایت و هلاکِ حَرث و نسل و دهها سال تداوم این ستم تاریخی، حقیقتاً یک رکورد جدید از سَبُعیّت و شیطانصفتی بشر است. (2 خرداد ماه سال 1399)
نتیجهگیری:
کلام آخر آنکه؛ اثبات عدم مشروعیت اسرائیل کاملاً آشکار و مبرهن است و بر اساس هیچ سند، مدرک و یا قانونی نمیتوان به آن مشروعیت و وجهه قانونی داد چرا که اسنادی همچون مصوبه سازمان ملل متحد در سال 1947 و قطعنامه تقسیم؛ صراحتا گواه این مهم است که شکلگیری رژیم غاصب صهیونیستی با تجاوز، کشتار، توسعه طلبی و سرکوبگری گسترده صورت پذیرفته و فلسطین متعلق به فلسطینیان بوده است و بر اساس یک تصمیم غیر قانونی به صهیونیستها واگذار شده است.منابع:
1. فجایع روز نکبت، خبرگزاری فارس2. درباره «وحشی بودن غرب» در سخنان رهبر انقلاب، روزنامه جوان
3. رژیم صهیونیستی اشغالگر و ناقض حقوق بشر و کنوانسیونهای بینالمللی است، خبرگزاری میزان
4. سند غمبار دیریاسین با مُهر کشتار جانیان صهیونیست، باشگاه خبرنگاران جوان
5. سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب