راسخون : حضرت آيت الله بهاءالديني در يکي از سخنرانيهاي خود در جمع گروهي از طلاب و فضلاء ويژگيها و وظايف خليفه الهي را تبيين کرده اند.
متن کامل اين سخنان که از طرف بيت آن عارف سالک در اختيار مرکز خبر حوزه، قرار گرفته به شرح ذيل است.
بسم الله الرحمن الرحيم
قالالله تبارک و تعالي: «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (سوره بقره، آيه22)
نزول باران، از آيات الهي است که به برکت آن درياها، ارتفاعات هر چند دو يا سه هزار متر از زمين فاصله داشته باشند، سيراب ميشوند، جريان رودخانهها، پر آبي چشمهسارها،قناتها و مخازن تحت الارض همه به برکت نزول باران ميباشد، همچنين اشجار، حبوبات، ارزاق و... در هنگام نزول باران آبياري ميشوند.
در موقع خشکسالي جمعيت توجه به حق پيدا ميکنند. نماز استسقاء از جمله عبادات اسلام به شمار ميرود. شرح نماز استسقاء در کتاب حضرتعلي(ع)ميباشد که در نماز استسقاء حتي در حيوانات بين بچهها و والدينشان فاصله ايجاد ميشود، تا کمال تضرع و خشوع به دستگاه الهي جلوه پيدا کند. بچهها فرياد ميزنند و مادران در طرف ديگر قرار دارند. در تاريخ شاهد بوديم که با چهار تکبيري که نماز استسقاء دارد، تمام افق را ابر گرفته و در بين نماز باران باريده است، سرّ ارتباط نمار استسقاء با نزول باران ارتباط با خدا ميباشد.
نماز منشأ تقرب الي الله است، خداوند قدرت دارد که باران را براي مردم نازل کند و الاّ، ارتباط طبيعي که آتش با سرما دارد، غير ارتباطي است که نماز با باران دارد!. شايد زمان گذشته نيز مثل الان حرفهاي بيحساب ميزدند و تمسخر ميکردند در موقع نماز استسقاء، سفهاء، جُهال و نادانان با طعنه ميگفتند: «حيوانات خود را جمع کنيد که سيل آنها را ميبرد»! بشر از اين نوع سخنان جاهلانه زياد دارد.
حرکت شمس و قمر از يک نظام منظم و مرتبي بهره گرفته است که با آن نظام هميشه، فصول اربعه در سال محقق ميشود. شب و روز به مسخر بودن شمس و قمر در مشيت الهي به نفع موجودات جهان مادي است. همه اينها مسخّر حق است و انسان هيچ کاري نميتواند انجام دهد. اگر انسان بتواند موقع غروب آفتاب، خورشيد را به وسط آسمان بياورد يا موقع طلوع، خورشيد را به زوال و غروب برگرداند، آنوقت خورشيد مسخر اوست و حال آنکه چنين کاري امکان ندارد؛ چون مسخر خداست، ممکن نيست مسخري که منظّم است، تغيير يابد. مثلا شبي پنجاه ساعت باشد يا روزي صد ساعت شود.
شمس و قمر يک حرکت منظمي دارند که مولد فصول اربعه و ليل و نهار است، ولي اين نظام درنزول باران وجود ندارد. در بعضي مناطق سه سال باران نميآيد و احتياج به آن نظام هم احساس نميشود.
رودها و قناتها در اثر باران، مسير حرکت خود را سيراب ميکنند الآن مبادي دجله و فرات در ترکيه است و در حرکت خود عراق، سوريه و لبنان را سيراب ميکند.
آب ذخيره ميشود. در هر منطقهاي که خداوند آب را به وسيله باران جاري کند، به حسب زمان دوسه سال نياز به آب نخواهد داشت و به حسب مکان ممکن است رودهاي بهوجود آمده از باران، پانصد فرسخ را آبياري کند. همانطوري که عبادات حق و بندگي خداوند منشأ برکات، رحمت و منشأ باران است، فساد انسانها، نيز منشأ عذاب ميباشد و ميتوان گفت که تمام مفاسد زير سرِ بشر قرار دارد. خيال نشود بمب اتم، هواپيماي پيشرفته جنگي، توپ و تانک فينفسه مفاسد هستند؛ بلکه اراده نحسِ بشر است که مفاسد را به بار ميآورد. تا اراده بشر ضميمه نشود، قواي مهلکه کاري نميتوانند انجام دهند. انسان فاسد، با خيال اشرف مخلوقات بودن، شاهميوهها را خورده، گندمها را مصرف کرده و از تمام منابع زميني استفاده مينمايد. خيال نکنيد علف هرزهها، به درد نميخورد، علف هرزهها هم رزق بشر ميباشد. حيوانات علف هرزهها را ميخورند و رشد و نمو ميکنند و در نتيجه انسانها از حيوانات حلال استفاده مينمايند. بشر، اشرف مخلوقات است. اما نه آن بشري که شما خيال ميکنيد! بشري اشرف مخلوقات ميباشد، خليفةالله است. همه موجودات بهواسطه خلفاي الهي ارتزاق ميکنند.
خداوند بشرهايي را به نمايش در آورده است؛ بشرهايي در مقام انبياء، اوليا و ولاة، که آنها حتي نسبت به حيوانات نيز رحمت دارند.
خلفاي الهي که بشر مثل شرق و غرب نيستند تا ويتنام و افغانستان و.. را نابود کنند. آنها اهل عمران، آبادي و اصلاح هستند. انسان عاقل بايد با قدرت اقتصادي و مالي، عمران و سازندگي ايجاد کند نه اينکه اينگونه خرابي به بار بياورد!.
خلاصه بايد عنوان کرد؛ همه به برکت خلفاي الهي رزق ميخورند. اگر به زيارت جامعه دقت شود، «بکم ينزل الغيث...» همه اين جملات براي خلفاءو جانشينان خداوند بيان شده است که کار الهي انجام ميدهند؛ رحمة للعالمين هستند، شفقت به بشر دارند، خدمات به بشر کرده و در مقابل از بشر بدي ديدهاند.
بعضي اوقات انسان جاهل وقتي که مبتلا به کهير (يک نوع بيماري پوستي) ميشود، دنبال خلفاي الهي ميرود تا او را شفا دهند. اين در حالياست که وقتي فرهنگ، اقتصاد، و اجتماع آنها خراب ميشود دنبال خلفاي الهي نميروند و حال آنکه صالحترين حکومتها از آن خلفاي الهي بوده است. آثار طبيعي را متفکرين شرق و غرب ابداع ميکنند. لکن سر و صداي آن از طرف حکومتها بلند ميشود. آن عده از افرادي که متفکر بشر در طبيعيات هستند،شايد خيليها از اين مفاسد دور باشند. درجات تفکر آنها مانع از اين است که اين اندازه آزاد و بيقيد و شرط عمل کنند، زحمات را متفکرين انجام ميدهند، اما استفاده آنرا شياطين ميبرند.
خلاصه بايد گفت طبقه متفکر بشر ولو در طبيعيات، تا حدودي شايد وارسته باشند؛ولي ممکن است کسي آنها را نشناسد. کارها را متفکرين انجام ميدهند، اما ديگران از آن بهره ميبرند. معناي طبقه شياطين همين است که از کار ديگران بهرهبرداري ميکنند.
«جعل الارض فراشا والسماء بناءا و انزل من السماءماءا ليخرج به من الثمرات رزقا لکم» (سوره بقره آيه22)
اين مساله يک جهت بقائي دارد و خيال نشود خزائن الهي خالي خواهد شد. هرچه از ابر حبوبات ميوهها، معادن، منابع و...،استفاده شود، چيزي از خزائن الهي کم نميگردد. اينگونه نيست که گفته شود؛ انبار خالي شد! نه خالي نميشود. اينرا يقين بدانيد. کسانيکه ميگويند انبار خالي شد حسابشان اشتباه است. خالي شدن خزائن الهي در حالي است که جهان، جهات توليدي دارد.
قرآن ميفرمايد: «فلا تجعلوا لله اندادا» وقتي مشاهده شد کسي نميتواند غيراز قدرت باريتعالي «جعل الارض فراشا» را انجام دهد؛ کسي غير از حق قادر نيست نظام بين زمين و خورشيد و ساير کرات آسماني را اينچنين برنامهريزي کند.
خداوند مضادي هم ندارد. چونکه ارادهاش به فعليت رسيده و تخلف نداشته است. در نزول باران کسي مزاحم خداوند نيست.
مرجع خروج حبوبات، ميوهها و ارزاق و همه ثمرات به زمين برگشت ميکند. کاري به بحث لغوي نداريم که شبهه کرده اند، ثمر و ميوه، آيا از درخت است يا زمين؟ اما بايد گفت:همه نتائج بلاواسطه يا با واسطه به زمين برميگردد. ميوه درخت نيز درواقع از زمين نشأت گرفته و ثمره زمين محسوب ميشود. در حقيقت زمين درخت را تربيت کرده و درخت برگ،شاخه و ميوه را دارا ميشود. پس براي خدا نبايد «انداد» قرار داد. نميفرمايد شريک قرار ندهيد! نميگويد مماثل قرار ندهيد! بلکه ميفرمايد:«فلا تجعلوا لله اندادا» اين جملاتي که خدا ميفرمايد: الذي جعل لکم الارض فراشا و السماءبناءا و انزل من السماء ماءا فأخرج به من الثمرات رزقا لکم. در واقع بيان کننده اثبات وجود مبدأ ميباشد. چون اين کارها بدون مزاحمت انجام ميگيرد. پس خداوند مضاد ندارد.
کلمات قرآن روي حساب بيان شده است.
شايد معناي اين روايات که قرآن سبعةبطون يا سبعين بطون(قرآن هفت بطن و يا هفتاد بطن دارد) بيان شده، به حسب افق ناظر و متفکر دانشمندان تفاوت پيدا کند.
هراندازه که افراد در مسير الهي پيشرفت کنند،استفاده آنان از قرآن بيشتر است.
و لذا تفسير و علمي که اهلبيت(ع) از قرآن دارند، ديگران آن تفسير و علم را دارا نيستند. تفاسير زيادي از علماي شيعه و سني در موضوعات ادبي، فلسفي، اخلاقي، احکامي و... نوشته شده است. اما بايد گفت: نسبت علم علما از قرآن در مقابل علمي که ائمه از قرآن دارند صفر است. همين مسأله است که پيامبر اکرم(ص) فرمود: قرآن و اهلبيت(ع) را از هم جدا نکنيد. نميتوان ايندو را از يکديگر جدا کرد. اگر ايندو از يکديگر جدا شوند، نميتوان قرآن را فهميد.
شايد فلسفه نيز همينگونه باشد. اسلام دعوت ميکند همه حرکت کنند. يعني حرکت تکاملي داشته باشند. اگر بالا رفتند چيزي خواهند فهميد. ولي در سطح پايين هيچ منفعتي بدست نخواهد آورد. فقط به نياز جسمي رسيدگي کردهاند. موقعي انسان ميتواند به معارف اسلام آشنا شود که در مسير انبياء قرار گرفته باشد.
در حرکت اليالله، ميتوان با معارف اسلام آشنا شد و اين مسأله با حقه بازي، کلک و تبليغات بهدست نميآيد. اگر تمام دنيا تبليغ کنند که فلان شخص، حکيم الهي و آشنا به کتاب خداست، او آشنا به کتاب خدا نخواهد شد!
فقط دستگاه خداوند، ميتواند انسان را آشنا به معارف اسلامي کند و بايد در مسير صحيح حرکت کند. خداوند همه را توفيق دهد. همه را مؤيد کند که با راه استفاده، آشنا شوند. راه تکامل را بدانند و از مسير تکامل حرکت کنند و بدانند که راه فقط منحصر به مسيري است که انبياء از آن راه رفتند و آتش را گلستان نمودند. ما نميتوانيم آن کار را انجام دهيم. ما فقط ميتوانيم يک بنده ساده باشيم. اينهم خيلي قيمت دارد. از بديها دور شويد و به خوبيها نزديک شويد. اگر بندهاي در پرونده عملش بدي وجود نداشته باشد و مقداري خوبي داشته باشد آيا دست اورا نميبوسيد. پس خودت هم ميتواني مثل او شوي. انشاءالله اگر دروغها، تهمتها، جهالتها و توطئهها کم شود ميتوان بنده صالحي بود. توطئه تنها از جانب دشمن نيست. تو نيز ممکن است توطئه کني! از اين حقيقت ناراحت نشو!
ما ميگوييم انشاء الله شما هم توطئه نکني. در اقتصاد و در کارهاي مذهبي خود توطئه نکنيد. توطئه مزاحم با تکامل شماست. انشاء الله خداوند همه شمارا موفق گرداند. اگر حرکت شما کُند باشد فيالجمله به نتيجه ميرسيد. اما اگر از غير مسير حرکت کنيد، سقوط خواهيد کرد. خداوند همه را هدايت کند. خداوند همه را به ايمان کامل برساند. خداوند همه را به ارتباط با خودش آشنا کند. اگر در ارتباط با خدا آشنا شديد، به کمال خواهيد رسيد. يعني اگر با خدا آشنا شديد و فهميديد که خداوند مبداء عالم و حاکم برجهان طبيعت است، به کمال خواهيد رسيد.
شما مي توانيد آخرين اخبارايران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رساني راسخون"مشاهده نماييد.
115