نظر محمد رضا سرشار در مورد کتاب‏های اخیر رضا امیرخانی و سید مهدی شجاعی

محمدرضا سرشار در مورد رمان «قیدار» نوشت: 'قیدار' یک داستان عامه‌پسند است؛ می‌توان آن را میان داستان‌های عامه‌پسند و ادبیات جدی قلمداد کرد. این اثر در مقایسه با 'من او' نوعی پسرفت است.
پنجشنبه، 15 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظر محمد رضا سرشار در مورد کتاب‏های اخیر رضا امیرخانی و سید مهدی شجاعی

ویرایش عکس آذرماه 98
 

محمدرضا سرشار در مورد رمان «قیدار» نوشت: 'قیدار' یک داستان عامه‌پسند است؛ می‌توان آن را میان داستان‌های عامه‌پسند و ادبیات جدی قلمداد کرد. این اثر در مقایسه با 'من او' نوعی پسرفت است.
به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری نسیم، سرشار در پایگاه شخصی خود در خصوص کتاب‌های "قیدار" اثر رضا امیرخانی و "کمی دیرتر" اثر سیدمهدی شجاعی چنین آورده است:
- کمی دیرتر را به سبب سر و صدای چه بسا حساب شده ای که - مثل اکثر کتابهای داستان چند سال اخیر نویسنده اش - در میان طیف خوانندگان جوان مذهبی برانگیخته بود و پرسشهایی که در باره آن از من می کردند، خواندم. به لحاظ محتوایی مطلب خیلی ناجوری - که برخی از آن برداشت کرده بودند- نداشت. هر چند نویسنده، همه متدینان - یا متوهمان تدین - را منحصر به ساکنان خیابان دولت (شهید کلاهدوز) و ظفر (وحید دستجردی) به بالا (شمال شهر تهران) و کسانی که ظاهرا خود عمدتا با آنان مراوده دارد دیده بود. حال آنکه در میان مردم طبقه متوسط و مستضعف و متدینان متعبد، کسانی هم هستند که از ته دل ظهور امام زمانشان را خواهان اند؛ و خود را برای آن آماده کرده اند. 
- به قول آقای احمد شاکری، ایرانی که نویسنده در این کتاب ترسیم کرده، کشوری بدون ولی فقیه و ... است. هر چند، در بخشهایی کوتاه، خواننده اهل دین را به فکر فرو می برد و متنبه می کند. از نظر داستانی اما اثری ضعیف، کشدار، خسته کننده و دو پاره است؛ که جز با تحمل ریاضت و احساس وظیفه(!) قابل خواندن نیست. ضمن آنکه استفاده از حروف قدری کوچک تر و فاصله سطور کمتر، ظاهر کتاب را زیباتر و به کتابهای بزرگسالان نزدیک تر و تعداد صفحات و در نتیجه قیمت آن را کمتر می کرد.
- همان مضمون شیفتگی نسبت به لاتها و تطهیر روسپیان و ارتقای آنان تا حد یک عارفه که در «بی وطن» این نویسنده آمده بود، در قیدار هم تکرار شده است. (مضمونی که - با کم و زیادها و تفاوتهایی - اخیرا از طریق برخی آثار بعضی نویسندگان دیگر مانند مصطفی مستور یا مهدی شجاعی و ... نیز در حال احیا و برجسته شدن است؛ و از داستانهای صوفیانه عوامانه و برخی داستانهای عامیانه که بگذریم، یاد آور فیلمفارسیهای قبل از انقلاب و بعضی داستانهای عامه پسند معاصر کشور است. این داستان، اثری است در مجموع کال و شتابزده، که هر چه پیش تر می رود، این خصیصه در آن، آشکارتر می شود. نویسنده البته در گردآوری و جعل اصطلاحات و زبان داستانش کار کرده و زحمت کشیده؛ هر چند این تلاش در جاهایی به بیراهه رفته؛ و کار را به تعقید و تکلف کشانده و کار را لایتچسبک کرده است. کم اطلاعی نویسنده از شرایط سیاسی و اجتماعی قبل از انقلاب، از ضعفهای دیگر این داستان است.
- مخفی کردن اطلاعات از خواننده در برخی موارد؛ اشکالات زبانی و علائم نگارشی؛ ضعف منطق داستانی در مواردی، به ویژه در پرداخت شخصیت اصلی؛ ردپای نویسنده در جاهایی از داستان؛ اطناب مخل، خاصه در اوایل کار، و ساختار و پرداخت روایی در بخشهایی قابل توجه؛ فصلهای بعضا کوتاه کوتاه؛ زاویه دیدِ در مقاطعی بی در و پیکر؛ فقدان انسجام ناشی از وحدت موضوع و مشکل ؛ مشکلات محتوایی، به خصوص از نوع ترویج اباحیگریهای اخلاقی و نهایتا پایان رمانتیک و خیالبافانه، از جمله اشکالهای این اثر است. در مجموع و در یک جمله، این اثر را می توان یک داستان عامه پسند ارتقا یافته از نظر زبان و پرداخت و تا حدودی محتوا - چیزی میان داستانهای عامه پسند و ادبیات جدی - قلمداد کرد؛ که اگر چه نسبت به «بی وطن» خواندنی تر و از نظر محتوایی کم اشکال تر است، اما در مقایسه مثلا با «من او» ، نوعی پسرفت را نشان می دهد.
/7432/


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.