ویرایش عکس آبان 98
ابراهیم فیاض از اساتید جامعهشناسی گفت: متأسفانه ما نه خودمان را دریافتیم نه غرب و دنیای آینده را، چون علوم انسانی ما کور است. یک جامعه باید صورت ذهنی خود را بازتولید کند، یعنی علوم انسانی باید این کار را براساس واقعیت خود جامعه انجام دهد.
به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری فارس بخش دوم مناظره «نسبت ما با علوم اجتماعی انسانی جدید» با حضور ابراهیم فیاض، پژوهشگر و استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و نعمتالله فاضلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از برنامه زاویه (مجله علوم انسانی) شبکه چهارم سیما پخش شد.
در نخستین مناظره «نسبت ما با علوم اجتماعی انسانی جدید» ابراهیم فیاض درباره مواجه غلط ما با علوم انسانی غربی و مشکلاتی که در روند تاریخی ما در حوزه علوم انسانی وجود دارد، صحبت کرد و نعمتالله فاضلی نیز برخی از کارکردهای علوم انسانی را تشریح کرد.
در این مناظره ابراهیم فیاض درباره اینکه چه اندازه پیشرفتهای غربی جوابگوی نیازهای خودشان بوده توضیح داد: وضعیت تحولات اجتماعی غرب با جامعه ایران متفاوت بوده و این را باید با جامعهشناسی معرفت مورد توجه قرار داد ما امروز در وضعیتی هستیم که باید درباره قرن نوزدهم و دیگر قرون بحث کنیم، علوم اجتماعی غرب با سیر اجتماعیشان جلو آمد اینها تحولی در معرفت ایجاد کرد و دانش تجربی اصل شد بنابراین نمیتوان گفت که این علوم به کار آمده است یا خیر.
*کارکردهای علوم انسانی اجتماعی در جامعه
فاضلی در بخش دوم مناظره با اشاره به اینکه بحث علوم انسانی اجتماعی در جهان امروز برای تمدن غرب همانطور که جلسه پیش گفتم چند کارکرد متفاوت داشته و دارد، افزود: کارکرد نخست این بوده که علوم اجتماعی زبان جامعه است زبانی که انسان مدرن و صنعتی امروز با آن تکلم میکند، از منظر جامعهشناسی معرفت میتوان اینها را دقیق توضیح داد بنابراین کل مفاهیمی که ما امروز به کمک آن جامعه خود را توصیف و تحلیل میکنیم مفاهیمی است که از گفتمان علوم انسانی اجتماعی بیرون آمده است.
وی در ادامه توضیح داد: دومین کارکرد مهم علوم انسانی اجتماعی معنادار کردن زیست جهان ما است جهان چه مادی و چه تاریخی و طبیعی، فی نفسه معنا ندارد و معنا را ما انسانها به کمک زبان روز ایجاد میکنیم پس مهمترین کارکرد علوم انسانی برای غرب معنا بخشی به همه رخدادها و تعریف انسانها است، علوم انسانی اجتماعی منبع معنایی بوده و هست که انسان معاصر غربی از این منبع معنا را برای تفسیر تجربههای خود، محیط و تاریخش استفاده کرده است.
فاضلی یادآور شد: سومین کارکرد، حل مسائل اجتماعی است که در حوزههای مختلف دانش براساس نیازها و قلمروهای زندگی با برنامهریزی، پیشبینی و کنترل توسعه یافته است انسان غربی در تمام این سه عرصه موفق بوده و توانسته با کمک اینها جلو برود. پس علوم انسانی علوم تمدن ساز است میزان رشد یک تمدن را باید در میزان رشد علوم انسانی آن دید هر تمدنی در طول تاریخ علوم انسانی خاص خود را داشته، اگر قرون چهارم و پنجم هجری تمدن ساز بوده به دلیل اینکه فارابیها و ابن سیناهای بزرگ داشته و اندیشه در آن با اهمیت بوده است.
وی علت موفقیت غرب را توسعه علوم انسانی توسط آنها دانست و گفت: مهندسی، پزشکی و سایر علوم در پرتو علوم انسانی رشد کرده ما برای اینکه حتی سایر دانشها را هم درست به کار بگیریم باید علوم انسانی را بسازیم وگرنه در یک جامعه وارونه زندگی میکنیم، بنابراین همه علوم در غرب زاییده گفتمان علوم انسانی است.
*صرف کارکردهای علوم انسانی باعث تمدن غرب نشده است
در ادامه فیاض با اشاره به وضعیت غرب در قرن نوزدهم، انقلاب صنعتی و ورود علوم انسانی به غرب گفت: از انقلاب صنعتی به بعد دیگر ما با اندیشههای جدید غرب رو به رو هستیم این تفکیکی بین قبل از انقلاب صنعتی و بعدش ایجاد کرده است از ابتدای قرن بیستم نقد غرب توسط خودشان صورت گرفت پس کارکردهای علوم انسانی به تنهایی باعث تمدن غرب نشد، کارکردهای انقلاب صنعتی هم دراین حوزه دخیل بود.
در ادامه فاضلی اظهار داشت: انقلاب صنعتی چیزی متفاوت و متضاد علوم انسانی و اجتماعی نبود و نیست همانطور که استاد فیاض گفتند علوم انسانی وظیفه خود را قبل از انقلاب صنعتی شروع کرد یکی از کارکردهای علوم انسانی همان زمان ایجاد یک توصیف از واقعیتهای آنچه هست، علاوه بر آن ارزیابی انتقادی و چون و چرا کردن است علوم انسانی اجتماعی به انسان مدرن در بازاندیشی مستمر از وضعیت خود کمک کرد، این مسأله چیزی مغایر انقلاب صنعتی نبود.
وی با اشاره به اینکه اساساً اندیشه علوم انسانی جدید صورت ذهنی واقعیت عینی دنیای غرب است، افزود: یکی از ویژگیهای آن اندیشه این است که دائماً خود را نقد میکند و این از ویژگیهای ذاتیاش است پس رشد همه علوم عامل انقلاب صنعتی و دیگر انقلابها است.
*علوم انسانی طرح کلان یک جامعه است
فیاض در ادامه توضیح داد: علوم انسانی طرح کلان یک جامعه است دیگر علوم طرح حاشیهای است که اگر از علوم انسانی پیشی بگیرد باعث انحطاط میشود مثالش ایران در دارالفنون که همین مرکز باعث انحطاط ایران شد برعکس آنچه که تعریف میشود و میگویند، امیرکبیر درباره علوم انسانی اشتباه کرده است. الان ما راه را اشتباه میرویم باید علوم انسانی به جایگاه خود بازگردد این درحالی درست میشود که علوم انسانی به دست فنیها نباشد امروز همه چیز به بدترین وضع درباره علوم انسانی اداره میشود، متأسفانه دچار انحطاط سازمانی درباره علوم انسانی هستیم.
وی در نقد شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگر سازمانهای متصدی بومیسازی علوم انسانی گفت: متأسفانه ما نه خودمان را دریافتیم نه غرب و دنیای آینده را، چون علوم انسانی ما کور است. یک جامعه باید صورت ذهنی خود را بازتولید کند یعنی علوم انسانی باید اینکار را براساس واقعیت خود جامعه انجام دهد، بنابراین نمیتواند چون اگر بخواهد هم در حوزه سازمانی شدنی نیست!
7432