جهش تولید، راهکاری کارآمد برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی
جایگزین کردن درآمدهای نفتی با سایر روشهای درآمدزایی برای تأمین هزینههای کشور دغدغهای است که قدمت آن تنها به سالهای اخیر محدود نمیشود و در سالهای قبل از انقلاب نیز مورد نظر مسئولین بوده است. با این وجود درآمد نسبتاً سهلالوصول فروش نفت در مقایسه با راههای دیگر که نیازمند آگاهی، دانش، کار و تلاش بسیار بیشتر است، همواره مورد غفلت دولتها و جامعه ایران در طول سالیان پس از ملی شدن صنعت نفت بوده است.حاکمیتها هم قبل و هم پس از انقلاب اسلامی اراده لازم برای چشم پوشی از درآمدهای نفتی را از خود نشان ندادند. هرگاه درآمدهای نفتی سرشارتر بود، میل جامعه و حاکمیت کشور ایران برای تغییر در ساختارهای اقتصادیاش کمتر به چشم آمد.
نقش نفت در اقتصاد ایران
ایران کشوری با منابع سرشار نفت و گاز است. از نظر حجم ذخیره زیرزمینی این منابع در زمینه گاز رتبه دوم و در نفت رتبه چهارم را در جهان دارد. این منابع عظیم انرژی از زمانی که کشف شدند درآمد قابل توجهی را در اختیار ایرانیها قرار دادند. اما وجود چنین منابع عظیمی منجر به رکود در دیگر زمینههای فعالیتهای اقتصادی شدهاند.فعالیتهای صنعتی برای تولید محصولی در راستای صادرات و افزایش تولید ناخالص ملی - از آنجا که درآمدهای نفتی همواره به صورتهای مختلف وارد اقتصاد شد – عملاً نتوانست جایگزین درآمدهای نفتی شود. دولتها به جای اینکه عمده درآمدشان از طریق مالیات از بنگاههای اقتصادی باشد بر پول نفت تکیه کردهاند.
این نکته زمانی حائز اهمیت میشود که بدانیم نهاد دولت به شکل مستقیم و غیر مستقیم در اقتصاد کشور مداخله دارد. به این معنی که یا مالک صنایع و شرکتهای بزرگ است و یا اینکه بخشی از سهم یک بنگاه اقتصادی را در اختیار دارد. بنابراین افزایش یا کاهش درآمدهای نفتی تأثیر مستقیمی بر فعالیتهای اقتصاد کشور و معیشت مردم خواهد داشت. بنابراین در این اقتصاد، نهاد دولت بازیگر اصلی است و در آن پول را به طرق مختلف در جامعه تقسیم میکند.
بخش عمده این پول نه از طریق فعالیتهای تولیدی در سطح بینالمللی یا شرکتهای خدماتی دانش بنیان بلکه از راه فروش نفت به دست آمده است. این پول بادآورده باعث شده است تا طی سالیان متمادی توجه به آگاهی، دانش، مهارت، تولید و صنعت به حاشیه برود و دولتها با اتکای به این درآمد، ضرورت بهبود شرایط فضای کسب و کار و تولید را نادیده بگیرند.
درنتیجه نتایج اقتصادی مدنظر در برنامهریزیهای کلان اقتصادی عملاً هیچگاه محقق نشد چرا که با وجود درآمد نفت عملاً نیاز به تجدید نظر در ساختار اقتصادی کشور احساس نشد.
کاهش قیمت نفت و تحریمهای نفتی
با توجه به این توضیحات میتوان دلیل حضور پررنگ کلمه «نفت» در ادبیات اقتصاددانان و سیاستمدران ایرانی را به خوبی فهمید. نفت با گره محکمی به اقتصاد، سیاست و معیشت ایرانیها پیوند خورده است.بنابراین ایران به عنوان کشوری که ذخایر عظیم نفتی جهان را در اختیار دارد همیشه از بابت میزان درآمدهای نفتی خود نگران بوده است. دو متغیر عمده بر مقدار درآمدهای نفتی اثر گذار هستند که در ادامه با این دو متغیر و روند تغییر آنها در سالهای اخیر بیشتر آشنا خواهیم شد.
-
قیمت نفت
«نرسی قربان» تحلیلگر اقتصاد انرژی معتقد است قیمت نفت به عواملی همچون «مسائل اقتصادی، عرضه و تقاضا در دنیا، رشد اقتصادی جهان، مسائل استراتژیک و مسائل سیاسی» وابسته و در ادامه تأکید میکند که حتی اگر تمام عوامل مورد نظر را هم مورد ارزیابی قرار دهیم مقداری عوامل ناشناخته وجود دارد که از کنترل ما خارج است.
او مثال عرضه سهام شرکت نفتی آرامکو توسط دولت عربستان سعودی را به عنوان نمونهای از تصمیم داخلی یک کشور برای اقتصاد خود که توأمان بر روی قیمت نفت اثر میگذارد مطرح میکند و اضافه میکند که چنین تصمیمی به اقتصاد، مسائل عرضه و تقاضا و تحلیلهای تکنیکال ارزیابی و پیش بینی قیمت نفت ارتباطی ندارد. (1)
چنین تحلیلی علاوه بر اینکه ما را متوجه پیچیده بودن بازار نفت میکند این نتیجه را هم به طور ضمنی میتواند در پی داشته باشد که درآمدهای نفتی - گرچه ایران صاحب یکی از عظیمترین ذخایر نفتی کشف شده جهان است – نمیتواند منبع قابل اتکایی برای پیشبرد اقتصاد کشور باشد چرا که نوسانات غیر قابل پیشبینی آن، برنامه ریزی اقتصادی کشور را دچار اختلال میکند.
قیمت نفت در همین بیست سال اخیر فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است به طوری که بازهای که نرخ نفت در آن طی این سالها نوسان داشته از 40 تا حدود 150 دلار به ازای هر بشکه بوده است. در سال جاری میلادی نیز این رقم به پایینترین مقدار خود در دو دهه گذشته رسید. البته یکی از عوامل این افت قیمت استثنایی همه گیری ویروس کرونا بوده که باعث کاهش قابل توجه مصرف انرژی در جهان شده و تقاضا برای نفت را به میزان چشمگیری کاهش داده است. (2)
-
حجم فروش نفت
حجم فروش نفت به توانایی فنی در تولید و مهمتر از آن وضعیت یک کشور در معادلات سیاسی جهان مرتبط است. تحریمهای اقتصادی که به دلیل رویاروییهای سیاسی علیه کشورهای جهان صورت میگیرد میتواند منجر به کاهش صادرات نفت شود در صورتی که توانایی تولید آن وجود دارد. دلیلی که ونزوئلا و ایران - که به ترتیب اولین و چهارمین کشورهای نفت خیز جهان به شمار میروند – نمیتوانند نفت خود را صادر کنند همین تحریمهای اقتصادی است که توسط آمریکا به دلایل مختلف صورت گرفته است. بنابر تحلیلی، صادرات نفت ایران به زیر 500 هزار بشکه در سال 98 رسیده است؛ این میزان فروش یک سوم پیش بینیهای دولت در لایحه بودجه سال 98 بود. (4)
فروش نفت خام، آتش زدن سرمایه ملی
فروش نفت خام توسط دولتها و هزینه کردن آن در بودجه جاری مانند آتش زدن اثاث خانه برای گرم شدن در زمستان است! بودجه دولت میبایست از طریق مالیات بر درآمدی که از صنایع و کسب و کارها میگیرد و همچنین درآمدهای حاصل از خدمات تأمین شود. دولتها عموماً از درآمد نفت نه به عنوان سرمایهای برای توسعه زیرساختهای کشور در حوزههای آموزش، بهداشت و درمان و توسعه دانش بلکه برای تأمین هزینههای جاری خود بهره بردهاند.لیست کشورهایی که بزرگترین وارد کنندگان نفت در جهان را تشکیل میدهند نشان میدهد که برای توسعه، پیشرفت و شکوفایی کشور به چیزهایی بیش از نفت احتیاج است. نفت میتواند به عنوان پشتوانهای برای صنایع متکی بر این ماده ارزشمند قرار گیرد و همچنین سرمایهای برای آیندگان این سرزمین که با دانشی بیشتر و مدیریتی بهتر از آن استفاده خردمندانهتری بکنند. اقتصاد ایران باید یاد بگیرد که با تکیه بر علم و مهارت میتواند راه خود را به سمت آیندهای بهتر هموار کند و نه با تکیه بر درآمد بادآورده نفت. (5)
افزایش سهم صادرات غیرنفتی در اقتصاد کشور
همانطور که عنوان شد سهم دولتهای ایران در طول سالیان به شکلهای مستقیم و غیرمستقیم همواره در اقتصاد کشورمان چشمگیر بوده است. برآوردهای کارشناسان از میزان این سهم متفاوت است با این حال همگی بر اثرگذاری بسیار بالای آن اتفاق نظر دارند. نهادهای دولتی و شبه دولتی در اقتصاد ایران بخش عمده را تشکیل میدهند.با این وجو اکنون دولت در نقطهای قرار دارد که میداند با وجود کاهش شدید قیمت نفت، تحریمهای آمریکا و همهگیری بیماری کرونا شرایط بسیار سختی را در پیش رو دارد و تصدی گری در اقتصاد بیش از این برایش امکانپذیر نیست. دولت حالا دیگر بالاجبار باید نسبت به کوچکتر و چابکتر شدن خود اقدام کند.
این ایده که بنگاههای اقتصادی باید توسط مردم و نه نهاد دولت که خود مجری قانون است اداره شوند سالهاست که در برنامههای اقتصادی آمده است؛ با اینحال تمام دولتها تا زمانی که از نظر مالی به تنگ نیامدند دست از تصدی گری برنداشتند؛ درآمد نفت را به عنوان بودجه بنگاهها اقتصادی شان مصرف میکردند و عملاً عرصهای برای رقابت باقی نمیگذاشتند.
این یک مشکل ساختاری است که به موجب کاهش شدید درآمدهای نفتی اکنون دولت فعلی دیگر چارهای جز کوچک کردن خود و میدان دادن به بخش خصوصی برای مدیریت فضای کسب و کار ندارد. توانمندسازی صنعت و کارآفرینان برای تولید محصول و صادرات آن تنها راه چاره است. با این وجود پرسش اینجاست که اگر همه چیز به همین سادگی است چرا مسئولان زودتر دست به کار نشدند؟
یکی از مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن دست و پنجه نرم میکند ساختار پرچالش فعالیتهای اقتصادی است. ساختاری که هزینه انجام فعالیت تولیدی در کشور را از طرف کارآفرینی که سرمایه و تلاش خود را در راستای تولید قرار میدهد توجیه اقتصادی چندانی نمیکند. اما این چشمانداز وجود دارد که با قطع امید از درآمدهای نفتی از جانب دولت و ملت ایران، مشکلات حوزه تولید و کارآفرینی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد تا ملت ایران با جهش تولید یکبار برای همیشه از وابستگی به نفت برای گذارن زندگیاش چشم بپوشد و نفت را به عنوان یک ذخیره طبیعی استراتژیک در راه اهداف خردمندانهتری بهکار گیرد.
مشکلات حوزه کسب و کار، تولید و کار آفرینی همین که همگی امیدمان را از دلارهای نفتی قطع کنیم بیشتر به چشم خواهند آمد و اگر عاقل باشیم موانع را در این زمینه برای فعالان اقتصادی رفع میکنیم تا تولیدکنندگان تنها دغدغه شان این باشد که بهترین محصول را تولید و صادر کنند تا تولید ناخالص ملی افزایش پیدا کرده و گره اقتصادی توسعه گشوده شود.
قوانین و مقررات ناکارآمد، کمبود نقدینگی برای تولید، بوروکراسی ناکارآمد نظام اداری کشور برای ارائه خدمات به تولید کننده بخش خصوصی و... تنها گوشهای از مشکلاتی است که حاکمیت کشور میتواند با حل آنها به برون رفت از این بحران اقتصادی امیدوار باشد.
نتیجه گیری و جمع بندی
دولت و ملت ایران باید این روزها را که دوباره میزان مبتلایان و فوتیهای بیماری کرونا افزایش پیدا کرده است، همواره پیش چشم داشته باشد. روزهایی که کشور ایران به خاطر ناتوانی اقتصاد و وابستگی شدید آن به نفت توان تأمین مالی بخش بهداشت و درمان و همینطور هزینههای مربوط به قرنطینه را نداشت.نمیتوانست با پرداخت دستمزد و کمک مالی به اقشار مختلف – همانند کاری که بسیاری از کشورهای توسعه یافته کردند - مردم را مجاب به ماندن در خانه کند.
اندیشیدن به این مسئله گرچه تلخ و تکاندهنده است با این حال باید ما ایرانیها را یکبار برای همیشه با واقعیت اقتصادمان روبهرو کند و وادار به حرکت به سمت اقتصادی که به نفت متکی نباشد نماید. ما باید اعتراف کنیم که کمبود تلاش، دانش، مهارت و توانایی هایمان را در عرصه تولید و توسعه همواره با درآمدهای نفتی پوشاندهایم و گرچه روی کاغذ طرحهایی برای رهایی از اقتصاد متکی به نفت داشتیم اما عملاً گامهای چندانی برنداشتیم.
این شرایط بغرنجی که کشور ایران به لحاظ اقتصادی و معیشتی در حال تجربه کردن است و موجب استیصال و ناتوانی بسیاری شده است اما شاید مسیری باشد برای برداشتن نفت از سر سفره هایمان برای همیشه. امید که چنین باشد تا پس از این دیگر به دانش، مهارت و توانایی خودمان برای گذران زندگی متکی باشیم و نفت و درآمدش را برای کارهای زیربنایی مهمتری که زندگی بهتر و آسودهتری را برای همهمان به ارمغان بیاورد هزینه کنیم.
پی نوشتها
1. www.asriran.com
2. www.macrotrends.net
3.www.reuters.com
4. www.eghtesaad24.ir
5. www.en.wikipedia.org