کوهی که بر او بلا ببارند منم تیغی که به دست غم سپارند منم شیری که برون نمی گذارند منم خواری که نکو نگاه دارند منم
کوهی که بر او بلا ببارند منم
تیغی که به دست غم سپارند منم
شیری که برون نمی گذارند منم
خواری که نکو نگاه دارند منم
تیغی که به دست غم سپارند منم
شیری که برون نمی گذارند منم
خواری که نکو نگاه دارند منم