سیر تحولات خط ثلث
علامه طباطبایی، سید مرتضی نجومی و احمد نجفی زنجانی و استاد عزیز و گرانقدری چون حبیب الله فضایلی از روحانیان شیعه هستند که توانایی نوشتن به خط ثلث را با تمرین بسیار پیدا کردند، زیرا که خط ثلث، معروف به «امّ الخطوط»، یکی از زیباترین و معروفترین خطوط اسلامی دانسته شده است که بیشترین کاربرد آن در کتیبهنویسی برای محرابها، قُبهها و ورودی مساجد است.
غالباً پیدایش خط ثلث را به ابن مُقله شیرازی وزیر عباسیان، نسبت میدهند.
اما درباره نخستین واضع خط ثلث، اتفاق نظر وجود ندارد، و برخی از محققان قُطْبة مُحَرِّر، کاتب معروف اواخر عصر اموی، را واضع خط ثلث دانسته است.
پس از ابن مقله، ابن بَواب، یاقوت مُستعصمی، عبدالله صیرفی و بایسنقر میرزا سهم مهمی در تکامل این خط داشتهاند.
با رفتن شیوه ثلثنویسی ایرانی به قلمرو عثمانی، طی قرون نهم تا چهاردهم قمری، جمع کثیری از ثلثنویسان پدید آمدند که سبب تبدیل کشور ترکیه به کانون ثلث در عصر حاضر شده است.
خط ثلث را یکی از زیباترین، معروفترین و دشوارترین خطوط در کشورهای اسلامی دانستهاند(مقتدایی، مبادی و مبانی اصول خطوط و خوشنویسی اسلامی ایران ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۳۹.)
و از این خط زیبا در کنار خط نسخ، به عنوان برترین خطوط در میان اقلام ششگانه یاد میشود. تا جایی که آن را «سید الخطوط» نیز نامیدهاند.(فضائلی، «کتیبهنگاری»، ۱۳۷۱ش، ص ۹۵.)
در اواخر عهد بنی امیه خط عربی را از صورت کوفی روی برگردانید و پایه و اساس خطهای دیگری را نهاده، ابتدا قلم جلیل و طومار را به وجود آمد. و سپس به خط ثلث رسیدن.
تاریخ زندگی و ترجمه حالی از «قطبه محرر کاتب» در فنون به دست نیست و نمیدانیم آیا خود «قطبه محرر کاتب» مبتکر این تحول بوده یا مسبوق به سوابقی بوده است که البته شک دوم نزدیکتر به قبول است و قبل از او مقدمات و موجباتی فراهم آمده و راه را برای تحول آسان کرده آن گاه قطبه رنگ ثابت به آن داده است و ایجاد و اختراع خط جلیل را به او نسبت دادهاند.
خط ثلث بنابر مأخذ معتبر سابقهای تقریباً هم عرض خط محقق دارد(میتوان احتمال داد که خط محقق از کوفی مبسوط و جلیل از کوفی مستدیر استخراج شده باشد احتمال دیگر این است که چون مستخرجین محقق کسانی دیگر و مستخرج جلیل هم قطبه محرر بوده هر یک بنا به ذوق و سلیقه خود این دو نوع خط را از یک اصل که خط کوفی کامل بوده بیرون آورده باشند و علی ای تقدیر تقدم یکی از آن دو بر دیگری قطعی نیست و تذکره نویسان از نظر شکل ظاهر و سطح و دور خط محقّق را اولین اقلام شمردهاند _ فضائلی)
میگوید اولین خطی که از خط کوفی نقل شد تا آغاز ظهور و بروز اقلام مستعمل کنونی، در اواخر خلافت بنی امیه و اوایل خلافت بنی عباس بوده است و صاحب(ابحاث الجمیل فی شرح العقیله) آورده است که اقلامی که الان موجود است همه از خط کوفی استنباط شده است.(صبح الاعشی صفحه۱۵).
ابن ندیم آورده است که: اوّل خطّاط عهد بنی امیه قطبه محرر بود وی چهار خط از اقلام موجود کوفی استخراج کرد و بعضی را از بعضی دیگر مشتق ساخت و او یگانه نویسنده خط عربی در روی زمین به شمار میرفت(الفهرست صفحه ۱۶).
در آخر دولت اموی قطبه محرر از خط کوفی و حجازی خطی استنباط کرد که آن اساس خطی شده که امروز بدان مینویسند و او قلم جلیل را که در بناها به کار میرفته و قلم طومار را که بر صفحه بزرگی نگاشتهاند اختراع کرد(الوسیط صفحه ۱۹۴).
بعد از قطبه در آغاز دولت عباسی و عهد خلافت سفّاح(۱۳۲ _ ۱۳۶ هجری) ضحّاک بن عجلان در تحسین و ترویج خطوط بر قطبه فزونی جسته است پس از وی اسحاق بن حماد کاتب(متوفی ۱۵۴ هجری) در ایّام خلافت منصور و مهدی عباسی در خطاطی بر ضحّاک پیشی جُست و عدّهای شاگرد داشت که از جمله آنها ابراهیم و یوسف شجری است یوسف کاتب ملقب به لغوة الشاعر زبردست ترین نویسندگان و ابراهیم بن محسن از یوسف برتر بود(الفهرست و صبح الاعشی).
شواهد بسیاری در دست است که در اواخر روزگار بنی امیّه و اوائل بنی عبّاس تحولات شگرف و درخشانی در ادبیات و علوم و فنون به ظهور پیوسته است و به حق باید اذعان کنیم که نهضت و تطوّر عظیم خطّ از این دوره آغاز شده است و خطوط زیاد و خطاطان ماهر بسیار ظاهر گردیدند.
خاندان عبّاسی به ویژه مأمون در ترویج و توسیع خطوط و تشویق خطاطان ساعی و کوشا بودهاند وزرا و امرای ایرانی و کسانی که اهل فن و صناعت بودند ر دستگاه خلافت در این کار سهم بزرگی داشته و اثر عمیقی گذاشتهاند در این عصر هم خطوط موزون و اصلی پدید آمد و هم تمام اقلام مورد تهذیب و ترویج قرار گرفت.
صاحب الفهرست اقلام اصلی و موزون را به تفصیل برشمرده است در وصف آنها میگوید قلمهایی که کسی را قدرت بر نوشتن آنها نیست مگر به تعلیم شدید و از آن جمله است قلم جلیل که آن را ابوالاقلام گویند و یوسف لغوة الشاعر گفته است قلم جلیل نهاد نویسنده را میکوبد و این قلم از طرف خلفا بر طومارهای کامل به پادشاههای روی زمین نامه مینوشتند و از قلم جلیل ۱۲ قلم استخراج شده است بدین ترتیب: سجلات، دیباج، طومار کبیر، ثلثین صغیر، زنبور، موامرات، حرم، عهود، قصص، اجوبه، نصف ثقیل، ثلث کبیر.
و باز ۱۲ قلم دیگر از آنها بیرون آمده است: سمیع، اشریه، خرفاج ثقیل، خرفاج خفیف، قلم مفتح، مفتح نصف، خفیف نصف، مدور کبیر ریاسی، مدور صغیر، نرجس، خفیف ثلث کبیر، رقاع.
جلیل را که امروز جلی میگوییم به معنی بزرگ و بلند مرتبه و مقصود خطّی است که درشت و فربه و بلند باشد.
دیباج مأخوذ از دیباه(حریر الوان دیدار خوبان) فارسی است و به معنی هر قماش گرانبها آمده و ماده شتر جوان دیباجه به معنی رخساره(فرهنگ نفیسی).
الخرفج و الخرافج بهضمهما و الخرفاج و الخرفیج به کسر هما رغدُ العیش و المخرفج الواسع و الخرفیج الغض الناعم و خرفج کعالبط السّمین( قاموس اللغه) و مقصود از خرفاژ خطی گشاده و فربه بوده است.
اثلاث جمع ثلث و ثلث است و شاید استعمال مومرات و نرجس در یک سوم طومار بوده است واز الفهرست نیز چنین استنباط میشود و طومار کامل تقریبا به عرض یک ذراع بوده که چیزی از آن قطع نشده باشد و خط طومار کبیر به احتمال با قلمی درشت بوده که سطری را در عرض یک ذراع میگرفته است این جدول شامل ۲۴ قلم است که همه از چهار قلم جلیل طومار کبیر نصف ثقیل ثلث کبیر استخراج شده و مخرج همه قلم جلیل است که آن را پدر اقلام گفتهاند فضائلی ۱۳۵۰ شمسی.
به نقل از الفهرست وقتی که خلافت به مأمون رسید، اصحاب و نویسندگان دربار او، به نیکو ساختن خط پرداختند و در این کار مردم بر یکدیگر افتخارو مباهات مینمودند حتی خود مأمون به داشتن انواع خطوط متفاوت اظهار فخر مینمود که این مطلب در کتاب جامعه محاسن ذکرشده است تا آنکه احول محرّر که عارف به قواعد خط و انواع و اشکال آن و نویسندههای خلیفه به پادشاهان اطراف بود که در طومارها فرستاده میشد خطوط را دستهبندی کرد و قلمهای سنگین را در دسته اول قرار داد که از جمله آنها قلم طومار بود و بر سایر قلمها برتری داشت و در یک طومار تمام با سعفی(شاخه خشک خرما) نوشته میشد، و گاهی هم با قلم مینوشتند و نامههای ملوک به آن خط صادر میگشت.
اقلام دیگری که مورد درجهبندی احول محررّ بود عبارت است از: قلم ثلثین، سجلات، عهود، مؤامرات، قلم امانات، دیباج، مدمج، مرصع، نساخ.
در زمانی که ذوالّریاستین فضل بن سهل روی کار آمد قلمی را اختراع کرد که بهتر از سایر اقلام بود و به ریاسی معروف شد و متفرعاتی پیدا کرد که از آن جمله قلم ریاسی کبیر(نصف ریاسی) ثلث، صغیر نصف، خفیف ثلث، محقق، منثور، وشی، رقاع، مکاتبات، غبارالحلبه، نرجس و قلم بیاض بود(اقتباس از صفحه ۱۸ و ۱۹ الفهرست).
ابن ندیم این دو دسته اقلام را که به نام احول و ذوالرّیاستین ذکر کرده پس از اقلام موزون است لذا احتمال میرود اقلام موزون دوبار تحت اصلاحات و تهذیب و دستهبندی درآمده و به صورت دسته اقلام اخیر ریاسی انتخاب شده باشد. والله اعلم...
مولف صبح الاعشی مینویسد: حسن خط به دو مرد از اهل شام منتهی گشت و آن دو ضحاک و اسحاق بن حماد بودند که هر دو خط جلیل را مینوشتند و مراد از جلیل طومار یا خطی قریب به آن است.
ضحّاک در زمان خلافت سفّاح اول خلفای بنی عباس و اسحاق بن حماد در عصر خلافت منصور و مهدی بودهاند.
ابراهیم شجری خط جلیل را از اسحاق فرا گرفت و از آن قلمی خفیفتر به نام ثلثین اختراع کرد وی استاد کاملی در عصر خود بود، و از قلم ثلثین قلمی دیگرپدید آورد، وآن را ثلث نامید.
یوسف برادر ابراهیم شجری نیز قلم جلیل را از اسحاق بیاموخت و از آن قلمی اختراع کرد که دقیقتر از آن بود و خطی نیکو بدان نوشت ذوالرّیاستین فضل بن سهل وزیر مأمون را از آن شگفتزده شد و آن را پسندید دستور داد که کتابهای سلطانی را فقط با آن قلم بنویسند و آن را قلم ریاسی نامید و بعضی متأخرین گمان کردند که آن قلم توقیعات است پس از آن احول ثلثین و ثلث را از ابراهیم گرفت و قلم نصف که خفیفتر از ثلث بود و آن را « خفیف الثلث » نام گذاشت اختراع کرد و نیز قلمی به نام مسلسل که همه حروفش متصل نوشته میشد و قلمی به نام غبارالحلبه پدید آورد و خط مؤامرات و قصص و قلمی خُرد و ریزه بهنام حوائجی ابداع نمود خط او به حجت و زیبایی توصیف شده لکن خالی از احکام و اتقان بوده است و احول در تراشیدن قلم مهارت عجیب داشته است(ترجمه صفحه ۱۶ و ۱۷ از جز ثالث کتاب صبح الاعشی مدون سال ۷۹۱ هجری قمری).
تحقیق و توضیح اقلامی که در این دوره از زمان به وجود آمده و در دو کتاب الفهرست و صبح الاعشی نام برده شده با حذف مکرّرات سی و پنج قلم میباشد که بدین قراراست: ۲۴ قلم، اقلام موزون و یک قلم به نام محقّق و هفت قلم مخترعات احول و سه قلم از اقلام ریاسی و بنا به توضیح بیشتر آنکه الفهرست چهار قلم را به احول نسبت میدهد(امانات، مدمج، مرصع، نساخ) که اضافه بر اقلام موزون است و سه قلم هم صبح الاعشی علاوه برنامههای قبلی از مخترعات احول میشمارد(مسلسل، غبار الحلبه، حوائجی) روی هم هفت قلم از مبدعات احول محرر است از این گذشته در اقلام ریاسی سه اسم اضافه در ماقبل دیده میشود(وَشی، مکاتبات، بیاض) بنابراین با حذف مکررات ۳۵ قلم در آن دوره به وجود آمده است.
نکته دیگر آنکه در ضمن متفّرعات قلم ریاسی، قلم محقّق و رقاع و غبارالحلبه به چشم میخورد و قبلاً دیدیم که ابن ندیم پیدایش محقق را به دست وراقان دانسته است و قلم رقاع و ریاسی جز اقلام موزون نیز شمرده شد از این سو صبح الاعشی غبارالحلبه و خفیف ثلث را از مخترعات احول حساب کرد و در انتساب قلم ریاسی اختلاف دیده شد.
لذا اضطراب در روایات مشهود است و چیزی که قابل تردید و انکار نیست این است که احول محررّ در عصر مأمون شخص فوق العادهای بوده و اطلاعات وسیعی در این فن داشته و اصلاحات و دسته بندی در اقلام کرده است، و خطوط متشتّت و بینظم و ترتیب را مرتب و منظّم داشته اقلام درشت را در یک دسته و ریز را بهترتیب در دسته دیگر و به ثقیل و خفیف یا کبیر و صغیر منقسم و منتظم نموده و قلمهای جدیدی به وجود آورده است.
ابن مقله وزیر، در حدود شعاع زمانی خویش، وضع خطاطی و اقلامی که معروف و متداول آن روزگار بوده با موارد استعمال چنین معرفی میکند: خط را انواع و اقسامی بود که مردم آن را میشناختند و به ترتیب آن را به فرزندان خود میآموختند پس از مدتی این راه و رسم مندرس و متروک شد همانند علم و دانش و صنایع، مردم در این صنعت بیرغبت شدند و قلمی که بیشتر استعمال میشد و جلیتر از همه اقلام بود قلم ثلثین بود که بزرگان و شاهان احکام و تیول(اقطاع) خود را با آن مینوشتند و سجلاتش میگفتند بعد از آن قلم ثقیل طومار که آن قلم به طاقه و شامی است و در قدیم از سوی خلفای اموی با این دو قلم به طاقه و شامی به اطراف نوشته میشد و با قلم مؤامرات و مفتح شامی مردم به سوی آنان مینوشتهاند تا اینکه زمان بنی عبّاس فرا رسید. آنان قلم نصف را انتخاب کردند و ثقیل طومار و شامی را ترک نمودند.
مأمون ذوالریّاستین را مأمور ساخت که حروف قلم نصف را جمع و جور کند و بین سطرها فاصله دهد و او چنان کرد و به نام قلم ریاسی نامیده شد پس از آن مکاتبات سلطانی با قلم نصف و ریاسی معمول گردید و مردم با قلم خفیف نصف و خفیف ریاسی به سلطان مینوشتند.
مکاتبه وزرا به طرف عمّال با قلم ثلث بود و از طرف عمّال به سوی آنان با صغیر ثلث انجام میگرفت.
ولی وزرا به جای قلم مفتح شامی سابق با قلم منثور و صغیر منثور به سلطان مینگاشتند، و این دو قلم به مؤامرات و رقاع که صغیر ثلث است نامیده شدند و برای دادخواهی و تظلّم به کار میرفت و قلم حلبه و غبارالحلبه و ریزهتر این دو برای امور سری بستن به بال مرغان استعمال میگشت.
و بیشتر مردم این روزگار این قلمها را نمیشناسند و ترتیب آنها را نمیدانند و غیر از قلم مؤمرات و صغیر ثلث(رقاع) در میان مردم متداول نیست و هر کاتبی که بر هر یک از این اقلام واقف شده خود را بدان اختصاص داده ریز و درشت و فربه و لاغر و خوب و بد آن را مینگارد(از کتاب اصناف الکتاب تالیف ابوعلی محمد بن مقله وزیر و کتاب عمدۀ الکتاب وعدۀ ذوی الالباب تألیف امیرمعزّ بن بادیس).
از گفتار گرانبهای ابنمقله که از فاصلههای دور به ما رسیده و همچنین اشاراتی که الفهرست دارد این نتایج به دست میآید:
1)پس از دوران مأمون آن جنبش خطی و شوق و اشتیاق اکثر مردم به این فن مدتی به قوت خود بوده و پس از آن کم کم رو به ضعف نهاده مردم نسبت به آن بیمیل شدهاند به طوری که در زمان ابنمقله اکثر مردم غیر از قلم مؤامرات و قلم رقاع اقلام دیگر و ترتیب آنها را نمیدانستند(بهجز خواص)، و مسلم در این کار بروز حوادث و تغییرات زمانه تاثیر داشته است و تاریخ میتواند تعیین کند.
2)تا پیش از زمان ابنمقله هر یک از این اقلام ترتیبی داشته و خاص طبقهای از طبقات مردم آن زمان بوده ولی در روزگار ابنمقله آن ترتیب به هم خورده است.
3)ذوالریّاستین به امر مأمون اصلاحاتی در خط کرده و گویا این کار با دستیاری و کمک اهل فن چون یوسف و احول انجام گرفته است.
4)آخرین نتیجه از همه مطالب این است که از تمام اقلامی که ذکر شد، کمتر نمونهای به صورت خود از آن عصر به ما نرسیده و پس از قرن فقط نامهای مختلفی از لابلای صفحات کتاب مینگریم و نمیدانیم به چه صورت و شکلی مینوشتند و فایده ذکر آنها یکی سابقه تاریخی و حدود و کیفیت پیدایش خطوط و دیگر تطور دگرگونیهای آن است تا بدانند که این خطوط اسلامی به صورتهای مطلوب و مضبوط کنونی به نام(محقّق، ثلث، توقیع، رقاع و مسلسل و غیره) پس از سالها و قرنها تجربه و قلم فرسایی حاصل گردیده است
نتیجه دیگر آنکه در میان اقلام یاد شده، نام ثلثین، ثلثکبیر، خفیفثلث کبیر، قلم ثلث و خفیفثلث برده شده است.
بنابراین شجرهنامه یا سلسله خط ثلث چنین میشود: جلیل(به معنی درشت و بزرگ اندام)، دیباج، طومار، ثلثین و مختصر طومار، نصف، ثلث، خفیف ثلث و اکنون از این سلسله غیر از قلم ثلث نام دیگر در میان نیست.
معرفی چند کتاب درباب سیر تاریخی خط ثلث
کتاب الفهرست
1)کتاب الفهرست از جمله معدود کتابی که از فاصلههای دور زمان یعنی نزدیک به دوره نهضت خطی روزگار مأمون عباسی اینگونه اطلاعات را به ما میدهد کتاب الفهرست تألیف محقّق و دانشمند عصر عباسی(عهد المطیع۳۶۳ ـ۳۳۴و عهد الطائع لله۳۸۱ _ ۳۶۳) معاصر با منصور بن نوح و نوح بن منصور سامانی)، محمد بن اسحاق ابن ندیم الورراق(متوفی۳۸۰ هجری) است که آن را در سال ۳۷۷ هجری تألیف کرده و الحق ذخیرهای است از انواع علوم و فنون آن عصر و احصاء کُتب و ادیان امتهای مختلف، در کمال و ثاقت و اعتبار، چنان کتابی که پیوسته مأخذ و مرجع محققان و دانشمندان بزرگ از مسلمانان و مستشرقین اهل هنر بوده و میباشد.
نسخه این کتاب که در دسترس نگارنده و مورد استفاده قرار گرفته منتشره از مطبعه الاستقامه بالقاهره بهسیع و اهتمام حاج مصطفی محمد است و نسخه ترجمه الفهرست از آقای رضا تجدد مازندرانی که در سال ۱۳۴۳ به طبع رسیده است.
کتاب صبح الاعشی
2)صبح الاعشی فی کتاب الانشاء تألیف الشیخ ابی العباس احمد قلقشندی متوفی ۸۲۱ که مرتب برمقدمه و ۱۰ مقاله و خاتمه است به عربی مدون سال ۷۹۱ هجری قمری جز ثانی به خصوص جز ثالث آن(طبع قاهره در سال ۱۳۳۱) مورد استفاده و مراجعه بوده کتابی است.
بینظیر که انواع خطوط متداول عصر خود را با لوازم و ادوات و قواعد مفصل و مشروح و دادن نمونه با ذکر خطاطان و سوابق خطوط بیان کرده و حائز اهمیت بسیار است و به حق واسطه العقدی بین رشته خطوط قرون سالفه دورههای متأخر و مرجع و مناط اعتبار کتب و اهل آن است در این دو جز روایات مستند به کتابها و راویان معتبر دیگر است و نامی از الفهرست در این دو جزء برده نشده است.
کتاب جامع محاسن
3)جامع محاسن کتابه الکتاب و نزهه اولی البصایر والالباب _ تالیف محمد بن حسن الطیّبی الشّافعی خطّاط هنرمند و مطلع بصیر در زمان ملک اشرف« قانصورهغوری» آخرین سلطان از ممالی که مصر به سال ۹۰۸ هجری.
با مقدمه ناشر دکترصلاح الدّین منجّد که در شبات ۱۹۶۲ میلادی در دارالکتاب جدید ـ بیروت به چاپ رسیده است این استاد ماهر(طیبی) طریقه ابنبّواب را که به وسائط از مشایخ و استادان قبل او همه پیرو شیوه ابنبّواب بودهاند پیروی کرده و شرحی بهایجاز در قواعد و ادوات خط نگاشته و از شانزده قلم خط نمونه داده است. که پس از تجزیه و تحلیل فنی به این چند قلم(محقق، ثلث و توقیع، رقاع و مسلسل نسخ) گشت میکند، اهمیّت این کتاب بدان جهت است که از آن عصر و زمان نمونههایی از اقلام معمول و متداول به قلم آورده و ضبط کرده است و نیز معلوم میدارد که غیر از دو قلم تعلیق و عقدالمنظوم که ابداع و وضع آن را به خود نسبت میدهد بقیه که شانزده قلم است طریقه ابنبواب میباشد بعید نمینماید که ابن بواب اینشانزده قلم را تهذیب و رویج کرده باشد بدین نامها: قلم الثلث المعتاد، قلم المنثور قلم المقترن، قلمالتواقیع، قلم جلیل الثّلث، قلم المصحف، قلم المسلسل، قلم الغبار، قلم النسخ الفضاح، قلم جلیل المحقق، قلم الریحان، قلم الرقاع، قلم الریاشی(ریاسی) قلم اللّولوی، قلم الحواشی، قلم الاشعار(مؤنق).
با این حال باز هم نمیتوان گفت که اقلام ابنبواب منحصر به همین بوده زیرا نمونهای به طریقه ابن بواب از خط طومار در این کتاب نیست ولی در کتاب الخطاط البغدادی علی بن هلال تالیف سهیل انور خط طومار به طریقه ابنبوّاب دیده میشود طیبی در پایان کتاب خود چنین نوشته است(من کتاب العبد الفقیر الی الله تعالی محمد بن حسن بن محمد ابن احمد بن عمر الطیبی الشافعی فی یوم الاربعا المبارک ثانی عشر شهر رجب الفرد سنه ثمان و تسعمائه من الهجره النبویّه غفرالله تعالی له و لوالدیه و لمن نظر فیها ولکلا لمسلمین)
ناشر(دکتر صلاح الدّین منجّد) درباره این کتاب چنین نوشته است(شادمانی عظیم هنگام اطلاع بر کتاب جامع محاسن به ما دست داد زیرا که مؤلف آن به خط زیبای خود اقلام را برحسب طریقه ابنبواب نوشته است دریافتیم که برای این کتاب چه مرتبه از اهمیّت است چه این کتاب مذهب و سبک ابن بواب را کاملاً روشن میسازد و نمونههایی از اسالیب خط میدهد چه بسا کسانی که فقط اسمی از این اقلام شنیده ولی نمیدانند مثلاً جلیل و محقق و ریحان و ریاسی چگونه است)
مؤلف مصوّر الخطّ در این باره میگوید: طیّبی آغاز قرن دهم به پیروی از طریقه ابنبواب شانزده قلم به خط خود نوشته و طریقه او را نشان داده است گرچه بین او و ابنبواب پنج قرن فاصله است لکن برای ما شأن عظیم و قدر رفیع دارد زیرا بدون شک برای ما بهترین مثال و نمونه است که خطوط دوران کهن اسلامی و معرفت به خصوصیات آن را روشن ساخته است.
4)کتاب تاریخ الخط العربی و آداب تالیف خطاط معاصر و فنان ماهر محمد طاهر بن عبدالقادر کردی مکّی دیپلمه مدرسه تحسین خطوط عربی _ مصر که در سال ۱۳۵۸ هجری مطابق ۱۹۳۹ میلادی در مطبعه تجاریه حدیثه _ مصر به طبع رسیده و در زمان اعلی حضرت عبدالعزیز بن عبدالرحمان آل سعود پادشاه کشور سعودی.
خود مؤلف محمّدطاهر درباره کتاب چنین میگوید: چون خط از وسایل ابتدایی پیشرفت و آبادانی است و شرف و منزلت آن در نزد تمام فرق محتاج به برهان نیست و حتی آن را از دقیقترین هنرهای زیبا و نیکوترین اشکال هندسه شمردهاند دوست داشتم کتابی در تاریخ و ذکر تراجم احوال خطاطان قدیم و معاصر و آثار خطی که به مثابه تحفههای کمیاب و منحصر به فرد آنان و آثار خطی قبل از اسلام و بعد از آن و مباحث شایسته دیگر تألیف کنم مرتبه دوم که به مصر مسافرت کردم سال۱۳۵۳ هجری در آنجا نهایت کوشش خود را به کار بستم از خزانههای کتب نفیس مانند
دارالکتب العربیه و موزه آن در مصر مکتب الازهرالمعمور، مکتبه البلدیهبالاسکندریّه، اطلاعات گرانبها و موضوعات مهمی که به خواب نمیدیدم گرد آوردم تا این کتاب(تاریخ الخط) فراهم آمد...
کتابی است در این باب بیهمتا همدم اهل فنّ و مرجع طالبان دور تکلف و تعقید خالی از بحث غیر مفید است امید آنکه وسیله توفیق و اخلاص و مورد نفع عام و خاص گردد خدای را شکر در این کار از گرد آوردن معلومات بحثهایی که جای دیگر کمتر یافت میشود و از آوردن صور مشاهیر خطاطان و نظم و ترتیب دیگری را بر من سبقت نیست و آن به جز حول و قوّه و توفیق خدایتعالی صورت نبسته است ین کتاب از مهمترین مصادر موثق کتابهای معتبر و مشهور فراهم آمده مانند کتاب تاریخ الادب اوحیاۀ اللغه العربیه طبع سال ۱۹۱۰ میلادی، تألیف علامه محقّق مرحوم حفنی بک ناصف(۱۳۳۸ هجری) _ کتاب انتشار الخطّ العربی(طبع ۱۹۱۵میلادی)تألیف استادعبدالفتاحعباده ـ کتاب الفهرست ابنالنّدیم ـ کتاب صبح الاعشی ـ کتاب تحفه الخطاطین ـ کتاب خطّ و خطّاطان، که این دو کتاب به لغت ترکی است.
در رسالۀ الیقین فی مغرقه بعض انواع الخطوط و الخطّاطین تألیف استاد مصطفی سباعی حسینی دمشقی به سال ۱۳۳۲ هجری از مباحث و مقالات بعض روزنامهها و مجلات علمی و غیر ذالک.... در سه سال متوالی به تهیّه آن اشتغال داشتم تا اینکه با مشقّت و بذل مال بسیار به زیور طبع آراسته گردید المولف محمد طاهر الکردی الخطاط به مدرسه الفلاح بجدّه بالحجاز
5)مصور الخط العربی این کتاب در سال ۱۳۴۷ شمسی به دستم رسید و از آن استفاده کردهام کتابی است شامل ۷۵۷ شکل از انواع اقسام نمونههای خطوط به ترتیب از خطوط تاریخی، کوفی، ثلث، نسخ، نستعلیق، اجازه، دیوانی، طغرا، سیاقت، رقعه، تاج و اشکال تزیینی هندسی به از لحاظ نمونهها و آثار خطاطان قدیم و جدید حقاً گنجینهای پربار و ارزنده است و بیشتر از دو سوم کتاب را این نمونهها تشکیل داده و یک سوم دیگر به شروع و تعلیقات اختصاص یافته است.
این کتاب در سال ۱۳۸۸ هجری قمری در مطبعۀ الحکومۀ بغداد به چاپ رسیده و مؤلف محترم آن آقای مهندس ناجیزینالدّین است که نگارنده او را در سال ۱۳۴۶ شمسی در بغداد ملاقات کرده است. زحمات نام برده در جامعه اسلامی قابل ستایش و تقدیر است.
وی این کتاب را با مراجعه به ۲۴۹ کتاب و رساله و مقاله از قدیم و جدید عرب و عجم و ترک و دانشمندان خارجی و مستشرق فراهم آورده و به کاری بزرگ دست یازیده تا چنین گنجینه پربهایی را در دسترس عموم قرار داده است شکرالله سعیه _ در این کتاب به نظر نگارنده دو نقص دیده میشود یکی نظم و ترتیب و تقدم و تأخیر کاملاً رعایت نشده و تقریباً نمونهها در همرفته است.
دوم اینکه بین شروع و نمونهها فاصله افتاده که برای خواننده خالی از تعسّر و مشقّت نیست و ضمناً بعضی از توضیحات و شهرهای نمونهها تکرار شده است.
6)تألیفات مرحوم دکترمهدی بیانی است که اهم آنها سه جلد به نام احوال و آثار خوشنویسان نستعلیق میباشد و دیگر نوشتههای او از جزوهها و مقالات و کارنامه بزرگان و نمونه خطوط خوش کتابخانه کاخ گلستان و غیر که در تالیف این کتاب(اطلسخط) از آنها استفاده شده است.
نام برده در جلد اوّل احوال و آثار خوشنویسان نستعلیق که سال ۱۳۴۵ شمسی منتشر ساخت، فهرست کتابهای چاپی و خطی و فهرست کتابخانههای عمومی و رسمی جهان که به مجموعههای خطوط آنها مراجعه کرده و فهرست کتابخانهها و مجموعههای خصوصی و موزهها را ذکر کرده و اهمیّت و ارزش تألیف خود را ظاهرساخته است.
مرحوم دکتربیانی(متولد ۱۳۲۶ قمری و متوفی ۱۳۸۷ قمری برابر ۱۳۴۶ شمسی) در نتیجه کفایت و لیاقت و خطّشناسی به سال ۱۳۳۵ به ریاست کتابخانه سلطنتی ایران مفتخر گشت و از آن تاریخ گنجورگنجینه بزرگی از هنر خطّ و تهذیب کتاب شد و در طی دوره ۳۴ ساله خدمت خود مأموریتهای فرهنگی به ممالک خارجی داشته و از کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، ترکیه، روسیه، لهستان، اتریش، آلمان، دانمارک، بلژیک فرانسه، سوئیس، انگلستان و آمریکا دیدن کرده است در ضمن این مسافرتها تحقیقات خود را دنبال مینمود و به پایمردی و همّت او در عصر و زمانی که هنرخطّ رو به رکود میرفت و بازار خوشنویسان رونقی نداشت، جان تازهای در آنها دمیده است و علاوه فعالیّتهای نام برده سبب گردید تا دیگران تشویق شوند و در این کار قدم در جای قدم او بگذارند.
این بنده را به سال ۱۳۴۵ شمسی در تهران کتابخانه سلطنتی فیض ملاقات آن بزرگ دست داد و مقدمهای که برای کتاب اطلسخطّ نوشته بودم به نظررساندم مرا مورد لطف و مرحمت تشویق بیشائبه خود قرار داد رحمۀ اللهعلیه.
دگرگونی و تغییرات خط ثلث
سفادی بر این باور است که خط ثلث، ابتدا در دوران خلفای اموی تحت قاعده درآمد و توسعه کامل آن در قرن سوم، رخ داد.(سفادی، خوشنویسی اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۵۶)
دربارهٔ اینکه نخستین بار چه کسی خط ثلث را وضع کرد، اختلاف نظر وجود دارد: سراج شیرازی، ابنبَواب، خوشنویس معروف اوایل قرن پنجم یا یاقوت مُستعصمی خوشنویس معروف اواخر قرن هفتم را واضع خط ثلث دانسته است.(سراج شیرازی، تحفةالمحبین، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۵ و ص۱۳۳.)
اما بعدها نویسندگان کتابهای آداب الخط و رسم المشق، ابنمُقله شیرازی، را به عنوان اولین مبدع ثلث معرفی کردهاند، که تا به امروز (ابتدای قرن ۱۵ شمسی) نیز شهرت این انتساب باقی است. آنگونه که شهرت یافته است، تمام اقلام ششگانهای را که ابنمُقله در اوایل سده چهارم بوجود آورده، برگرفته از تعلیم و ارشادی بوده است که امام علی(ع) در عالم خواب به ابنمُقله القاء کرده است.(قلیچ خانی، رسالاتی در خوشنویسی، ۱۳۷۳ش، ص ۶، ص۳۲۷، ص۲۵۷.)
پس از یاقوت مُستعصمی که به اعتقاد برخی از صاحب نظران، بیشترین تأثیر را در تکامل خط ثلث داشته است، خوشنویسانی چون عبدالله صیرفی (متوفی ۷۴۲ق)، بایسُنقُر میرزا (متوفی ۸۳۷ق) و علیرضا عباسی (متوفی ۱۰۳۸ق) سهم مهمی در تکامل این خط داشتهاند.(مقتدایی، شناخت و ارزیابی کاربردی هنرهای اسلامی ایران، ۱۳۹۳ش، ص۵۵. هاشمی نژاد، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۹۰ش، ج۱۵، ص۵۶۶.)
خط ثلث در ایران و مملکت عثمانی
به گفته محققان، ایرانیان تا اوایل سده هفتم که بار دیگر مورد تاخت و تاز مغولان قرار گرفتند، از خطّ ثلث استفاده میکردند اما از این زمان نهضت ابداع قلمهای فارسی، نظیر خط تعلیق و سپس نستعلیق و شکسته نستعلیق با همان الفبای برگرفته از خطوط ششگانه آغاز شد.(قلیچ خانی، درآمدی بر خوشنویسی ایرانی، ۱۳۹۳ش، ص۳۲.)
پس از عصر صفوی، ثلثنویسی در ایران سیر نزولی یافت تا جایی که تا پایان عصر قاجار، فقط یک ثلثنویس برجسته (محمدباقر شریف شیرازی) مجال ظهور یافت.(میرابوالقاسمی، خط ثلث، ۱۳۹۳ش.)
میرابوالقاسمی، نویسنده مدخل خط ثلث در دانشنامه جهان اسلام، معتقد است شیوه ثلثنویسی عبدالله صیرفی توسط شاگردش خیرالدین مرعشی (متوفی ۸۷۶ق) از ایران به قلمرو عثمانی رفته و حمدالله آماسی (متوفی ۹۲۶ق) آغازگر این سبک نگارش در آن دیار شد. در قلمرو عثمانی، اهمیت خط ثلث سیر صعودی یافت و با ظهور جمع کثیری از ثلثنویسان برجسته طی قرون نهم تا چهاردهم و کثرت آثار به جا مانده از آنان، که با ابداع شیوههای متنوع هنری در نگارش ثلث همراه بود، تا به امروز (ابتدای قرن ۱۵ شمسی) به کانون ثلثنویسی بدل گشته است.( میرابوالقاسمی، خط ثلث، ۱۳۹۳ش.)
در قرن چهاردهم شمسی، خط ثلث در ایران، عراق، سوریه، لبنان و مصر از اقبال نسبی برخوردار بوده و استادان برجستهای قدم به این عرصه نهادهاند.(میرابوالقاسمی، خط ثلث، ۱۳۹۳ش.)
گرچه در ضمن بنیاد و پیدایش تا حدی بحث دگرگونی پیش آمد ناچار توضیحات دیگر را بنا به ترتیبی که ملحوظ شده میآوریم: گفته شد که از خط کوفی؛ قلم جلیل و طومار استخراج و استنباط گردید و سپس قلم ثلثین و ثلث از جلیل و طومار پیدا شد و در هر عصر و زمان متأخر بهتر از پیشتر به دست ابنمقلهها و ابنبّوابها و یاقوتها رو به حجت و زیبایی گذاشت تا کم کم به این حد رسید.
وصف کامل از اشکال و حروف خطوط، و نمونهای از دوران پیشین در دست نیست و تنها کتاب صبح الاعشی است که به قدر کافی درباره اقلام و خطوط آن زمان شرح داده، و حدود و قواعد آن را روشن ساخته است از این رو این کتاب از حیث موقعیت و زمان واسطهای بین دوران قدیم و جدید است ناچاریم که طرز دگرگونی و تطوّرات اقلام و پیشینه و وصف خط ثلث را از نظر صاحب صبح الاعشی(قلقشندی) در اینجا ایراد کنیم(ترجمه):
طومار کامل ـ مراد از طومار کامل اندازه قطع ورقی است که در آن نویسند و در زمان ما فرخه تعبیری از آن است، و قلم طومار منسوب به آن ورق است، از جهت مناسبت کتابت قلم طومار در آن ورق، و قلم طومار همان قلم جلیل است(قلم جلیل یعنی قلم جلی درشت که میتوان تراش قلم را برای این خط از مقدار یک سانتیمتر به بالا هرچه افزوده گردد تعیین نماییم و این در کتیبهنویسی استعمار دارد لذا گوییم مراد از جلیل که در عصر قلقشندی با طومار مساوی گرفته شده است همین خط کتیبهای امروز است) کُتّاب مساحت عرض این قلم را ۲۴ موی استر گرفتهاند این قلم در زمان بنیامیّه و بعد از آن خلفا و سلاطین نشانههای خود را مینوشتند یعنی امضا و توشیح کردهاند یعنی به منزله طغرا بوده است.(یکتب به السّلطان علاماته علی المکاتبات و الولایات و مناشیر الاقطاع صفحه ۵۱.)
احمد بن ابراهیم دورقی نقل کرده است طوماری را نزد عمر بن عبدالعزیزآوردهاند که در آن بنویسد، از نوشتن خودداری کرده گفت ورق ضایع میشود و آن از بیت المال مسلمانان است چه ناچار در طومار بایستی با قلم طومار نوشت این حکایت دلیل بر آن است که قلم طومار قبل از عمر بن عبدالعزیز هم بود مدت خلافت عمر بن عبدالعزیز از ۹۹ تا ۱۰۱ بوده است و گمان میکنم این رسم طومار از کارهایی است که معاویه بن ابی سفیان معمول داشته است و این رویه از زمان محمد بن قلاوون( الملک المنصور، پادشاه مصر از ممالیک بحری ترکی الاصل بوده که لشکر مغول و فرنگ را در حمس شکست داد و در روزگار او جنگهای صلیبی پایان یافت ۶۷۸ _۶۸۹ هجری اعلام المنجد) پادشاه مصر تا زمان قلقشندی هنوز دوام دارد.
قلم طومار از نقض شاخه سبز درخت یا نی فارسی تهیه میشده و با سرانگشتان آنچه که احاطه کند از بالای تراش به دست میگیرند.
در نوشتن خط طومار دو طریق است یکی طریقه ثلث که راه و روش آن بر اساس حرکات دورانی(تقویر) است و دیگری طریقه محقّق که بر بنای بسط(سطح) میباشد(و این خود قلم محقّق است جلی محقّق و بنابراین خط طومار هم به شیوه ثلث به هم به شیوه محقق وشته میشده است و امروز هم نگاشتن هر دو در کتیبه رواست لکن معمول و متداول ر کتیبه نگاری اکثر شیوه ثلث میباشد)(حبیب الله فضائلی)
از صفات خط طومار این است ترویس(سرک دادن) در الف و با و جیم و دال و را و کاف و لام و نون در افراد و ترکیب در ابتدای کلمه، جایز نبودن طمس(گرفتگی) در گرهها و حلقههای صاد و طا و فا وقاف و میم و ها و واو و لام و الف محقّقه زیرا طمس(گرفتگی) به هیچ وجه سزاوار خط جلیل نیست(ترجمه صفحه ۵۳ و ۵۴ صبح الاعشی جز ثالث).
سپس صاحب صبح الاعشی نمونههای از طومار آورده و آن کتابت اسم سلطان محمد بن قلاوون است که در بالای نامهها به صورت مختلف نوشته شده و آن خط با جزئی فرق و اندک تفاوت مشابه خط ثلث امروز است.
مختصر طومار
قلمی است که در طوماری به قطع بغدادی کامل نوشته میشود و مقدار مساحت عرض آن مابین طومار کامل و ثلثین بوده و اما امروز مقدار آن مابین شانزده مویاستر وچهارده موی میباشد و کسری از قلم ثلثین است و هرگاه مقدار مختصر طومار را ۱۶ فرض کنند، خود قلم ثالثین خواهد بود و لذا مختصر طومار را باید بین هجده و چهارده موی از طومار کامل حساب کنیم(از این عبارت پیداست که مقدار آن غیرثابت و در حدود ثلثین اندکی بیشتر یا کمتر بوده است) و در تمام صفات و شکل مانند طومار کامل است و این قلم هم مانند طومار کامل به دو طریق نوشته میشود طریقه ثلث که کُتّاب دیوان انشا آن را در معاهدات آن پادشاهان و خلفا و نامههای فوری و اخطارهای مهّم برای پادشاهان شرق به کار میبردند دیگری طریقه محقّق(و این خود قلم محقق یا ریحان خواهد بود) ترجمه صفحه ۵۹ جز ثالث صبح الاعشی.
در مساحت و مقدار سر قلمهایی که از طومار متفرّع شده است:
بدان که مساحت سرهای قلم به اختلاف نوع قلم به میزانی که بین کُتّاب مصطلح ومتداول است مختلف میگردد:
قلم طومار که خلفا آن را برای مکاتبات و غیره میآموختند بر این صفت است که آن را از لب جریده اخضر(مغز شاخه سبز)یا قصب فارسی نه فارسی تهیه کنند و از بالای فتح تراش آنچه سرانگشتان احاطه کند به دست گیرند تا کاتب قادر بر نگاهداشت آن باشد چه در غیر این صورت بر سر انگشتان سنگینی میکند و طاقت تحمل نمیآورد و در آن گریزی از سه شق شکاف فاق نیست تا مرکب به آسانی جریان یابد و نوشتن آسان گردد.
قلم مختصر طومار
که نّواب و وزرا و امثال ایشان بدان نویسند به اندازه مساحت عرض آن از تراش قلم چهارده موی است من شعر البر ذون معترضات و یا مابین طومار کامل و ثالثین و این قلم اصل و اساس برای سایر اقلام میباشد بدین نسبت قلم ثلثینشانزده موی قلم نصف دوازده، قلم ثلث هشت موی است و هر یک از این اقلام به ثقیل و خفیف متصف میشوند وقتی که مایل به فربهی و پری شد ثقیل و هرگاه به باریکی و لاغری گرایید خفیف گفته میشود و این قلم بستگی به تراش قلم دارد اگر محرف کامل باشد اغر و اگر نزدیک به مستوی باشد فربه نوشته میشود بنابراین ملاک و میزان در بلندی الف از هر قلم این است که مقدار عرض آن قلم در خودش ضرب شود تا طول الف به دست آید.
مثلاً در قلم طومار که عرض آن ۲۴ موی است چنین میشود:
(طول الف طومار = موی ۵۷۶ = ۲۴×۲۴)
(طول الف ثلث = موی ۶۴=۸×۸)
و سایر اقلام بر همین منوال و اندازه است « ترجمه صفحه ۴۵۴ از جزء ثانی صبح الاعشی»
خط ثلث از نظر صبح الاعشی
قلم ثلث یا ثلث(بهحذف مضاف) آن است که با آن در ورقی به قطع ثلثین نویسند و کُتّاب در نسبت ثلث اختلاف کردهاند که آیا به اعتبار تقویر و بسط(سطح و دور) است یا به اعتبار یک سوم مساحت قلم طومار و قط این قلم محّرف است زیرا که در نوشتن آن احتیاج به تشعیرات(دنبالههای تند و تیز و موئین) است که جز با نیش قلم حاصل نشود و این خط بر خلاف محقق بیشتر مایل به استداره و دور است و ترویس(سَرَک) در آن لازم است در حروف الف مفرد و جیم و تا و کاف و لام مفرد و اول دندانههای بلندی که در ابتدای حروف قرار گیرد و گرههای صاد، طا، عین، فا، قاف، میم، ها، واو، لام، الف محققه باز است و در آن طمس(گرفتگی) به هیچ وجه جایز نیست و ثلث بر دو نوع است ثقیل و خفیف ثقیل همان است که ذکر شد(ترجمه صفحه ۶۲ از جز ثالث).
قلمثلث خفیف که خفیفثلث هم گفته میشود آن است که در ورقی به قطع نصف نویسند و صور و اشکالش مانند ثلثثقیل است و اختلافی ندارد جز آنکه مقادیر حروف آن الکی دقیقتر و لطیفتر از ثلثثقیل میباشد و تفاوت بین این دو قلم را بعضی چنین گفتهاند: منتصبات و مبسوطات در ثقیل هفت نقطه و در خفیف پنج نقطه است و اگر باز اندکی از این مقدار کم شد قلم لؤلؤیی نامیده میشود. (ترجمه صفحه ۱۰۴ جز ثالث صبح الاعشی).
مشتقّات ثلث همچون پیشینههایش امروز معروف و معمول نیست و ثلث خفیف و قلملؤلؤیی مصطلح نمیباشد ولی از بیان بالا فهمیده میشود که خفیف ثلث قلمی میان لؤلؤیی و ثقیل بوده و لطیفتر از آن و قلملؤلؤیی که باز الطف از ثلث خفیف بوده معادل خط ریحان نسبت به محقق است که امروز با خط اجازه متداول در ممالک عربی مطابقت دارد و بلکه خود آن میباشد.
علت نامگذاری ثلث
اهل قلم در تسمیه(نامگذاری) ثلث و همچنین ثلثین و نصف اختلاف دارند و در آن دو نظر از نظریه اول بنا بر نقل صاحب منهاج الاصابه از ابوعلی بن مقله وزیر است که ان للخطّ الکوفی اصلین من اربع عشره طریقه هما کالحاشیتین و هما قلم ال طومار و هو قلم مبسوط کله لیس فیه شی مستدیر قال و کثیرا ما کتب به مصحف المدینه القدیمۀ و قلم غبار الحلبه و هو قلم مستدیر کله لیسه فیه شی مستقیم فا لاقلام کلها تاخذ من المستقیمۀ و المستدیرۀ نسبا مختلف فان کان فیه من الخطوط المستقیمۀ الثلث سمی قلم الثلث و امکان فیه من الخطوط المستقیمۀ الثلثان سمحی قلم الثلثین و علی ذلک اقتصر صاحب منهاج الاصابۀ« صبح الاعشی صفحه ۵۲».
خلاصهاش این است که دو قلم طومار و غبارالحلبه اصل و اساس برای دوازده قلم دیگر است طومار تمامی حروفش مبسوط و مستقیم، غبارالحلبه همه مستدیر است سایر اقلام به مقدار نسبتی که از این دو قلم از سطح و دور دارند سنجیده میشود و ثلثین و ثلث میگویند یعنی ثلث به نسبت قلم طومار یک سوم از حروفش سطح و بقیه دور است و بدین جهت ثلث نامیده شده است.
نظریه دوم آن است که مقدار مساحت عرض قلم طومار بر واحد موی استر که بیست و چهارموی استر ملاک تقسیم و نسبت سایر اقلام بوده باشد چنانکه بیان آن گذشت و بنابراین یک سوم از بیست و چهار موی را که هشت موی میشود قلم ثلث گفتهاند.
مذهب و نظریه اوّل، اساس کار ابنمقله برای هندسی کردن و تحت قاعده آوردن خطوط بوده، و او قلم طومار را بر روش مُحقّق تماماً سطح و قلم غبار را تمام دور قرار داده و دوازده تای دیگر را که خود انتخاب کرده از روی این دو قلم سنجیده، و حدود هر یک را مشخّص داشته است و چنان که مولف صبح الاعشی گفته است روایت کننده نام سایر اقلام را نبرده و لذا در قلم دیگر معلوم نیست و پیداست که این محاسبه و تناسب قبل از ابن مقله نبوده و از ابتکارات اوست.
رساله خط عبدالله صیرفی در نامگذاری ثلث گویا است اما قسم دوم را ثلث نام نهادهاند بدان سبب که هرکه این خط دانست ثلثی از خط دانسته باشد از هر آنکه اول محقّق میباید دانست و دیگر ثلث یا از آن جهت آن را ثلث نام نهادند که نسخ تابع اوست از این عبارت چنین فهمیده میشود که خط ثلث به نسبت محقق و نسخ ثلث نامیده شده است.
بدان جهت ثلث نام نهادهاند که هر یک این خط دانست ثلثی از خط دانسته است زیرا آن را امالخطوط گفتهاند(مولف تاریخ الخط و آداب و استاد نصرالله فلسفی در کتاب زندگانی شاه عبّاس نیز خط ثلث را امالخطوط گفتهاند این نامگذاری شاید بدان جهت باشد که هرکه خط ثلث را فرا گرفت به خط توقیع و رقاع و مسلسل و نسخ نیز تسلط مییابد و برای سایر خطوط دست او نیرو میگیرد فضائلی) و نسخ تابع اوست در اصول.
وسط و دور ثلث عکس محقّق است یعنی در ثلث چهار دانگ دور و دو دانگ سطح میباشد(فوائد الخطوط بخارایی).
هفت قلمی در تذکره خود گوید قسم دوم را ثلث نام نهادهاند بدان که هر که این خط دانست ثلثی از خط دانسته باشد از بهر آنکه اول محقّق که به خط کوفی و معقلی مشابه است میباید دانست و از این جهت آن را ثلث نامیدهاند و نسخ تابع اوست.
در رسالهای خطی نوشته ۱۲۹۴ هجری چنین آمده است: نیز گفتهاند که آن ثلث خط است زیرا که نسخ تابع وی است و ریحان تابع محقّق و رقاع تابع توقیع است چنان که هر یک از تابع و متبوع ثلثی شود.
از میان این نظریهها نظریه منسوب به ابنمقله علمیتر و فنیتر است و امروزه کلمه ثلث برای این خط معروف عَلَم شده آن را بدین نام میشناسند.
درجه و مرتبه خط ثلث
مرتبه پیدایش خط ثلث در مرحله سوم از طومار و طومار در مرتبه سوم از کوفی به وجود آمده است و این سخن از مطالب پیش و سلسله خط ثلث آشکار است.
و از جهت رسائی و سهلخوانی در درجه چهار و پنج از نسخ، و در سهولت نوشتن پنج و شش از شکسته و رقعه و از لحاظ زیبائی به درجه سه و چهار نستعلیق، و به روی هم خط درجه پنج میباشد.
توصیف خط ثلث
«قلم ثلث اشتغال و مداومت برآن، چنان است که دست را نیرو میدهد و آن را بر نوشتن بقیه اقلام یاری میکند(جامع محاسن).
ثلث به امالخطوط تعبیر میشود و خطاط وقتی معتبر است که خط ثلث را قرص و محکم بنویسد و آن مشکلترین و سختترین خطوط است(تاریخ الخط العربی و آدابه).
مسلم است کسی که در نوشتن این خطّ مهارت پیدا کرد خط توقیع و رقاع و غیره برایش آسان میشود(آن خطوطی که از تیره ثلثاند) خط ثلث از دسته مقورّ(مستدیر) است که از آن به لین تعبیر شده و قلم به گرمی و نرمی در این خط حرکت میکند.
انتهای حروف منتهی به دنبالهها و رشتههای باریک و نازک و سرازیر به طرف پایین در حال پیچندگی و گاهی رها شده(ارسال) گاهی قوسها و دایرهها گود است مدار این خط بر یک سوم سطح و دو سوم دور و عرض قلم برای ایجاد تشعیرات(رشتهها و دنبالههای باریک و نازک) در حد تحریف و میل کامل میباشد حروف و کلمات درشت اندام و در عین حال جمع و جورتر از محقق است حلقهها و گرهها باز و در بعضی موارد بسته میگردد.
این خط از داشتن اشکال متعدد برای یک حرف سرشار است و نویسنده را در میدان وسیعی قرار میدهد لکن انتخاب هر یک در جای خود کاری بست دقیق و دشوار است از این رو بعض حروف آن شکلی نزدیک به هم پیدا کرده که برای غیر اهل قلم و آشنای به آن موجب اشتباه و التباس میشود.
ما وقتی در اشکال مختلف این خطّ دقت کنیم با اینکه به هم دست رفاقت داده و محیط هماهنگی به وجود آورده یک دست و خالص دیده نمیشود چه از حروف و چه از ترکیبات و چنان به نظر میرسد که از اقلام مختلف و متعددی به وجود آمده باشد.
در اکثر صفات عکس محقّق و یا نقطه مقابل آن قرار گرفته و به آن در همه جهت رقابت کرده و پیشی گرفته است و امروز از خطوط درخشنده و نام بردار و رایج ممالک اسلامی میباشد ثلث نویسان خطّ عنبرین با قلم ثلث نویسند ثلث.
این خطّ در سطربندی نیز گاهی با فاصله و گاهی کم فاصله و یا تو در تو و پیچیده به هم نوشته میشود با تمام حرکات و اعراب و ضوابط و تزیینات و حروف خفیفه صغیره ر ایران برای نوشتن کتیبهها و قطعات و پشت جلد کتابها و سرلوحهها و عناوین و تقسیمات اجزای کتاب و غیره به کار میرود و مخصوصاً خط کتیبهای آن در کاشیکاری جلوه خاصی دارد و چنان با تزیینات کاشی هماهنگ و هم آغوش شده که خط دیگر نمیتواند جایگزین آن گردد(برداشتی از کتاب استاد عزیز و گرانقدر حبیب الله فضائلی رحمه الله علیه).
استادان خط ثلث
استادان و مبتکران و مروّجان خط ثلث در دوران قدیم همان اشخاصاند که نامشان ضمن مطالب پیش گفته برده شد مانند قطبه مُحرّر ضحاک اسحاق بن حماد در اواخر بنیامیّه و اوایل بنیعبّاس ابراهیم شجری و یوسف شجری در عهد مأمون و شاگردان اسحاق بن حماد.
مؤلف صبح الاعشی ابراهیم و یوسف شجری را برادر یکدیگر دانسته است و در کلمه شجری اختلاف است بدین اقوال:
شَجَری ـ (شَ ج) منسوب به شجره قریهای است در مدینه و نیز اسم قریهای در فلسطین(ابن خلّکان میگوید شجره قریهای از قرای مدینه است و صاحب تاریخ الخطّ گوید امروز غیرمعروف است و شاید اسم آن تغییرکرده باشد ولی در خارج شهر مدینه مسجد به نام مسجد شجره هنوز وجود دارد که محل محرم شدن پیامبر(صل الله علیه و آل و سلم) برای ادای حج از آنجا بوده است).
شِحری ـ (شَ حَ) منسوب به شحر جایی است در ساحل دریای هند ناحیه یمن بین عدن و عمان.
سِجزی ـ (ِس ج ز) منسوب سجستان اسم شهری در اطراف خراسان« معجم البلدان » و صاحبان تحفه خطاطّین و خطّ و خطّاطان و عده دیگر طرفدار این قول ده ابراهیم و یوسف را از سیستان میدانند و الله علم به حقایق الامور.
سَنجری هم گفتهاند و آن اسم ترکی است که سلطان سنجر بن ملکشاه بدان نام بوده است و این قول بسیار بعید است(با استفاده از تحقیقات و تعلیقات عربی).
وفات ابراهیم را سال ۲۰۰ و وفات یوسف را سال ۲۱۰ گفتهاند ولی ثابت و معین نیست بعد از آنها مبتکر و خطاط آگاه بر رموز و اسرار خطوط اول محرر رئیس دارالانشاء مأمون بود که مختصر ترجمه حال او در متن الفهرست و صبح الاعشی به دست آمد دیگر از خطاطان آن از احمد بن ابی خالد نیز کاتب مأمون بوده است ابوحیان توحیدی درباره وی گفته است که از ابن مشرف بغدادی شنیدم که من خط احمد بن ابی خالد را در میان زیب و زیورهای پادشاه روم دیدم در روز عیدی که آنها را عرضه مینمود و دیدم که الفها و لامهایش ر نهایت راستی و محکمی بود و عیبی که داشت فقط در واوهای موصول یا های منفصل بود « تعلیقات از رساله علم الکتاب به ابوحیان».
وجه النّعجه در قلم جلیل زبردست بود. محمّد بن معدان معروف به ابیذرجان در خط نصف استاد بود و با قلم مستوی مینوشت: طا، ظا، صاد، و ضاد را به عرض قلم نصف شکاف میداد و مانند یا منعطف میکرد(یاء برگردان) و از چپ به راست میکشید به عرض قلم بدون اینکه تزلزل و اضطرابی در آن دیده شود احمد بن محمّد بن حفص معروف به زاقف برترین خطاط عصر بود در قلم ثلث ابن زیاد در روزگار ابنطولون وزیر معتصم ۲۱۸ـ۲۲۷ هجری خط او را بسیار پسندید و وی را منشی خود قرار داد تا اینکه ریاست خط در مصر به طبطب محرر رسید که به نیکویی و محکمی مینوشت اهل مدینه السلام(بغداد) براهل مصر به داشتن محرری چون طبطب و ابن عبدکان کاتب انشا ابن طولون رشک میبردند و میگفتند در مصر کاتب و محرری است که مثل آن دو در بغداد برای خلیفه نیست صبح (الاعشی صفحه ۱۶ و ۱۷ جزء ثالث).
اسحاق بربری پسر ابراهیم احول مکنی به ابی الحسین آموزگار مقتدر(۲۹۵ـ۳۲۰)هجری و فرزندان او بود در زمان خودش کسی خوشتر از او و داناتر به اسلوب کتابت دیده نشده است رسالهای در خطّ و کتابت به نام تحفه رامق نوشته است برادرش ابوالحسن نیز مانند او مینوشت و رویه او را داشت فرزند و نبیره او نیز در نهایت خوش خطّ و عارف به کتابت بودند قبل از اسحاق مردی معروف به ابن معدان بود که اسحاق خط را از او آموخته بود و از جمله خطاطان فرزندان وجه النعجه و فرزند منیر وز نفلطی و رویدادی میباشند (الفهرست).
مصور الخطّ صفحه ۳۱۹ در سلسله خطاطان ذکر کرده است فرزند احول گروهی بودهاند که به حسن خطّ و شناسایی آن معروف بوده و آنان فرزندان ابراهیم احول نوادههای او هستند به نام اسحاق و ابوحسن و اسماعیل بن اسحاق، و عبدالله بن اسحاق، قاسم بن اسماعیل بن اسحاق، و اسحاق بن ابراهیم احول معلم مقتدر و اولاد او بوده است.
پس از آن به قول صبح الاعشی « حسن خطّ در سده سوم هجری به ابوعلی محمّدبنمقله و برادرش ابوعبدالله منتهیگردید» و خط عربی اسلامی از آخر قرن سوم و آغاز قرن چهارم با ظهور ابن مقله وارد مرحله جدیدی شد که باید آن را مقدمّه تکامل خطوط اسلامی دانست.
و بنا به قول تاریخ الخط اول کسی که برای خط ثلث قواعد وضع کرد ابنمقله وزیر بود.
خط ثلث را بر چه چیزها مینوشتند
خوب است در این باره که دورانهای قدیم هر طایفه بر چه چیزها مینوشتند نیز آگاه شویم.
به نقل از ابن ندیم اوّل کسی که خط نوشت آدم بود که بر گل بنوشت و پس از آن امّتهای بعد پس از برهه زمانی بر مصر و سنگ نوشتند و این پیش از طوفان نوح بوده است.
از حفاریها و کاوشها معلوم گردید و الواح گلی ناپخته و پخته که به دست آمده خود برگهای شهادت است که بشر در آغاز خط نویسی از لوحههای گلی استفاده کرده و بعد به مرور زمان از سنگ و چوب فلزات و غیره برای این کار کمک گرفته است
باز ابن ندیم بیان داشته که مردم گاهی بر چوب و برگ درخت و بر توز که از آن کمان میساختهاند مینوشتهاند توز پوست درخت خدنگ است و آن را به واسطه صلابت و ملاست یعنی سختی و لیزی اختیار کردند و خاصیتش این است که تغییر در آن راه نمییافت و متعفن و گندیده نمیشد از آفات ارضی محفوظ بود و در طول روزگار باقی میماند.
این درخت در قدیم بین فارسیان معروف بوده وآنان کشف کرده بودند اهل هند و چین و اطرافیان دیگر به فارسیان اقتدا کرده از آن استفاده کردند(الفهرست).
مصریان قدیم بر ورقی که از مغز سیقانطویل از گیاه معروف به اسم سیبرس پاپیروس ساختند مینوشتند و تا مدتها استعمال داشته است. اهل مصر در کاغذ مصری که گفته شد و از نی بردی پیروس به دست میآمد مینوشتند و اوّل کسی که این کار کرد یوسف(علیه السلام) بود در مصور الخطّ العربی صفحه ۳۸۶ آمده است که ابن قتیبه در کتاب « المعارف» و ابن ندیم در« الفهرست» و سیوطی در کتاب «حسن المحاضره» و ثعالبی در « اللّطایف و محاضرات الاوایل و مسامرات الاواخر آوردهاند که اول کسی که کاغذ مصری پدید آورد یوسف(علیه السلام) بود.
و نیز در همان کتاب و همان صفحه نقل از مقدمه ابن خلدون شده است: تا مدتی بر پوست مینوشتند چون کار تالیف و تدوین و احکام سلطانی زیاد شد فضل بن یحیی به ساختن کاغذ اشاره کرد و از آن پس نوشتن بر کاغذ معمول گردید زمان هارون الرشید(۱۷۰ _ ۱۹۳ هجری).
رومیان بر حریر سفید و پوست دباغی شده و در طومار مصری و پوست گورخر مینوشتند. فارسیان علاوه بر توز بر پوست گاو و گوسفند و آهو و بر سنگ و لوحههای زرین و سیمین و حریر مینگاشتهاند امّاچینیان بر ورق چینی که از گیاه به عمل میآوردند و هندیان بر مصر و سنگ و حریر سفید.
امّا ورق خراسانی از کتان ساخته میشد و میگویند آن در ایام بنیاُمیّه و به قولی دولت بنیعبّاس و قول دیگر قدیمتر و یا جدیدتر ایجاد شد و گفتهاند که اول کار چین بوده و بعد خراسانیان مانند آن را ساختهاند.
عرب بر سنگ سفید نازک به نام « لخاف» و شاخه نخل« عسب یا قحوف» و قطعاتی از تنه خرما « کرانیف» بر استخوانهای کتف و پهلو از گوسفند و شتر و هرچه صلاحیت داشته و گاهی به ندرت دست میداده است بر پارچه حریر سفید هندی که قصائد مهّم را بر آن مینوشتند و برای افتخار در محل خاص مثل خانه کعبه میآویختهاند صحابه اجماع کردند بر نوشتن قرآن بر نوعی پوست رقیق دباغی شده که آن را « رقا » گفتند به علت فراهم بودن رقت و متانت و دوام در آن. و احیاناً عرب بر ورق بردی که از مصر به دست میآمده مینوشته است.
آغاز پیدایش ورق ایام معاویه و زمان شیوع آن عهدهارون الرشید و مسلم حجم ورق آن روز غیرحجم امروزی کاغذها بوده است ورق بزرگی را که از آن چیزی نمیچیدند طومار میگفتند.
طومار در دولت عباسی و دولت فاطمیه مصر بر پنج نوع بوده است:
طومار بغدادی به عرض یک ذراع مصری معروف به ذراع بلدی _ طومار حموی اندکی کوچکتر از قطع بغدادی _ طومار شامی معتاد اندکی کمتر از قطع حموی _ طومار مصری کمی خُردتر از شامی، طومار غربی به عرض کمتر از مصری (اقتباس از تاریخ الادب ناصف).
صنعت ورق سازی(کاغذسازی) در اواسط قرن هشتم میلادی در سمرقند شایع شد و به بلاد فارس و پس از آن به بغداد کشیده شد و در قرن دهممیلادی با رد پا رفت و امروز بهآنجا رسیده که مافوقی بر آن متصور نیست(ترجمه به اختصار و اضافات از تاریخ الخط العربی و آدابه).
اما صنعت چاپ اول کسی که آن را اختراع کرد یوحناگوتنبرگآلمانی بود در سال ۱۴۳۱میلادی پس از آن در ایتالیا و بعد فرانسه و ممالک دیگر ظاهرگردید و این صنعت نیز روز به روز پیش رفت تا به حالت پیشرفته کنونی درآمده است و صنعت چاپ روزگاران قدیم نزد چینیان معروف بوده و لوحههای چوبی برای چاپ تهیه میکردهاند وگفته شده اوّلین مطبعهای که در ترکیه تاسیس شد زمان سلطان احمد ثالث(۱۳۱۵ _۱۱۴۳) بود که مشایخ آن دیار به جواز از آن فتوی دادند به غیر از طبع مصحف ریف که ممنوع میدانستند ولی بعد از آن زمان به همت پادشاهان رایج و بلامانع گردید(تاریخ الخط و آدابه).
عالمان شیعه و خط ثلث
اقبال اندیشمندان و عالمان شیعی به هنر خوشنویسی و خط ثلث نیز در تذکرهها آمده است. تا جایی که حسن حسنزاده آملی، فیلسوف و عارف معاصر، استادش علامه سید محمد حسین طباطبایی(۱۲۸۱- ۱۳۶۰ش)، مفسر و فیلسوف معاصر را آیتی باهر در خوشنویسی دانسته و بویژه در خط ثلث، او را قادری نادر وصف میکند که دارای شأن خاص بود.(حسنزاده آملی، رسالهای در خوشنویسی، بی تا، ص۱۷–۱۹.)
احمد نجفی زنجانی(۱۲۸۷-۱۳۶۱ش)، معروف به معصومی خوشنویس، نیز یکی دیگر روحانیان شیعه است که نگارش کتیبه ضریح اهل بیت(ع) و قرآن کریم را در کارنامه خود داشته. و مشهور به احیاگر خط ثلث در ایران است.(«حاج میرزا احمد نجفی زنجانی»، ص۳۱.)
انجمن خوشنویسان ایران در دهه ۱۳۵۰ شمسی، زمانی که سعی بر احیای خط ثلث داشت، با نظر به آثار ثلثنویسان آن دوره، آثار نجفی زنجانی را منطبق بر تمامی قواعد دانسته و از او برای همکاری دعوت نمود.(«هنر کتیبهنگاری آخرین بازمانده خود را از دست داد»، فصلنامه هنر، ص۱۸۳.)
حبیبالله فضائلی(۱۳۰۱-۱۳۷۶ش)، روحانی و خوشنویس معاصر، که خوشنویسی را از پدرش آموخت و در سال ۱۳۴۸ش شعبه انجمن خوشنویسان ایران را در اصفهان پایهگذاری کرد و سرپرستی آن را به عهده گرفت. در سال ۱۳۵۸ش از خدمت آموزش و پرورش بازنشسته شد.(فضائلی، اطلس خط، ۱۳۹۱ش، ص ۲۹۲، ۲۹۶–۲۹۷.)
در این سالها کتیبههای حرم امام رضا(ع) در مشهد، حرم حضرت زینب و حرم حضرت رقیه در سوریه، حرم عسکریین، حرم امام حسین(ع)، مسجدها و حسینیههای اصفهان، شیراز، اهواز و تهران به قلم او نگارش یافت و نمایشگاههایی از خط او در داخل و خارج کشور بر پا شد.(هادوی، نیلوفر، مجله رشد آموزش قرآن، پاییز ۱۳۹۲ش.)
سید مرتضی نجومی(۱۳۰۷-۱۳۸۸ش)، فقیه و مفسّر شیعه، نیز در خوشنویسی به ویژه در خط ثلث متبحر بود. پس از رفتن به نجف، به خط ثلث متمایل شد و با هاشم محمد بغدادی، خوشنویس صاحب نام عراقی، مراوده داشت. وی در سال ۱۳۶۲ش و ۱۳۷۵ش به جهت تبحر در این خط، موفق به کسب لوح تقدیر از ریاست جمهور وقت شده است.(نجومی، کیمیای هستی؛ زندگینامه خودنوشت، ۱۳۷۹ش، ص۲۶۶–۲۶۷.) (نجومی، کیمیای هستی؛ زندگینامه خودنوشت، ۱۳۷۹ش، ص۱۹۰.)
ثلث نویسان و کتیبه نویسان ترکیه، ایران، عراق، سوریه، لبنان و افغانستان
برخی از ثلثنویسان و کتیبهنویسان برجسته سرزمینهای اسلامی از این قرارند:
ترکیه: حسن چلبی (متوفی ۱۰۰۲ق)، حافظ عثمان (متوفی۱۱۱۰ق)، مصطفی راقم (متوفی ۱۲۴۱ق)، محمود جلالالدین (متوفی ۱۲۴۵ق)، مصطفی عزّت (متوفی ۱۲۹۳ق)، محمد شفیقبک (متوفی ۱۲۹۷ق)، سامی افندی (متوفی ۱۳۱۳ق)، احمد کامل (متوفی ۱۳۶۰ق)، اسماعیل حقّی (متوفی ۱۳۶۵ق)، مصطفی حلیم (متوفی ۱۳۴۳ش/۱۹۶۴)، حامد آمدی (متوفی ۱۴۰۳ق)
ایران: احمد نجفی زنجانی (متوفی ۱۳۶۱ش)، عبدالحمید ملکالکلامی (متوفی ۱۳۲۸ش)، محمدعلی غروی کاتب (تولد ۱۲۸۸ش)، حبیبالله فضائلی (متوفی ۱۳۷۶ش)، سید مرتضی نجومی (متوفی ۱۳۸۸ش)، عباس مصباحزاده، محمد موحد حسینی، احمد عبدالرضایی، محمدرضا قنبری، عبدالصمد صمدی، مسعود فاضلی مقدم، جواد خوران، محمد نعمتی.
عــراق: هاشم محمد بغدادی (متوفی ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳)، محمد صبری هلالی (متوفی ۱۳۷۲ش)، عبدالغنی عبدالعزیز، مهدی جبوری، عباس بغدادی، مثنّی العُبیدی، محمد المشرفاوی.
سوریه و لبنان: ابراهیم الرفاعی (متوفی ۱۴۰۳ق)، کامل البابا (متوفی ۱۴۱۲ق)، نسیب مکارم. مصر: محمد مونس (متوفی ۱۳۱۸ق)، محمدعلی مکّاوی، محمد حُسْنی، محمود شحّات، علی بدوی (متوفی ۱۳۵۳ق)، سیدابراهیم (متوفی ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴)، نجیب هواوینی.
افغانستان: عزیزالدین وکیلی فوفَلْزایی. محمدعلی عطار هروی
نتیجهگیری از سیر تحول خط ثلث
خط ثُلْث، یکی از خطوط ششگانه (اقلام ستّه) اسلامی است. که به دست ابوعلی بن مقله بیضاوی شیرازی (معروف به ابنمقله)، وزیر عباسیان، تأسیس شده و باقی خطوط ششگانه از آن منشعب شده است. از این رو خط ثلث را «ام الخطوط» دانستهاند.(قلیچ خانی، رسالاتی در خوشنویسی، ۱۳۷۳ش، ص۷.)
ثلث جلیل (جلی)، دیباج، طومار، ثلثین، مختصر طومار، نصف، ثلث، صغیر ثلث، کبیر ثلث، و خفیف ثلث از انواع قلم ثلث در قدیم بودند که جز قلم ثلث باقی نمانده است.(مقتدایی، مبادی و مبانی اصول خطوط و خوشنویسی اسلامی ایران ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۳۹.)
محققان، در وجه تسمیه خط ثلث، اندازه مساحت قلم ثلث که یک سوم قلم طومار است، را مطرح کردهاند. سراج شیرازی، از خوشنویسان قرن نهم، با رویکردی معنوی، وجه تسمیه خط ثلث را از آن جهت میداند که «ام الخطوط» است و این امر با آیه ۱۱ سوره نساء ارتباط دارد.(مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۵۸.)(سراج شیرازی، تحفةالمحبین، ۱۳۷۶ش، ص۱۳۷؛ قلیچخانی، رسالاتی در خوشنویسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۲۷.)
در خط ثلث برای یک حرف، اشکال مختلفی وجود دارد و همین امر امکان ترکیب بهتری فراهم میآورد، هرچند برگزیدن هر یک از اشکال در ترکیب نیازمند دقت و بصیرت تمام دانسته شده است.(مقتدایی، مبادی و مبانی اصول خطوط و خوشنویسی اسلامی ایران ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۳۹.)
در خط ثلث، علاوه بر کلمات، به جهت زیباسازی و پرکردن فضای خالی، از اعراب کمک گرفته که برای نوشت آن از قلمی ظریفتر (حدود یکسوم قلم اصلی) استفاده میشود.( فضایلی، اطلس خط، ۱۳۹۱ش، ص۱۲۶.)
این خط با وجود برخی شباهتها با خطوط محقق و نسخ و توقیع، در برخی ویژگیهای مفردات و مرکّبات، نظیر طول الف، قطّ قلم، دور و سطح، مدّات (کششها) و نحوه پیوستگی و ارتباط کلمات با یکدیگر با آنها تفاوتهایی دارد.(فضائلی، اطلس خط، ۱۳۹۱ش، ص ۲۹۲، ۲۹۶–۲۹۷.)
خط ثلث، برای نوشتن قطعات، پشت جلد، عناوین، سرلوحهها و تقسیمات کتابها، الواح سردر خانهها و مغازهها، کتابت قرآنهای جامع، حکاکی سنگها، مهرهای قیمتی و نشانها استفاده میشود.(فضائلی، تعلیم خط، ۱۳۷۶ ش، ص۱۳۰–۱۳۱؛ فضائلی، «کتیبهنگاری»، ۱۳۷۱ش، ص ۹۵؛ مقتدایی، شناخت و ارزیابی کاربردی هنرهای اسلامی ایران، ۱۳۹۳ش، ص۶۵.)
اما ازنظر محققان، عمدهترین و مهمترین کاربرد خط ثلث، مربوط به کتیبهنویسی محرابها، قبهها، ورودیهای مساجد است که بهجهت قابلیت بالا در ترکیب و هماهنگی با طرحهای اسلیمی و ختایی رواج یافته است.(هاشمی نژاد، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۹۰ش، ج۱۵، ص۵۶۶.)
تا قبل از دوره تیموریان، خطوط ریحان، محقق، ثلث و نسخ، برای کتابت قرآن کریم، مورد استفاده بود؛ اما پس از قرن دهم، خط نسخ، جای تمام خطوط دیگر را گرفت.(سفادی، خوشنویسی اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۲۱–۲۵.)
به نظر یاسین حمیدسفادی، پژوهشگر معاصر خوشنویسی اسلامی، خط ثلث دربردارنده همه خصوصیات متناسب با شأن و مقام یک خط مذهبی است؛ اما قرآنهایی که تماماً در ثلث کتابت شده باشند، بسیار کمیاب هستند.(سفادی، خوشنویسی اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۲۱–۲۵.)
علاوه بر آن، خط ثلث در ساخت اشیاء و ظروف فلزی، نظیر کاسههای نقرهای، مفرغی و برنجی، سکهها و ادوات علمی، که مشتمل بر محتوای قرآنی، دعایی و نامها و القابها بود، دیده میشود.(ذکاء، «اشعار و اشیاء»، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۸۳–۸۴.)
همچنین به گفته محققان، قالیچهها، سجادهها و برخی پارچههای نفیس درگذشته، مزیّن به عباراتی به خط ثلث بوده است. پرچم عربستان سعودی نیز منقش به شهادتین به خط ثلث است.(معمارزاده، تصویر و تجسم عرفان در هنرهای اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۴۶.)
عبدالله صیرفی معتقد است که هرکس قواعد خط ثلث را به خوبی بداند و بتواند آن را محکم و استوار بنویسد، سایر اقلام سته را نیز میتواند بنویسد.(مقتدایی، مبادی و مبانی اصول خطوط و خوشنویسی اسلامی ایران ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۳۹.)
برخی معتقدند که در کتیبههای قرآنی که معمولاً با خط ثلث و غالباً با رنگ سفید نوشته شدهاند، حروف با کشیده مانند الفها، به گونهای شعله آسا بهسوی آسمان تمایل دارند و آنچنان پیچیده و درهم تنیدهاند که تداعی کننده هالهای از نور میباشند. افزایش فضای سفید بر زمینه تیره، گویای غلبه نور بر ظلمت است.(خزائی، مجموعه مقالات اولین همایش هنر اسلام، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۹.)
از این مطالب و مندرجات نتیجه میگیریم:
1)قلمهای درشت درجه یک در طومارهای عریض و طویل خاص خلفای اموی و عبّاسی و پادشاهان مصر و دیگر ممالک اسلامی و قلمهای درجه دو خاص وزرا و ارکان دولت بوده و تا زمان قلقشندی در مصر مرسوم بوده و این خود یکی از تشریفات درباری به شمار میرفته است و شاید نوشتن نامه بزرگان را در ورق کوچک خط ریزه در آن روزگار نالایق و مذهوم میشمردهاند(جلال الدین محمد بلخی قونوی متوفی ۶۷۲ میگوید:
گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مــرو
که مـرا دیـدن تو بهتـر از ایشان تو مـــرو
هسـت طـومــار دل مـن بـه درازای ابــد
بر نوشته ز سـرش تا ســـوی پایان تو مرو
2)اقلام متعددی که در زمان خلفای عبّاسی و مأمون بوده مسلماً مقیاسی در میان بوده که نزدیک به همین نسبتها اندازه میگرفته و جلیل و ثلثین و نصف و ثلث وثقیل و خفیف را تعیین میکردهاند ولی معلوم نیست که در آن زمان هم موی بِرذَون ملاک قرار گرفته باشد و از فحوای کلام صاحب صبح الاعشی بر میآید که این مقیاس از چندی قبل از وی تداول شده بوده است زیرا در تذکرهها و ماخذ حتی عهد یاقوت و ابن بّواب و ابن مقله نامی از موی بِرذَون در میان نیست و تقسیمات ابن مقله بر طریقه دیگر است.
و بنا به فرموده صاحب تاریخ الخطّ امروز پس از تطوّر و پیشرفت و تحسین خطّ، مقیاس خطّ با نقطه و قلمی که با آن نویسند تعیین میشود به مقایسات واضح محکمی که در دفترچههای قواعد و تعلیم خط استادان مندرج است و این طریقه طریقه استوارتر و آسانتر از قدیم میباشد.
3)اقلامی که از آغاز این فصل تا اینجا نام برده شد همه از یک اصل منشعب گشته و در همه آنها شکل اصلی حروف و استخوان بندی آن معرّف تیره و نژاد خود میباشد اختلاف نام اقلام مشعر بر اختلاف اساسی در اقلام نیست بلکه به واسطه مورد استعمال طوایف و فرق اسلامی و یا درشت و ریز و فربه و لاغر نوشتن و یا ساده و مزیّن داشتن و امثال این غرضها بوده است، چنان که ابو محمد عبدالله بن جعفر مشهور به ابن درستویه فسائی فارسی(۲۵۸ _ ۳۴۷ هجری).
در کتاب الکتاب صریحاً متذکر است که اصل خطوط یکی است و صورت همه حروف شکل واحد دارد، اگر اختلافی به نظر میرسد به واسطه تصرّف و تفنّن است در این اختلافات از لحاظ ثقیل و خفیف بودن تند و ملایم نوشتن درشت و ریزه آشکار و درهم کشیده و مدور و متفرق و جمع نوشتن حروف و حتی نزدیک یا دور بودن سطور میباشد(به نقل از دکتر بیانی در کتاب ایرانشهر جلد اول).
و توهّم میشود که معدودی از این اقلام از نظر موارد و استعمال نامهای مختلف دیگری گرفته است مانند اجوبه و عهود امانات، مؤامرات ، سجلات و یا چون تزیین یافته عنوان تازهای پیدا کرده و مرصع، وشی، مسلسل، حواشی، نرجس و غیره خواندهاند.
4)چنانکه قبلاً هم اشاره شد طومار کامل یا جلیل و مختصر طومار و ثلثین و نصف سلسله نسب خط ثلثاند و در سوابق ایّام تا مدتی متداول بوده ولی امروز به جز نام ثلث(کتیبهای و ریز و متوسطآن) در میان نیست و میتوان گفت نتیجه و چکیده آن اقلام بعد از دگرگونیها و تهذیب و تحسینها همین خط باشکوه و سرشناس ثلث است که از دیرزمانی تا به امروز به قوت خود باقی مانده و حتی از محقّق و ریحان جلوتر آمده است.
لازم به ذکر است برداشت از کتابهای زیر صورت گرفته است:
1)اباظه، نزار؛ ریاض، محمد مالح، اتمام الاعلام، ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، بیروت، بی نا، ۱۹۹۹م.
2)«استاد نجفی زنجانی؛ احیاگر تراث خط ثلث/ سایه عثمانطه بر کتابت قرآن استاد نجفی»، خبرگزاری ایکنا، تاریخ درج مطلب: ۱۰ آبان ۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ش.
3)اعظمی، ولید، تراجم خطاطین بغدادالمعاصرین، بیروت، بی نا، ۱۹۷۷م.
4)بهنسی، عفیف، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، بیروت، بی نا، ۱۹۹۵م.
5)بیانی، مهدی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۶۳ش.
6)«ثلث نویسی از آغاز تا امروز»، تاریخ بارگذاری ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ش.
7)رمضان یوسف، محمد خیر، تتمهالاعلام للزرکلی، بیروت، بی نا، ۱۴۱۸ق.
8)زارعی، ابوالفضل، «خطّاط کتیبههای ضریح چهارم حرم رضوی نجفی زنجانی- احمد (۱۲۸۷–۱۳۶۱ش)»، مجله آستان هنر، شماره ۹، تابستان ۱۳۹۳ش.
9)ذکاء، یحیی، «اشعار و اشیاء»، خط خوش فارسی (مجموعه مقالات)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۳ش.
10)خط ثلث، ایران آنتیک، تاریخ بازدید، ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ش.
11)«حاج میرزا احمد نجفی زنجانی»، هنر و مردم، ش ۵۳ و ۵۴، اسفند ۱۳۴۵ش.
12)«حبیبالله فضائلی»، سایت انجمن خوشنویسان اصفهان، تاریخ درج مطلب:۱۵ اسفند ۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید ۹ خرداد ۱۴۰۲ش.
13)حسنزاده آملی، حسن، رسالهای در خوشنویسی، [بی جا]، [بی تا].
14)خزائی محمد، مجموعه مقالات اولین همایش هنر اسلامی، تهران، مؤسسه مطالعات هنر اسلامی، چ ۱، ۱۳۸۲ش.
15)سراج شیرازی، یعقوببن حسن، تحفةالمحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
16)سفادی، یاسین حمید، خوشنویسی اسلامی، ترجمه مهناز شایسته فر، تهران، مؤسسه مطالعات هنر اسلامی، ۱۳۸۱ش.
17)فضائلی، حبیبالله، تعلیم خط، تهران ۱۳۷۶ش.
18)فضائلی، حبیبالله، اطلس خط، تحقیق در خطوط اسلامی، تهران، سروش، ۱۳۹۱ش.
19)قاسمی، علیرضا، «نقطه عطفی در خط نسخ ایرانی: گفت و گو با استاد طریقتی، دربارهٔ قرآن کتابت شده توسط مرحوم نجفی زنجانی»، مجله گلستان قرآن، شماره ۱۵۵، نیمه دوم مرداد ۱۳۸۲ش.
20)قلیچ خانی حمیدرضا، رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، تهران، روزنه، چ ۱، ۱۳۷۳ش
21)«کتیبهنگاری»، فصلنامه چلیپا، سال۱، ش۳، بهار ۱۳۷۱ش.
22)مایل هروی، نجیب، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مجموعه رسائل در زمینه خوشنویسی، مرکب سازی، مشهد، انتشارات مرکز، پژوهشهای آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲ش.
23)معمارزاده، محمد، تصویر و تجسم عرفان در هنرهای اسلامی، تهران، دانشگاه الزهراء، ۱۳۸۶ش.
24)مقتدایی، علی اصغر، شناخت و ارزیابی کاربردی هنرهای اسلامی ایران، تهران، پیام نور، ۱۳۹۳ش.
25)مقتدایی، علی اصغر، مبادی و مبانی اصول خطوط و خوشنویسی اسلامی ایران، تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۹۳ش.
26)میرابوالقاسمی، رقیه، خط ثلث، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بارگذاری ۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ش.
27)نجومی، سید مرتضی، کیمیای هستی، زندگینامه خودنوشت کمترین بندگان سید مرتضی نجومی، به اهتمام محمدعلی سلطانی، نشر سها، تهران، ۱۳۷۹ش.
28)هادوی، نیلوفر، مجله رشد آموزش قرآن، شماره ۴۲، پاییز ۱۳۹۲ش.
29)هاشمینژاد، علیرضا، خطاطی، سایت دانشنامه جهان اسلام، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ش.
30)«هنر کتیبهنگاری آخرین بازمانده خود را از دست داد»، فصلنامه هنر، شماره ۱، ۱۳۶۰ش.
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.
سیر تحولات خط ثلث
خط ثُلث یکی از شیوههای بسیار مهم در خوشنویسی اسلامی و یکی از خطوط ششگانه است که در طول تاریخ با فراز و نشیب های مختلفی رو به رو شده است، از طرف دیگر این خط در گذر زمان به سبکهای و شاخهها مختلفی ابداع شده است. پس با ما همراه باشید با بررسی دگرگونی در خط ثلث و انواع آن.
پنجشنبه، 24 آبان 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده:
ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
معرفی خط نسخ
دوشنبه، 6 فروردين 1403
معرفی خط ثلث
دوشنبه، 6 فروردين 1403
معرفی خط ریحان
دوشنبه، 6 فروردين 1403
معرفی خط محقق
دوشنبه، 6 فروردين 1403
پیدایش اقلام سته (خطوط ششگانه)
شنبه، 26 اسفند 1402
خطوط رایج اسلام پس از خط کوفی
جمعه، 25 اسفند 1402
خط کوفی در دوران حکومت امام علی(ع)
يکشنبه، 24 دی 1402
معرفی خط کوفی بنایی و انواع سبک آن
يکشنبه، 24 دی 1402
تاریخچه پیدایش خط کوفی
دوشنبه، 11 دی 1402
آشنایی با خطوط عربی پیش از اسلام
پنجشنبه، 7 دی 1402
تازه های مقالات
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
هتل بینالمللی کیش یا پارمیدا مشهد: مقایسه اقامت در دونقطه متفاوت
قیمت ایمپلنت کامل فک بالا و پایین
چطور بلیط های چارتر لحظه آخری را با بهترین قیمت پیدا کنیم؟
گیتار بیس یا گیتار الکتریک؛ یادگیری کدامیک آسانتر است؟
آشنایی با مشکلات و تعمیر سایبان برقی
تأثیر استفاده از کفش مناسب بر پیشگیری از آسیبهای اسکلتی
بیشترین بازدید هفته
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
موارد بیشتر برای شما
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستادهام
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
رهبر انقلاب: مهمترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
سرود جمعی با اجرای نوشهور در حسینیه امام خمینی(ره)
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار