عشق آتشی افروخت که از بسیاری در دوزخم افکند همی پنداری دل سوخته بودی به هزاران زاری گر آب دو چشم من نکردی یاری
عشق آتشی افروخت که از بسیاری
در دوزخم افکند همی پنداری
دل سوخته بودی به هزاران زاری
گر آب دو چشم من نکردی یاری
در دوزخم افکند همی پنداری
دل سوخته بودی به هزاران زاری
گر آب دو چشم من نکردی یاری