مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 241
الهی دوستدار از زبان خاموش است ولی حالش همه زبان است، و اگر جان در سر دوستی کرد شاید، که دوست را بجای جان است، غرق شده آب نه بیند که گرفتار آن است به روز چراغ نیفروزند که روز خود چراغ جهان است. خداوندا گناه من زیر حلم تو پنهان است تو پردهٔ عفو بر من گستران و مرا ببخش.