مسیر جاری :
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان...
چرا توپچي نشدي ! «ضرب المثل ايراني»
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 262
الهی ببرکت صدیقان درگاه تو، الهی ببرکت پاکان درگاه تو که حاجت این بیچارهٔ درمانده را و مهمات جمیع مومنین ومومنان را برآورده بگردانی و آنچه امید میداریم بعافیت و دوستکامی برسانی و پیش از مرگ توبهٔ نصُوح...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 261
الهی ما در دنیا معصیت میکردیم دوست تو مُحمد (ص) غمگین شود و دشمن تو ابلیس شاد.
از ز دردت خستگان را بوی درمان آمده
یاد تو مر عاشقان را راحت جان آمده
صد هزاران عاشق سر گشته بینم بر امید<br...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 260
الهی گر زارم، در تو زاریدن خوش است، ور نازم به تو نازیدن خوش است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 259
الهی دانی که بی تو هیچکسم، دستم گیر که در تو رسم، بظاهر قبول دارم بباطن تسلیم نه از خصم باک دارم نه از دشمن بیم، اگر دل گوید چرا ؟ گویم ر افکنده ام و اگر خرد گوید چرا جواب دهم که من بنده ام.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 258
الهی ببرکت متحیران جلال تو و ببرکت مقهوران قهر تو که ما را بصحرای هدایت آری و از این وحشت آباد به روضهٔ اقدس رسانی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 257
الهی غافلانیم نه کافرانیم ف صمدأ ببرکت نواختگان حضرت تتو و ببرکت گُداختگان هیبت تو.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 256
الهی چون عزیزان بناز پرورده ما را فراموش کنند تو بر ما رحمت کن.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 255
الهی حاجت بسیار دارم و بر همه چیز توانایی آنچه میخواهم میتوانی که باین بنده برسانی و از شر ظالمان مرا برهانی ای رحمت تو دستگیر ما و ای کرم تو عذر پذیر ما، ای دانندهٔ هر حالی و شنوندهٔ هر شکوایی، ای مجیب...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 254
الهی شادی نمی شناختم می پنداشتم که شادم اکنون مرا چه شادی که شادی شناسی را بباد دادم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 253
الهی چون ما را در حجرهٔ بی شمع و چراغ مبتلا کنند ایمان ما را تو چراغ لحد ما گردانی، چون در معاملهٔ خود مینگرم سزاوار همه عقوبتها هستم و چون در کرم تو نظاره میکنم سزاوار همهٔ خداوندیها هستی.