فوتبال و جنگ - ویژه تلفن همراه

مرد ناراحت و غمگين چشم دوخته بود به كودكِ بيمار هجده ماهه اش. پسرك به بيمارى سرخك مبتلا شده بود. كنارش مرد ديگرى نشسته بود. او هم چشم دوخته بود به كودك. اتوبوس در ايستگاه نگه داشت و مردى كه كنار پدر كودك نشسته بود، بلند شد كه پياده شود. قبل از پياده شدن رو كرد به او گفت: «اين كودك آينده درخشانى دارد.» و پياده شد. پدر كودك بهت زده ردّ مرد را گرفته بود كه توى پياده رو لابه لاى جمعيت در حال ناپديد شدن بود. او را كه گم كرد سر برگرداند و به كودك بيمارش نگاه كرد.
شنبه، 9 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

فوتبال و جنگ - ویژه تلفن همراه

مرد ناراحت و غمگين چشم دوخته بود به كودكِ بيمار هجده ماهه اش. پسرك به بيمارى سرخك مبتلا شده بود. كنارش مرد ديگرى نشسته بود. او هم چشم دوخته بود به كودك. اتوبوس در ايستگاه نگه داشت و مردى كه كنار پدر كودك نشسته بود، بلند شد كه پياده شود. قبل از پياده شدن رو كرد به او گفت: «اين كودك آينده درخشانى دارد.» و پياده شد. پدر كودك بهت زده ردّ مرد را گرفته بود كه توى پياده رو لابه لاى جمعيت در حال ناپديد شدن بود. او را كه گم كرد سر برگرداند و به كودك بيمارش نگاه كرد.
فوتبال و جنگ - ویژه تلفن همراه

فوتبال و جنگ - ویژه تلفن همراه

لیست گوشی های تست شده
مرد ناراحت و غمگين چشم دوخته بود به كودكِ بيمار هجده ماهه اش.
پسرك به بيمارى سرخك مبتلا شده بود.
كنارش مرد ديگرى نشسته بود.
او هم چشم دوخته بود به كودك.
اتوبوس در ايستگاه نگه داشت و مردى كه كنار پدر كودك نشسته بود، بلند شد كه پياده شود.
قبل از پياده شدن رو كرد به او گفت: «اين كودك آينده درخشانى دارد.» و پياده شد.
پدر كودك بهت زده ردّ مرد را گرفته بود كه توى پياده رو لابه لاى جمعيت در حال ناپديد شدن بود.
او را كه گم كرد سر برگرداند و به كودك بيمارش نگاه كرد.
آرام خوابيده بود.
به جمله اى كه مرد گفته بود، فكر كرد.
به اين كه روزگار چه سرنوشتى براى كودكش رقم خواهد زد.
نام آن كودك «ناصر كاظمى» بود
 
فوتبال و جنگ - ویژه تلفن همراه





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.