0
مسیر جاری :
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 53 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 53

الهی گُل بهشت در چشم عارفان خار است و جویندهٔ تو را با بهشت چکار است؟
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 52 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 52

الهی با بهشت چه سازم و با حور چه بازم، مرا دیده یی ده که از هر نظری بهشتی سازم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 51 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 51

الهی همگان در فراق می سوزند و دوستدار در دیدار، چون دوست دیده ور گشت دوستدار را شکیبایی چه کار ؟
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 50 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 50

الهی هر که تو را جوید اینقدر راستخیزی باید یا به تیغ ناکامی او را خون ریزی باید هر که قصد تو کند روزش چنین است یا بهرهٔ درویش خود چنین است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 49 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 49

الهی چه غم دارد که تو را دارد و کرا شاید که تو را نستاید، آزادا آن نفس که بیاد تو بازان و آباد آن دل که بمهر تو نازان و شاد آن کس که با تو در پیمان است.<br /> ما را سر و سودای کس دیگر نیست<br /> در عشق...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 48 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 48

الهی ما بتو زنده ایم هرگز کی میریم ف ما که بتو شادمانیم کی اندوهگین شویم ف ما که بتو نازانیم چون بی تو بسر آریم، ما که بتو عزیزیم هرگز چون ذلیل شویم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 47 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 47

الهی بشناخت تو زندگانیم، به نصرت تو شادانیم ف بکرامت تو نازانیم و بغزت تو عزیزانیم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 46 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 46

الهی چون تو توانایی کر توان است، در ثناء تو کرا زبان است و بی مهر تو کرا سر و جان است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 45 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 45

الهی تو دوختی من در پوشیدم و آنچه در جام ریختی نوشیدم هیچ نیاید از آنچه کوشیدم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 44 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 44

الهی کار آن کس کند که تواند، عطا آن کس بخشد که دارد، پس بنده چه تواند و چه دارد ؟