0
مسیر جاری :
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 33 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 33

الهی تا از مهر تو اثر آمد، دیگر مهر ما بسر آمد.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 32 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 32

الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را میجویم و ترا می یابم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 31 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 31

الهی دیگران مست شرابند و من مست ساقی، مستی ایشان فانی است و از من باقی.<br /> مست تو ام از جُرعه و جام آزادم<br /> مُرغ توام از دانه و دام آزادم<br /> مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو<br /> ورنه من...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 30 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 30

الهی در این درگاه همه ما نیازمند روزی باشیم که قطره یی از شراب محبت بر دل ما ریزی تا که ما را بر آب و آتش بر هم آمیزی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 29 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 29

الهی از نزدیک نشانت می دهند و بر تر از آنی و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی، ملکا تو آنی که خود گفتی و چنانکه گفتی آنی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 28 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 28

الهی آنچه ما خود کشتیم به بر میار و آنچه تو ما را کشتی آفت ما از آن باز دار.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 27 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 27

الهی هر چه بی طلب بما دادی بسزا واری ما تباه مکن ف و هر چه بجای ناکرد از نیکی بعیب ما از ما بریده مکن و هر چه سزای ما ساختی بنا بسزایی ما جدا مکن.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 26 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 26

الهی شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم، کار تو در گرفتی و ما نگرفتیم، قسمت خود نهادی و رسول خود فرستادی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 25 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 25

الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 24 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 24

الهی نه جز از یاد تو دل است نه جز از یافت تو جان ف پس بیدل و بی جان کی توان ؟