مسیر جاری :
شرح واژه هایی از زیارت نامه حضرت زینب سلام الله علیها
نحوه خواندن نماز روز شنبه
کیفیت نماز اعرابی و خواص آن
نماز منتسب به امام علی (ع) برای بخشش گناهان
زیارت نامه مفجعه حضرت زینب سلام الله علیها
شیوه ها و سیاست های تبلیغی حضرت زینب سلام الله علیها
سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا
معنی اسم احمد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اترک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوریحان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
پیش شماره شهر های استان گیلان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
لیست ویژگیهای شخصیتی
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
لاجرم آن شاهد صبح ازل
لاجرم آن شاهد صبح ازل پادشاه دلبران عزوجل چون جمال بی مثال خود نمود ناظران را عقل و دل از کف ربود پس شراب عشقشان در جام (پیمانه) ریخت
گفتگوی آب
دیگر مکن به هیچ کجا گفتگوی آب چون میرود به پیش همه ، آبروی آب از هر کجا که میگذرد ، ناله میکند از چشمه ، آب ، چونکه روان شد به جوی آب
قتیل کربلا
قتیل کربلا را دوست دارم ذبیح بالقفا را دوست دارم من از زوار دشت کربلایم عزیز مصطفی را دوست دارم قسم بر آب آب کودکانش
عزم شهادت
كشته دین گفت خواهم با خدا سودا كنم میروم در كربلا تا نـهضتی برپا كنم من حسینم نوگل بستان زهرای بتول حكم یزدان را میان مسلمین اجرا كنم میروم تا داد مظلومان ستانم از یزید
ظهر عطش
مانده بودم ، غیرت حیدر به فریادم رسید در وداعی تلخ، پیغمبر به فریادم رسید طاقتم را خواهش اکبر ، در آن ظهر عطش برده بود از دست، انگشتر به فریادم رسید انتخابی سخت ، حالم را پریشان کرده بود
شد وصل با آتش
زمین و آسمان کربلا شد وصل با آتش میان خیمهها پیچید بی شرمانه تا آتش به همراه عطش راه تو را از چار سو بستند تمام سنگها سر نیزهها و زخم با آتش
روز عاشورا گذشت
شب رسید و روز عاشورا گذشت سوختند آن خیمه و خرگاه را در دل شب زینب بی خانمان ترک کرد آن سوخته خرگاه را
ذوالجناح
خونی که روی یال تو پیداست ذوالجناح خون همیشه جاری مولاست ذوالجناح یک قطره آفتاب به وی تنت نشست بوی خدا ز یال تو برخاست ذوالجناح
خونی چکید
خونی چکید و حنجره ی خاک جان گرفت بغضی شکست و دامن هفت آسمان گرفت آبی که دستبوس عطش بود شعله زد آتش، سراغ خیمه ی رنگین کمان گرفت
تو مرا خون، من ترایم خونبها
چون خودی را در رهم کردی رها تو مرا خون، من ترایم خونبها هرچه بودت، دادهای اندر رهم در رهت من هر چه دارم میدهم شاه گفت ای محرم اسرار ما