خلاصه داستان: برلين، سال 1931. با افزايش بحران اقتصادى، « آلن بونيكه » ( تيله ) ناچار مى‏شود تا هم‏راه خانواده‏اش به « كوهله وامپ » برود؛ اردوگاهى مخصوص تعطيلات در خارج برلين كه مأمن خانواده‏هاى مستمند...

خلاصه داستان: « گلوريا » ( هيز )، دختر ميليونرى امريكايى، در پاريس زندگى مى‏كند. او تصميم مى‏گيرد با مرد جوانى به نام « ژان پل » ( دريفوس ) ازدواج كند. اما پدرش، چون « ژان پل » نمى‏تواند او را از كسالت...

خلاصه داستان: در قطار سريع‏السير شانگهاى، « شانگهاى لى‏لى » ( ديتريش ) پرى‏روى مشهور و رسوا با « سرودن دانلد داك هاروى » ( بروك ) عاشق دل‏خسته‏ى قديمى دوباره ملاقات مى‏كند. شرح فيلم: به لطف فيلم‏نامه‏ى...

خلاصه داستان: « ماريوس » ( فره‏نه ) پس از مدتى دلدادگى به « فانى » ( دومازى )، او را رها مى‏كند و به ديارى ديگر مى‏رود. والدين « فانى » از دخترشان مى‏خواهند با مرد بيوه‏اى ( شارپن ) كه مسن اما ثروتمند...

خلاصه داستان: هندوچين، درخت‏زارهاى كائوچو. « دنيس كارسن » ( گيبل ) به زنى فرارى از دست پليس، به نام « وانتين » ( هارلو ) پناه مى‏دهد. در همين بين، « باربارا » ( آرستور ) و « گرى » ( ريموند )، زن و شوهرى...

خلاصه داستان: كارگرى كه هنوز به معيارها و ارزش‏هاى قديمى پاى‏بند است، در كارخانه‏اى در لنينگراد به كار مشغول مى‏شود. اما جاى گرفتن در اجتماعى از كارگران سوسياليست تا حدى براى او مشكل است. شرح فيلم: فيلمى...

خلاصه داستان: « تونى كامونتى » ( ميونى )، خلافكارى، خرده‏پا، آرام‏آرام با قتل و جنايت به خطرناك‏ترين گنگستر شهر بدل مى‏شود. شرح فيلم: از كلاسيك‏هاى ژانر گنگسترى و بهترين‏هاى هاكس در دهه‏ى 1930؛ با الهام...

خلاصه داستان: كودك يتيمى به نام « ديويد كاپرفيلد » ( بارتولوميو ) پس از ازدواج مجدد مادرش، مورد آزار ناپدرى و خواهر پير دختر او قرار مى‏گيرد. كمى بعد مادر « ديويد » مى‏ميرد و او از خانه مى‏گريزد تا نزد...

خلاصه داستان: نجيب‏زاده‏اى فقير و غريب به نام « دون كيشوت » ( شالياپين )، كه بر اثر عشق وافر به حكايت‏هاى پهلوانان سرگردان، دچار آشفتگى ذهنى شده، در تصورات ماليخوليايى خود، مأموريت مى‏يابد تا روح پهلوانى...

خلاصه داستان: « دكتر جكيل » ( مارچ ) دارويى را كه ساخته روى خودش آزمايش مى‏كند. دارو تأثيرى شگفت مى‏گذارد و او را صاحب شخصيتى خبيث، « آقاى هايد »، مى‏كند. « دكتر جكيل » گاه به گاه به قالب « آقاى هايد »...