0
مسیر جاری :
دولت فیض متون ادبی

دولت فیض

عصر ظهور، ثمره‌ی همّت و کوشایی پیامبران و اولیای الهی، پاداش انتظار، تحقق آرزوی دیرینه‌ی فطرت بشری، پایان غربت و تنهایی، کرانه‌ی کفر و ناباوری، فروپاشی نفاق و دورویی و خیانت و ستم، دوران همراهی آسمان و...
ناز و نیاز متون ادبی

ناز و نیاز

خواهش، با سرشت و سرنوشت آدمی، آمیخته است و خواستن در همه جای هستی، سَریان دارد. «نیاز اندر نهادِ هست و بود است». کیست که داراست ولی هیچ نخواهد و وجودش، تداعی گر یک نیاز نیست؟ بودنِ هر چیز، تپش یک
شِکوه‌های انتظار متون ادبی

شِکوه‌های انتظار

در این نوشتار به شِکوه‌ها و دلتنگی‌های عصر انتظار پرداخته‌ام. گلایه در حضور محبوب، شاید دور از ادب به نظر آید و برخی از دوستداران محبوب را بیشتر رنجیده خاطر سازد، اما از نگاه تمنّای هیچ شیفته‌ای پوشیده...
شام هجران متون ادبی

شام هجران

در این نوشتار، از عصر دور افتادگی و تنهایی، از کردار و اخلاقی بایسته‌ی فردی و اجتماعی، از چگونه باید بودن و زیستن شایسته در زمانه‌ی غیبت سخن رفته است، روزگاری که جولانگاه اندیشه‌های چِندش آور و نارس شده،...
نگار پرده نشین متون ادبی

نگار پرده نشین

در این نوشتار به برخی از ویژگی‌های اندیشه ای، گفتاری و رفتارهای متعالیِ فردی و اجتماعی نگار پرده نشین (امام زمان علیه السلام) امام آسمان و زمین، انسان کامل، نیک نام و برتر در مقیاس گسترده و جهانی، هموند...
سیمای موعود در شعر مهدوی متون ادبی

سیمای موعود در شعر مهدوی

اگر چه مهدی موعود(عج)، در شعر انتظار امام است و منزلتی الهی و پیامبر گونه دارد؛ اما وجود آسمانی و مبارک آن حضرت، در برج عاج تخیّلات شاعر باقی نمی ماند، و تصویری که شاعر از موعود ارایه می دهد، تصویری اسطوره
انتظار در آثار شاعران قبل و بعد از انقلاب اسلامی متون ادبی

انتظار در آثار شاعران قبل و بعد از انقلاب اسلامی

مفهوم انتظار قبل از انقلاب در آثار شاعران اهل بیت، مذهبی و هیأتی- و به صورت معدودی در آثار شاعران حرفه ای مسلمان- حضور دارد.
مهدویّت و شعر انتظار متون ادبی

مهدویّت و شعر انتظار

بزرگترین خطری که هر جامعه را تهدید می کند و سقوط و انحطاط آن را قطعی میسازد، یأس و ناامیدی از رسیدن به کمال و سعادت است؛ اگر این بیماری خطرناک به ذهن و اندیشه ی جامعه، به ویژه جوانان آن جامعه، سرایت کند...
پیغام دوست متون ادبی

پیغام دوست

پیرمرد دست های چروکیده اش را به هم حلقه کرد. لحاف را روی شانه هایش کشید. حیدر شرمنده از سرمایی که تا مغز استخوان پدر پیرش را می لرزاند، کنار او زیر کرسی نشست. از فکر کرسی
شرحی نو بر دعای ندبه| درد دل های عاشقانه امام در این دعا متون ادبی

شرحی نو بر دعای ندبه| درد دل های عاشقانه امام در این دعا

بعد از آنکه امام (ع) در فرازهای قبلی دعا هر بار امام زمان (عج) را با عبارتی توصیف فرمود، در این فراز آهنگ عبارات را تغییر می دهد و زبان به آه و اندوه از هجران آن حضرت می گشاید،