0
مسیر جاری :
ساقی شهرام ناظری

ساقی

اي عشق به درد تو سري مي بايد صيد تو ز من قوي تري مي بايد من مرغ به يك شعله كبابم بگذار كين آتش را سمندري مي بايد ترانه ( ساقي ) به مژگان سيه كردي هزاران رخنه در دينم بيا كز چشم بيمارت هزاران درد برچينم...
ترا من چشم در راهم شهرام ناظری

ترا من چشم در راهم

ترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم ترا من چشم در راهم. شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن نوبت که...
گفتگو شهرام ناظری

گفتگو

معاشران ز حريف شبانه ياد آريد حقوق بندگي مخلصانه ياد آريد چو در ميان مراد آوريد دست اميد ز عهد صحبت ما در ميانه ياد آريد نمي خوريد زماني غم وفاداران ز بي وفايي دور زمانه ياد آريد به وجه مرحمت اي ساكنان...
آن کیست کز روی کرم شهرام ناظری

آن کیست کز روی کرم

آن کیست کز روی کرم با من وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند اول ببانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی وانگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند پشمینه پوش تندخو کز عشق نشنیدست بو از مستیش رمزی...
آتشی در نیستان شهرام ناظری

آتشی در نیستان

شاعر : مجذوب علی شاه کبودر آهنگی يک شب آتش در نيستاني فتاد يک شب آتش در نيستاني فتاد سوخت چون اشکي که بر جاني فتاد سوخت چون عشقی که در جاني فتاد شعله تا سرگرم کار خويش شد شعله تا سرگرم کار خويش شد هر...
يار مرا غار مرا شهرام ناظری

يار مرا غار مرا

يار مرا ، غار مرا ، عشق جگر خوار مرا يار تويي ، غار تويي ، خواجه نگه دار مرا نوح تويي ، روح تويي ، فاتح و مفتوح تويي سينه مشروح تويي ، بر در اسرار مرا نور تويي ، سور تويي ، دولت منصور تويي مرغ که طور...
سفر شهرام ناظری

سفر

به كجا چنين شتابان ؟ گون از نسيم پرسيد دل من گرفته زينجا هوس سفر نداري ز غبار اين بيابان ؟ همه آرزويم اما چه كنم كه بسته پايم به كجا چنين شتابان ؟
سپیده شهرام ناظری

سپیده

هنگام سپیده دم خروس سحری هنگام سپیده دم خروس سحری دانی كه چرا ؟ دانی كه چرا همی كند نوحه گری ؟ یعنی كه نمودند در آیینه ی صبح كز عمر شبی گذشت و تو بی خبری ! كز عمر شبی گذشت و تو بی خبری !