يكي از پادشاهان روي زمين خواست تا سوار و به محلي رهسپار شود، جامه‌هايي طلبيد تا بپوشد. آنچه آوردند، نپسنديد تا پس از چند بار بهترين جامه را كه مورد پسندش بود، آوردند و بر تن كرد. همچنين اسب طلب كرد [و]...

روزي منصور دوانيقي را مگسي گزيد منصور آن را از خود دور كرد دوباره آن مگس آمد و شروع كرد به گزيدن منصور، منصور چند مرتبه آن را از خود دور كرد در آخر به ستوه آمده گفت:

مرحوم حضرت آيت‌الله سيد صدرالدين صدر، پدر امام موسي صدر مي‌گفت: بعد از رحلت مرحوم آيت‌الله آقا شيخ عبدالكريم حائري اشعاري به عربي گفتم.

روزي گروهي از اراذل اصفهان تصميم مي‌گيرند يك نفر روحاني را به مجلس گناه خود آورند تا به خيالِ خودشان تفريح كنند.

آقاي حميد خلخالي مي‌گويد: فرمانده شهيد، حاج عبدالحسين برونسي، عشق و ارادت خاصي به حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)‌ داشت. ارادت او بيشتر از آن بود كه به زبان بيايد يا وصف شود.

یکی از شاگردان مرحوم جلوه نقل نموده كه گاه ناصرالدين شاه به ديدن استادم «جلوه» مي‌آمد، ولي حكيم مي‌گفت: مرا حالي نيست و شاه با حالت تغير و ناراحتي برمي‌گشت.

همسر شهيد عبدالحسين برونسي مي‌گويد: هنگامي‌كه بچه‌ی دومم به دنيا آمد، پدرش كه دير وقت به منزل آمد، بچه را بغل كرد و يك‌دفعه زير گريه زد و مثل باران ابر بهاري اشك مي‌ريخت.

مرحوم آيت الله بروجردي به خاندان اهل‌بيت (علیها السلام)، خيلي احترام مي‌گذاشتند. يادم هست يك وقتي عده‌اي از مردم براي ديدار ايشان آمده بودند فردي در ميان آنان گفت: براي سلامتي امام زمان ـ عج ـ و آيت الله...

وقتي امام علي (علیه السلام) معاويه را به جنگ تن به تن دعوت كرد تا مردم با كشته شدن يكي از آن دو از جنگ آسوده شوند، عمروعاص به معاويه گفت: علي انصاف داده است.

نقل شده در قضيه سفر مرحوم حاج شيخ جعفر شوشتري به ايران وقتي ايشان وارد تهران شدند جمعيتي زياد از جمله سفير كشور روسيه به ملاقاتش رفتند.