0
مسیر جاری :
مهدوی

ای طبیبم به سر بستر بیمار بیا

ای طبیبم به سر بستر بیمار بیا بهر دلداری دلسوخته زار بیا تو که دل را به نگاهی بربودی ز کفم به پرستاری بیمار دل افکار بیا
مهدوی

کاش تو پرچمی از عدل بپا می‌کردی

همچو باران به سر شیعه بلا می‌بارد کاش می‌آمدی و دفع بلا می‌کردی پرچم ظلم بر افراشته شد در همه جا کاش تو پرچمی از عدل بپا می‌کردی
مهدوی

دیگر ای دست دعا برگیر دامان اجابت

دیگر ای دست دعا برگیر دامان اجابت تا زمان گیرد شتاب و زودتر مهدی بیاید مسلمین را بگذرد ایام ذلت با ظهورش عزت اسلام باز آید اگر مهدی بیاید
مهدوی

تا به کی بسته بود باب فرج مهدی جان

تا به کی بسته بود باب فرج مهدی جان غیر دست تو بر این قفل کلیدی نبود با تو هر شام بود امت ما را شب قدر بی تو بر ملت ماتم زده عیدی نبود
مهدوی

کاش از لطف شبی یاد ز ما می‌کردی

کاش از لطف شبی یاد ز ما می‌کردی یاد از عاشق افتاده ز پا می‌کردی کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده با نگاه ملکوتی، تو دوا می‌کردی
مهدوی

بیا که بی گل رویت بهار پاییز است

بیا که بی گل رویت بهار پاییز است بیا که بی تو به بستان و باغ آذین نیست کدام سینه ز شمع محبت تو نسوخت کدام دیده ز اشک فراق خونین نیست
مهدوی

بهار رحمت حق با تو دیده خواهد شد

بیا که با تو شکوفه دهد نهال امید بهار رحمت حق با تو دیده خواهد شد رسید مژده به ما کز نسیم آمدنت بهار عدل علی آفریده خواهد شد
مهدوی

ز باغ وحی گل نور چیده خواهد شد

بدون فیض وصالت، به زیر بار فراق بلند قامت هستی خمیده خواهد شد به پاس مقدمت ای نوبهار عدل و امید ز باغ وحی گل نور چیده خواهد شد
مهدوی

از خدا دارم تمنا کز سفر مهدی بیاید

خون مظلومِ شهید کربلا جوشد به عالَم از پی خونخواهی خون پدر مهدی بیاید طول غیبت شیعیان را بس ملال انگیز باشد از خدا دارم تمنا کز سفر مهدی بیاید
مهدوی

غم نخور مى شود آخر گره ها وا حتما

دورى غیبت طولانى و تأخیر ظهور امتحانى است براى همه ى ما حتما کار ما منتظران چیست؟ امید و تقوا غم نخور مى شود آخر گره ها وا حتما