0
حافظ

رواق منظر چشم من آشیانه توست

رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
حافظ

جام جهان نماست ضمیر منیر دوست

جام جهان نماست ضمیر منیر دوست اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
حافظ

ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود

ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
حافظ

ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم

ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است
حافظ

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حافظ

به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر

به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
حافظ

خیال روی تو در هر طریق همره ماست

خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
حافظ

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست
حافظ

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
حافظ

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را