0
مسیر جاری :
حافظ

عمری گذشت تا به امید اشارتی

عمری گذشت تا به امید اشارتی چشمی بدان دو گوشه ابرو نهاده ایم
حافظ

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
حافظ

ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم

ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
حافظ

سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت

سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
حافظ

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
حافظ

آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار

آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
حافظ

چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم

چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم
حافظ

غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش

غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
حافظ

گوهر معرفت آموز که با خود ببری

گوهر معرفت آموز که با خود ببری که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
حافظ

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم