0
مسیر جاری :
سعدی

تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد

تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد
سعدی

خورشید که بر جامهٔ درویش افتد

خورشید که بر جامهٔ درویش افتد از بخت نگونش ابر در پیش افتد
سعدی

مرغ جایی رود که چینه بود

مرغ جایی رود که چینه بود نه به جایی رود که چی نبود
سعدی

بشنو که من نصیحت پیران شنیده‌ام

بشنو که من نصیحت پیران شنیده‌ام پیش از تو خلق بوده و بعد از تو بوده‌اند
سعدی

در گرگ نگه مکن که بزغاله برد

در گرگ نگه مکن که بزغاله برد یک روز ببینی که پلنگش بدرد
سعدی

گر ز هفت آسمان گزند آید

گر ز هفت آسمان گزند آید راست بر عضو مستمند آید
سعدی

نیافرید خدایت به خلق حاجتمند

نیافرید خدایت به خلق حاجتمند به شکر نعمت حق در به روی خلق مبند
سعدی

در طالع من نیست که نزدیک تو باشم

در طالع من نیست که نزدیک تو باشم می‌گویمت از دور دعا گر برسانند
سعدی

سلطان که به منزل گدایان آید

سلطان که به منزل گدایان آید گر بر سر بوریا نشیند شاید
سعدی

غریب شهر کسان تا نبوده باشد مرد

غریب شهر کسان تا نبوده باشد مرد ازو درست نیاید غم غریبان خورد