مسیر جاری :
خدايا چون گل ما را سرشتي
وثيقت نامهاي بر ما نوشتي خدايا چون گل ما را سرشتي
جزاي آن به خود بر فرض کردي به ما بر خدمت خود عرض کردي
که بگزاريم خدمت تا توانيم چو ما با ضعف خود دربند آنيم
اگر دانستني بودي خود اين راز
يکي زين نقشها در دادي آواز اگر دانستني بودي خود اين راز
بجز گردش چه شايد ديدن از دور ازين گردنده گنبدهاي پرنور
درين گردندگي هم اختياريست درست آن شد که اين گردش به کاريست
به نام آنکه هستي نام ازو يافت
فلک جنبش زمين آرام ازو يافت به نام آنکه هستي نام ازو يافت
گواهي مطلق آمد بر وجودش خدائي کافرينش در سجودش
که خوانندش خداوندان خداوند تعالي الله يکي بي مثل و مانند
خداوند در توفيق بگشاي
نظامي را ره تحقيق بنماي خداوند در توفيق بگشاي
زباني کافرينت را سرايد دلي ده کو يقينت را بشايد
بدار از ناپسندم دست کوتاه مده ناخوب را بر خاطرم راه