0
مسیر جاری :
هر پاره از دل من و از غصه قصه ای حافظ

هر پاره از دل من و از غصه قصه ای

هر پاره از دل من و از غصه قصه ای<br /> هر سطری از خصال تو و از رحمت آیتی
آن عهد یاد باد که از بام و در مرا حافظ

آن عهد یاد باد که از بام و در مرا

آن عهد یاد باد که از بام و در مرا<br /> هر دم پیام یار و خط دلبر آمدی
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق حافظ

خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق

خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق<br /> دریادلی بجوی دلیری سرآمدی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است حافظ

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است<br /> بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز حافظ

قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز

قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز<br /> ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور حافظ

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور<br /> پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است حافظ

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است<br /> خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
نثار خاک رهت نقد جان من هر چند حافظ

نثار خاک رهت نقد جان من هر چند

نثار خاک رهت نقد جان من هر چند<br /> که نیست نقد روان را بر تو مقداری
دلا همیشه مزن لاف زلف دلبندان حافظ

دلا همیشه مزن لاف زلف دلبندان

دلا همیشه مزن لاف زلف دلبندان<br /> چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری
به وصل دوست گرت دست می دهد یک دم حافظ

به وصل دوست گرت دست می دهد یک دم

به وصل دوست گرت دست می دهد یک دم<br /> برو که هر چه مراد است در جهان داری