مسیر جاری :
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا<br />
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی<br />
مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر
شب وصل است و طی شد نامه هجر
شب وصل است و طی شد نامه هجر<br />
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
دلا در عاشقی ثابت قدم باش<br />
که در این ره نباشد کار بی اجر
برآی ای صبح روشن دل خدا را
برآی ای صبح روشن دل خدا را<br />
که بس تاریک می بینم شب هجر
هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت
هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت<br />
کندم قصد دل ریش به آزار دگر
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر<br />
بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد<br />
بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر
از دست غیبت تو شکایت نمی کنم
از دست غیبت تو شکایت نمی کنم<br />
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
حافظ شکایت از غم هجران چه می کنی
حافظ شکایت از غم هجران چه می کنی<br />
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور