0
مسیر جاری :
وطن علیرضا عصار

وطن

اي وطن اي مادر تاريخ ساز اي مرا بر خاک تو روي نياز اي کوير تو بهشت جان من عشق جاويدان من ايران من اي ز تو هستي گرفته ريشه ام نيست جز انديشه ات انديشه ام آرشي داري به تير انداختن دست بهرامي به شير انداختن...
خیابان خوابها علیرضا عصار

خیابان خوابها

باز بوی باورم خاکستریست صفحه های دفترم خاکستریست پیش از اینها حال دیگر داشتم هر چه می گفتند باور داشتم پیرها زهر هلاهل خورده اند عشق ورزان مهر باطل خورده اند باز هم بحث عقیل و مرتضی ست آهن تفدیده...
نهان مکن علیرضا عصار

نهان مکن

دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خورده ای جام خلاص خورده ای بوی شراب می زند خربزه در دهان نکن این دل پاره پاره را دیدن اوست چاره ام اوست پناه و پشت من...
مرغ ســحر محمدرضا شجریان

مرغ ســحر

مرغ ســحر ناله سر كن ، داغ مرا تازه تر كن ، زآه شرر بار، اين قفس را برشكن و زير و زبر كن بلبل پر بسته ز كنج قفس درآ ، نغمه ی آزادی نوع بشــر سرا وز نفسی عرصه ی این خاك توده را، پرشرر كن ظلم ظالم ،...
دل بردی از من به یغما محمدرضا شجریان

دل بردی از من به یغما

( دل بـردی از مـن به يغـما)۲ ، ( ای ترك غارتگر من ) ۲ ( ديدی چه آوردی ای دوسـت )۲ ، (از دسـت دل بر سـر من )۲ عشـق تو در دل نـهان شد ، ( دل زار و تن ناتوان شد) ۲ ، رفتی چو تير و كمان شد ( از بـارِ غــم...
هرچه كنی بكن محمدرضا شجریان

هرچه كنی بكن

هرچه كني بكن ، مكن ترك من اي نگار من هرچه بري ، ببر ، مبر سنگدلي به كار من هرچه بري ، ببر، مبر رشته الفت مرا هرچه كني ، بكن ، مكن خانه اختيار من
خورشيد مجلس علیرضا افتخاری

خورشيد مجلس

اگرسروی به بالای تو باشد، نه چون قد دل آرای تو باشد واگر خورشید در مجلس نشیند، نپندارم که همتای تو باشد دوعالم را به یکبار از دل تنگ، برون کردیم تا جای تو باشد
پله پله علیرضا افتخاری

پله پله

پلّه پلّه تا ملاقات خدا می روم بی تحمّل سوی عرش کبریا می روم از برکت نور عشق ببین تا کجا، تا کجا ، تا کجا می‌روم باد صبا که می‌شود هر نفسش مشک‌فشان حکایت از عشق کند آورد از دوست نشان
صیاد علیرضا افتخاری

صیاد

چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم ای طرفه نگارم از دوری صیاد دگر تاب ندارم رفتست قرارم چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم تا دام در آغوش نگیرم نگرانم از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی
در عاشقی پيچيده ام علیرضا افتخاری

در عاشقی پيچيده ام

این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهاماین بار من یک بارگی از عافیت ببریدهامدل را ز خود برکندهام با چیز دیگر زندهامعقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیدهام ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی دیوانه...