0
مسیر جاری :
استاپ موشن | داستان عباس آقا انيميشن هاي كوتاه

استاپ موشن | داستان عباس آقا

🔻 استاپ موشن زیبای داستان عباس آقا و فقط به عشق علی
داستان اسلام ابوذر از زبان مرحوم کافی رمان و داستان

داستان اسلام ابوذر از زبان مرحوم کافی

داستان اسلام آوردن ابوذر غفاری از زبان مرحوم کافی
دو برادر داستان

دو برادر

به حرم که رسیدیم راهم را جدا کردم خودم را به گوشه‌ی دنجی رساندم. مادر و حسام رفتند آن طرف. دوست نداشتم حسام را ببینم. مادر کلی نصیحتم کرد: «خوب نیست دو تا برادر این رفتار را با هم داشته باشند... او کوچکتر...
غربت .... داستان

غربت ....

هنوز از هم دلخور بودند. دلخوری شان اجازه نمی‌داد که نزدیک هم بنشینند. محبوبه یک طرف اتوبوس برای خودش صندلی پیدا کرده بود و رویا یک طرف دیگر. رویا نگاهی بهم کرد: «می‌روی؟ زود برگرد.»... قدم که روی پیاده‌رو...