غربت ....

هنوز از هم دلخور بودند. دلخوری شان اجازه نمی‌داد که نزدیک هم بنشینند. محبوبه یک طرف اتوبوس برای خودش صندلی پیدا کرده بود و رویا یک طرف دیگر. رویا نگاهی بهم کرد: «می‌روی؟ زود برگرد.»... قدم که روی پیاده‌رو گذاشتم، گرما را حس کردم...
پنجشنبه، 11 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ناهید اسدی
موارد بیشتر برای شما
غربت ....
غربت ....
 
چکیده
هنوز از هم دلخور بودند. دلخوری شان اجازه نمی‌داد که نزدیک هم بنشینند. محبوبه یک طرف اتوبوس برای خودش صندلی پیدا کرده بود و رویا یک طرف دیگر.  رویا  نگاهی بهم کرد: «می‌روی؟ زود برگرد.»... قدم که روی پیاده‌رو گذاشتم، گرما را حس کردم...

تعداد کلمات: 513 / تخمین زمان مطالعه: 2/5 دقیقه


غربت ....

فاطمه بختیاری

هنوز از هم دلخور بودند. دلخوری شان اجازه نمی‌داد که نزدیک هم بنشینند. محبوبه یک طرف اتوبوس برای خودش صندلی پیدا کرده بود و رویا یک طرف دیگر.  رویا  نگاهی بهم کرد: «می‌روی؟ زود برگرد.»

سر تکان دادم. محبوبه همه‌ی حواسش به بقیع بود. مسئول کاروان رفته بود تا چند زائری که دیر کرده بودند را پیدا کند. از بین صندلی که گذاشتم هنوز پایم به پله نرسیده بود که یکی پرسید: «کجا؟»

سر چرخاندم، محبوبه بود. در تاریک و روشن اتوبوس اشک ­هایش را دیدم که می‌درخشیدند.

ـ«زود می‌آیم.»

قدم که روی پیاده‌رو گذاشتم، گرما را حس کردم. باد شبانه دم داشت، انگار از دل آفتاب روز گذشته بود و تنش در خنکای شب کمی آرام شده بود. خواستم چادرم را روی سرم درست کنم که تازه متوجه‌ی کتابی که دستم بود، شدم. روحانی کاروان امروز آن را به همه داد. هنوز فرصت نکردم حتی آن را ورق بزنم. خواستم با آن خودم را باد بزنم؛ اما پشیمان شدم. شاید به خاطر همان نسیم آرامی بود که می‌وزید یا شاید به خاطر حرف روحانی کاروان که می‌گفت: «کتاب احترام دارد... نباید به جای باد بزن از آن استفاده کرد.»

چند قدم که جلو رفتم، راننده را دیدم. به اتوبوس تکیه داده بود و با گوشی همراهش بلند بلند عربی حرف می­زد. کنار دیوار بقیع رسیدم. چند نفر از هم کاروانی‌هایم را که دیدم دل گرم شدم، چرا که بیشتر می‌توانستم بایستم. باورم نمی‌شد این موقع شب باشد و من هنوز بیدار باشم. همیشه به خوش خواب بودن در خانواده معروف بودم؛ اما از وقتی به این سفر آمده‌ام، نه خواب دارم و نه حس می‌کنم می‌خواهم بخوابم. مدام به خودم می‌گویم خواب بس است. همه‌ی عمرت که خوب خوابیدی چه گلی سر خودت و سر زندگی‌ات زدی؟ امشب جور دیگری هستم. امشب آخرین شبی است که در مدینه هستیم. حرم پیامبر(ص) را که زیارت کردم، تکه‌ای از قلبم را آن‌جا گذاشتم، تا یادم باشد که با چه آدم بزرگی حرف زدم و چه قول‌هایی دادم. حالا به دیوار بقیع تکیه داده‌ام.

ـ«آمدند... باید برویم.»

 یکی از خانم‌های کاروان بود، این را گفت و از جایش بلند شد: «هر چقدر آدم این‌جا بایستد خسته نمی­ شود.»

مسئول کاروان را با چند مرد و زن دیدم که به سمت اتوبوس می‌آمدند. به زن گفتم: «می‌خواهم بیشتر بمانم.»

با انگشت قبرها را نشان دادم. اشک­ هایش راپاک کرد: «قربان این غریب.»

باز سلام داد: «السلام علیک...»

سرم را گذاشتم به نرده‌هایی که دستانم را از تربت آنها دورکرده بودند. زن کنار ایستاد:

ـ«می‌دانی امشب شب شهادت امام صادق(ع) است؟»

سرم را به آرامی تکان دادم یعنی می‌دانم. می‌خواستم با زبانم جوابش را بگویم؛ اما بغض راه گلویم را بسته بود. اشک‌هایم را که پاک کردم مسؤل کاروان جلو آمد: «لطفا سوار شوید.»

آرام آرام به طرف اتوبوس رفتم. کتاب را ورق زدم. حدیثی را خواندم: «هر کس بین دو نفر را آشتی دهد، دوست خدا در زمین خواهد بود. خداوند هیچ‌گاه دوست خود را به دوزخ نمی‌برد و عذاب نمی‌دهد.»

دوست خدا بودن حتما حس خوبی دارد. با خودم گفتم: «نمی‌توان برای همیشه این‌جا ماند؛ اما می‌توان برای همه‌ی زندگی با از سخنان امام(ع) پند گرفت.»
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها