مسیر جاری :
اي بدل کرده آشنايي را
اي بدل کرده آشنايي را شاعر : سيف فرغاني برگزيده ز ما جدايي را اي بدل کرده آشنايي را که ببرند آشنايي را خوي تيز از براي آن نبود که تصور کند رهايي را در فراقت چو...
تو را من دوست ميدارم چو بلبل مر گلستان را
تو را من دوست ميدارم چو بلبل مر گلستان را شاعر : سيف فرغاني مرا دشمن چرا داري چو کودک مر دبستان را تو را من دوست ميدارم چو بلبل مر گلستان را مسخر گشت بيلشکر ولايت چون...
اي رفته رونق از گل روي تو باغ را
اي رفته رونق از گل روي تو باغ را شاعر : سيف فرغاني نزهت نبوده بيرخ تو باغ و راغ را اي رفته رونق از گل روي تو باغ را آن زيب و زينت است کز اشکوفه باغ را هر سال شهر را...
اگر دل است به جان ميخرد هواي تو را
و گر تن است به دل ميکشد جفاي تو را اگر دل است به جان ميخرد هواي تو را
که آب ديده کشد آتش هواي تو را به ياد روي تو تا زندهام همي گريم
نه مردم ار بگذارم در سراي تو را کليد هشت بهشت ار به من دهد...