مسیر جاری :
زندگي و آثار چاك هوگان نويسنده كتاب « شاهزاده دزدان»
وقتي در سال 2009 كار فيلم برداري فيلم تاون- براساس تريلر شاهزاده دزدان(2004)به قلم چاك هوگان- شروع شد، هوگان حتي با يك نفر از مسئولان توليد فيلم ديدار نكرده و حرف نزده بود. « فقط شنيدم كه در فِن وي مشغول...
بررسي تطبيقي فيلم و فيلمنامه «تاون»
تاون از جمله فيلم هاي بحث برانگيز سينماي جهان در سال گذشته است كه در جوايز اسكار هم نامزد چند رشته شد، اما آكادمي اسكار چندان روي خوشي به اين تريلر گانگستري خوش ساخت نشان نداد و به نوعي فيلم با بي مهري...
سكانس برگزيده فيلمنامه «تاون» (شهر)
در فيلم تاون سكانسي محوري و سرنوشت ساز ديده مي شود كه در فيلمنامه به اين شكل وجود ندارد. اما تقريباً تمامي عناصر تشكيل دهنده سكانس ياد شده در فيلم، در جاي جاي فيلمنامه پخش شده اند. در حقيقت بن افلك با...
فيلم نامه كامل تاون( شهر) قسمت هفتم
جم و داگ با پليس هاي بيرون مشغول تبادل آتش اند، اما خوب مي دانند به زودي شكست مي خورند. گلونزي به سراغ دز مي رود و او را بلند مي كند. جم مشغول خالي كردن خشاب هاست و گلونزي دز را تا كنار ماشين مي كشد و...
فيلم نامه كامل تاون( شهر) قسمت ششم
داگ به سمت باغچه اختصاصي كلر مي رود. كلر وقتي صداي پاي داگ را مي شنود برمي گردد و او را مي بيند. داگ: فقط بذار يه چيز بگم. كلر فقط او را نگاه مي كند. داگ(ادامه مي دهد): تو مي دوني من كي ام. هميشه هم مي...
فيلم نامه كامل تاون(شهر) قسمت پنجم
داگ مقابل پدر هفتاد ساله اش نشسته است. پيرمردي سرحال با لباس زندان مقابل پسرش. پدر داگ: معلومه يه چيزيت هست. چه غلطي كردي؟ داگ: فقط اومدم كتاب هات رو بهت بدم.
فيلم نامه كامل تاون (شهر) قسمت چهارم
فرولي و دينو در سمت ديگري از پاركينگ توقف كرده اند. نگاه فرولي به ون دز مي افتد. بايد خودشان باشند.
يك مأمور جوان تر در صندلي عقب نشسته است.
فيلم نامه كامل تاون(شهر) قسمت سوم
داگ وارد مي شود. جم دارد تلويزيون نگاه مي كند. داگ: به كمكت احتياج دارم. نمي تونم بگم چرا، تو هم نبايد از من بپرسي. احتمالاً بايد بزنيم چند نفرو لت و پار كنيم. جم نگاهي به او مي اندازد. چشم هايش پر از...
فيلم نامه كامل تاون( شهر) قسمت دوم
زنگ بالاي در به صدا درمي آيد. داگ با ساكي پر از لباس نشسته وارد مي شود. نگاهي به كلر مي اندازد كه يكي از دستگاه هاي شست و شو را با لباس هايش پر مي كند.
فيلم نامه كامل تاون (شهر) قسمت اول
در ساعت اوليه كاري و پيش از باز شدن، داخل شعبه يك بانك هستيم. صداي آدم هايي كه داخل مي شوند به گوش مي رسد. رشته اي از نور بر دست زني مي تابد. كليدي وارد قفل درهاي ايمني مي شود و قفل ها يكي يكي باز مي شوند.