0
مسیر جاری :
من نا امید نیستم از لطف و رحمتت شب قدر

من نا امید نیستم از لطف و رحمتت

من نا امید نیستم از لطف و رحمتت<br /> هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه<br /> خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق<br /> بر نوکران فاطمه آسان تر از همه<br /> دلبسته ام به لطف کریمان در این میان<br /> بر...
وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت شب قدر

وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت

از روی جهل حال خوشی را که داشتم<br /> بر معصیت فروختم ارزان تر از همه<br /> وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت<br /> ماندم میان معرکه حیران تر از همه<br /> غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟<br /> آن را...
یا رب مرا به ساکن کرب و بلا ببخش شب قدر

یا رب مرا به ساکن کرب و بلا ببخش

یا رب مرا به ساکن کرب و بلا ببخش<br /> بر خاک پاک صاحب کوی شفا ببخش<br /> یا رب به جمعه های پر از ندبه ی بتول<br /> بر گریه های حضرت زهرا مرا ببخش
امشب شب قدر است یقین می بخشی شب قدر

امشب شب قدر است یقین می بخشی

هرچند که خسته از گناه آمده ام<br /> با حال بد و روی سیاه آمده ام<br /> امشب شب قدر است یقین می بخشی<br /> با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام
دوست دارم غرق دریای مناجاتت شو شب قدر

دوست دارم غرق دریای مناجاتت شو

دوست دارم غرق دریای مناجاتت شوم<br /> مثل موسی کلیم الله من را طور کن<br /> راضی ام؛ حتی شده با زور برگردانی ام<br /> من اگر توبه نکردم تو مرا مجبور کن
در گدایی خودت نام مرا مشهور کن شب قدر

در گدایی خودت نام مرا مشهور کن

در گدایی خودت نام مرا مشهور کن<br /> دست هایم را ز دامان بقیه دور کن<br /> قهر کردم با تو ؛ مثل چاه تاریکی شدم<br /> قلب تاریک مرا ای ماه، غرق نور کن
خوش به حالش که کند توبه ی از دل همه شب شب قدر

خوش به حالش که کند توبه ی از دل همه شب

بده یا رب تو به این دل همه دم حالِ بُکاء<br /> تا که چون اهلِ وِلا عاشقِ فرزانه شویم<br /> خوش به حالش که کند توبه ی از دل همه شب<br /> کاش ما صاحبِ آن توبه ی جانانه شویم
شب قدر آمده تا ره به حقیقت ببریم شب قدر

شب قدر آمده تا ره به حقیقت ببریم

شب قدر آمده تا ره به حقیقت ببریم<br /> تا که ما لایقِ آن منصبِ شاهانه شویم<br /> میِ توحید و صفا می‌رسد از دستِ خدا<br /> ای خوش آن لحظه که ما ساکنِ خُمخانه شویم
تا سحر ناله ی الغوث و دعا سر بدهیم شب قدر

تا سحر ناله ی الغوث و دعا سر بدهیم

شب قدر آمده تا ساکنِ میخانه شویم<br /> به جز اربابِ خرد با همه بیگانه شویم<br /> تا سحر ناله ی الغوث و دعا سر بدهیم<br /> کاین چنین عاشق و دلداده یِ دیوانه شویم
در دلم شبهای احیایت چه طوفانی گرفت شب قدر

در دلم شبهای احیایت چه طوفانی گرفت

ای بنازم رحمتت کز دیده بارانی گرفت<br /> در دلم شبهای احیایت چه طوفانی گرفت<br /> اشکها بارید و قدری قلبها آرام شد<br /> صیقلی شد سینه ها و خوب مهمانی گرفت