مسیر جاری :
درخت توت و ناظم مدرسه
سیداحمد میرزاده یکی از خاطرات دوران کودکی و مدرسه اش را درباره درخت توت و ناظم و مدرسه در شعر «درخت توت و ناظم مدرسه » به تصویر کشیده است.
اصلاً نباید دور باشد
سمیرا زرقانی در شعر «اصلاً نباید دور باشد» انتظار فرج را به زیبایی به تصویر می کشد.
من کجایی ام؟
عباسعلی سپاهی یونسی در شعر «من کجایی ام؟» این پرسش اساسی را مطرح می کند که اگر ما در نبرد کربلا حاضر می شدیم، برای امام حسین (ع) می جنگیدیم یا یزید؟
برگ های دوره گرد
شعر «برگ های دوره گرد» سروده فاطمه ناظری به برگ ریزان و ریختن برگ ها و انتظار برای بازگشت بهار اشاره می کند.
کاش اصلاً نمی شدم انگور
عباسعلی سپاهی یونسی شاعر شعر «کاش اصلاً نمی شدم انگور» به ماجرای شهادت امام رضا (ع) که با خوردن انگور زهرآلود اتفاق افتاد اشاره می کند.
من به یاد تو بهار می شوم
تو قلبهای مُرده را
همیشه زنده می کنی
و خانه ی دلِ مرا
پُر از پرنده می کنی
مهمان پذیر
اخم تو مثل آلوچه ترش است
خندههایت ولی هندوانه
صبح سُر میخوری در خیابان
عصر قِل میخوری سمت خانه
من تو را ندیدهام ولی
من اگرچه هیچوقت
چهرهی تو را ندیدهام
لحظههای من
پر است از صدای تو
معلّمی که نور را میآوری به ارمغان
چه خوب میدهی نشان
همیشه راه و چاه را
پر از بهار میکنی
تمام سال و ماه را
فرش کوچه ها
پاره پاره شد
چتر یک درخت
چون رسیده بود
روزهای سخت