درخت توت و ناظم مدرسه

سیداحمد میرزاده یکی از خاطرات دوران کودکی و مدرسه اش را درباره درخت توت و ناظم و مدرسه در شعر «درخت توت و ناظم مدرسه » به تصویر کشیده است.
شنبه، 31 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ناهید اسدی
موارد بیشتر برای شما
درخت توت و ناظم مدرسه
یادش به خیر آن روزها
در دست ِناظم سوت بود
توی حیاط ِمدرسه
یک تک درخت ِتوت بود
 
هرسال در فصل بهار
آن توت­های نازنین
مانند باران از درخت
می­ریخت بر روی زمین
 
هرروز وقتی یک نفر
می­رفت بالای درخت
با سوت ِناظم کار او
می­شد حسابی سخت سخت
 
تنبیه و خط­ کش بود و بعد
فردا ولی­ات را بیار
فردا ولی­اش هرکه بود
می­ماند از هر کار و بار
 
آن روزها رفتند زود
آن مدرسه متروک شد
آن تک درختِ توتِ پیر
خشکید و کم­کم پوک شد
 
پاییز می­آمد ولی
ناظم نمی­زد سوت را
امسال توفان قطع کرد
آن تک درخت توت را

سیداحمد میرزاده


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.