0
مسیر جاری :
غدير نقش ولاى على به سينه ما عید غدیر

غدير نقش ولاى على به سينه ما

غدير عيد همه عمر با على بودن غدير آينه‏دار على ولى الله ست غدير حاصل تبليغ انبيا همه عمر غدير نقش ولاى على به سينه ماست
غدير خم عید غدیر

غدير خم

در «غدير خم» نگر، نور دل افروز على نيست روزى در جهان، مانند امروز على روز كامل گشتن دين است و اتمام نعَم هجده ذيحجّه يعنى، عيد پيروز على
عيد ولايت عید غدیر

عيد ولايت

صبح سعادت دميد عيد ولايت رسيد فيض ازل يار شد نوبت دولت رسيد در خم گيسوى يار، بود دلى بى قرار بعد بسى انتظار، مژده رحمت رسيد
شيعه جوشيده ا‏ست از غدير عید غدیر

شيعه جوشيده ا‏ست از غدير

جلوه‏گر شد بار ديگر طور سينا در غدير ريخت از خم ولايت مى به مينا در غدير رودها با يكدگر پيوست كم‏كم سيل شد موج مى‏زد سيل مردم مثل دريا در غدير
شعر غدير عید غدیر

شعر غدير

شرط ابلاغ رسالت به ولايت باشد بلکه اتمام نبوت به امامت باشد اين علي اصل صراط است و نجات است والله اين علي معني و تفسير صلاة است والله
شب عيد است عید غدیر

شب عيد است

شب عید است اى ساقى در میخانه را وا کن به جام مى گساران باده از خم طهورا کن به من هم گوشه چشمى به عشق روى مولا کن اگرچه قطره‌ام امشب مرا واصل به دریا کن
سلام بر غدير، باب رحمت عید غدیر

سلام بر غدير، باب رحمت

باز تابيد از افق روز درخشان غدير شد فضا سرشار عطر گل ز بستان غدير موج زد درياى رحمت در بيابان غدير چشمه‏هاى نور جارى شد ز دامان غدير
دل بشیر آمد عید غدیر

دل بشیر آمد

ز مصر نور به کنعان دل بشیر آمد الا تمامی پیغمبران! غدیر آمد به گوش جان علی‌دوستان چو آیه‌ی وحی بشارت از طرف داورِ قدیر آمد
در غدیر خم عید غدیر

در غدیر خم

در غدیر خم سخن از عدل و تقوای علی است در تجلی نور حق از روی زیبای علی است کاخ عدل و داد را باشد علی بنیانگذار مشعل دین پر فروغ از زهد و تقوای علی است
چراغانى صحراى غدير عید غدیر

چراغانى صحراى غدير

گفت برخيز که از يار سفير آمده است‏ به چراغانى صحراى غدير آمده است موج يک حادثه در جان غدير است امروز و على چهره تابان غدير است امروز